بریده‌های کتاب بادیگارد

حرف ها وقتی می گی شون، خیلی ناچیزن. سه کلمه سریع و تمام، ولی یه جورایی، فکر می کنم برای من، هیچوقت تموم نشده.)

"عالی بودن هیچ وقت راحت به دست نمی آد."

اوضاع بهتر میشه، بعد به هم می ریزه و بعد دوباره بهتر می شه. این ریتم زندگیه...

یه سری چیز ها که خراب می شن،دیگه نمی شه درستشون کرد.

"همیشه یه راهی هست" "نه همیشه"

عالی بودن هیچ وقت راحت بدست نمی یاد .

تو باید این کار رو بکنی و حق گله کردن یا تماس گرفتن یا احساس قربانی بودن یا غر غر از اینکه زندگی ناعادلانه ست رو نداری. زندگی واقعا ناعادلانه ست جدید که نیست.

هیچ کس هرچی رو می خواد به دست نمی آره...

" انگار عاشق کسی بودن _ حقیقی، با شجاعت، با تمام وجود عشق ورزیدن _ دری است که به چیزی مقدس منتهی می شود...

تو نمی تونی افراد رو مجبور کنی دوستت داشته باشن. ولی میتونی عشقی که می خوای بهت ابراز بشه به دنیا بدی. می تونی عشقی باشی که آرزوی داشتنش رو داشتی. اون طوری خوب میش. چون عشق ورزیدن به افراد راهی برای عشق ورزیدن به خودته.

ولی من سال هاست مشغول نامرئی نگه داشتن خودمم

زندگی واقعا ناعادلانه ست...

فقط به خاطر اینکه نمی تونی چیزی رو حفظ کنی، به این معنی نیست که ارزشش رو نداشته. هیچ چیز همیشگی نیست. مهم چیزیه که با خودمون می بریم:)

هرروز و هرروز، انتخاب می کنید چه کسی باشید.)

چیزی که می خوای و چیزی که به دست می آری زیاد یکی نیستن.)

برای اینکه دوست داشتنی باشید مجبور نیستید بی تقص باشید

فقط بخاطر اینکه نمیتونی چیزی رو حفظ کنی، به این معنی نیست که ارزشش رو نداشته. هیچ چیز همیشگی نیست.مهم چیزیه که با خودمون می‌بریم.

مردمی که می خوام مشهور بشن فکر می کنن مشهور شدن با اینکه دوستت داشته باشن یکیه، ولی نیست. غریبه ها فقط می تونن یه نسخه از تو رو دوست داشته باشن. اینکه مردم تو رو بخاطر بهترین چیز هات دوست داشته باشن با اینکه با وجود بدترین چیز هات دوستت داشته باشن یکی نیست