بریده‌ کتاب‌های حکومت نظامی (شهربندان)

حکومت نظامی (شهربندان)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 162

ناکامی قرین آنها باد که بدنهای ما را ترک میکنند و میروند ! بیچاره ما که تنها شده ایم و سالهاست که این دنیا را بر دوش خود داریم، دنیایی که مدعی است شرف و جوانمردی را باز یافته است . آه ! حالا که نمی‌توانیم همه نجات یابیم اقلا حراست آشیانه های عشق را بیاموزم. اگر طاعون بیایدیا پیکر جنگ سایه بیفکند با همه درهای بسته ما و شما دوش بدوش یکدیگر تا پایان خواهیم جنگید . و بجای این که تنها و بی رفیق به آغوش مرگی که بخاطر تصورات و كلمات موهوم به آن رضایت داده اید بروید با ما خواهید مرد ، باهم به آغوش مرگ میرویم و آنجاست که شما و ما در گرفتاریهای عشق از هم بازشناحته نخواهیم شد ! اما افسوس مردان تصورات و منطق را ترجیح میدهند آنها از مادرانشان فرار میکنند و از معشوق‌گانشان پیوند می‌گسلند و بسوی سرنوشت میدوند مجروح بدون اینکه زخمی داشته باشند و مرده بدون اینکه نیزه ای سینه آنها را شکافته باشد و همچون شکارچیان سایه ها و آواز خوانان تنها و بی شنونده در زیر این آسمان گنگ تقاضای اتحادی غیر ممکن می‌کنند بسوی تنهائی میدوند و آنقدر میدوند که از تنهائی میگذرند و به تنهائی دیگر میرسند و در آخر به تنهائی وبه بی کسی آخرین می‌گروند ، یعنی مرگ در میان کویرها.

4