بریده‌های کتاب آسمان لندن زیاده می بارد: لندن به روایت مسافران دوره قاجار

صورت(نقاشی) خری دیده شد،پرسیدم قیمتش چند است،رئیس اکسپوزیسیون که مرد فربه ریش سفیدی بود و قیمت‌ها را می‌خواند گفت صد لیره انگلیسی که معادل دویست و پنجاه تومان ایران است.گفتم قیمت خر زنده منتها پنج لیره است،چرا باید به این گرانی باشد؟رئیس گفت چون خرجی ندارد،جو و کاه نمی‌خورد.گفتم اگر خرج ندارد بار هم نمی‌کشد و سواری هم نمی‌دهد ناصرالدین شاه

این شامپانزه به عینه خواجه های سیاه چاق است،تفاوتی که با آنها دارد این است که حرف نمی‌زند. ناصرالدین شاه

این شامپانزه به عینه خواجه‌های سیاه چاق است، تفاوتی که با آن‌ها دارد این است که حرف نمی‌زند. (سفرنامه‌ی ناصرالدین شاه)

انصافاً دولت و ملت انگریز فوق‌الغایهْ مردی و مردانگی کرده‌اند که در چنین مکان ناقابل و بدهوایی چنان شهر زیبایی احداث و برپا نموده‌اند -چرا که شهر لندن همیشه بدهوا و اکثر اوقات تیره و تار و ابر و بارش بوده، اهل آنجا از دیدن روی آفتاب محروم هستند... بسیار نادر است که در آنجا یک روز ابر و بارش و انقلاب هوا نباشد، اگر روزی اتفاق افتد که هوا صاف بوده تیره و تار و بارش و باد نشود فی‌الحقیقه به جهت ملت انگلیس عید عظما خواهد شد و اگر در همچو روزی کسی از خانه بیرون رفته، اوضاع سیاحتگاه را ملاحظه نماید به یقین خواهد دانست که از این اوضاع آنجا بالاتر وضعی در کل عالم ممکن نخواهد شد.

گدا‌های فرنگستان عوض گدایی ساز می‌زنند،کمانچه می‌کشند،هیچ سوال نمی‌کنند.اگر کسی پول داد می‌گیرند و الا متصل ساز می‌زنند. ناصرالدین شاه

از یک طرف این نوع اختراعات و اهتمامات برای استخلاص انسان از مرگ می‌کنند از طرف دیگر در قورخانه‌ها و جبه‌خانه‌ها و کارخانه‌های وولویچ انگلیس و کرووپ آلمان اختراعات تازه از توپ و تفنگ و گلوله و غیره برلی زودتر و بیشتر کشتن جنس انسان می‌کنند و هرکس اختراعش بهتر و زودتر انسان را تلف می‌کند افتخار ها می‌نماید و نشان ها می‌گیرد. ناصرالدین شاه