بریدههای کتاب گذشته ی رازآمیز مصطفا جواهری 2 روز پیش گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 156 گاهی که حادثهای رخ میدهد و واقعیت غیر منتظرهتر و عجیبتر از آن است که قابل درک باشد ،سوررئالیسم قدرت مییابد، حرکات آهسته میشوند و نرمی رویا گونهای به خود میگیرند تصویر به تصویر. 0 6 فـاطــــمه 1404/3/5 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 53 هنری گفت:مرگ مادر زیباییهاست. _و زیبایی چیست؟! _وحشت. جولین گفت:خوب گفتی. زیبایی بهندرت دلپذیر و تسلیبخش است؛بلکه کاملا برعکس،زیبایی واقعی همیشه هراسانگیز و اضطرابآور است. 0 8 T 1403/1/18 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 59 چرا آن ندای کوتاه سمج ذهنمان را چنین عذاب میدهد؟ آیا چون به ما یادآوری میکند که زندهایم، چون فناپذیری ما و روح فردی ما را متذکر میشود؟ در واقع، آیا چون ما از تسلیم شدن سخت میهراسیم و در عین حال این ندا بیش از هر چیزی ما را به درماندگی میکشاند؟ اما آیا همین درد و رنج نیست که اغلب موجب میشود ما به نفس خود آگاه شویم؟ چه وحشتناک که در کودکی مییابیم آدمی موجودی جدا از کل جهان است، اینکه کسی و چیزی همراه با زبان سوخته و زانوان زخمی آدمی دچار درد و عذاب نخواهد شد، اینکه درد و رنج هر کس تماماً متعلق به خودش است. حتی وحشتناکتر اینکه با بزرگتر شدن درمییابیم هیچ کس نمیتواند به راستی ما را درک کند، مهم نیست چقدر هم محبوب و عزیزش باشیم. خویشتن خود ما اغلب موجب اندوه ما میشود، برای همین است که ما چنین نگران از دست دادنشایم. 0 3 آفتاب شریفیراد 1403/4/13 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 250 0 4 سحر خداوردیان 1402/4/13 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 40 ''Death is the mother of beauty and beauty is Terror'' 0 11
بریدههای کتاب گذشته ی رازآمیز مصطفا جواهری 2 روز پیش گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 156 گاهی که حادثهای رخ میدهد و واقعیت غیر منتظرهتر و عجیبتر از آن است که قابل درک باشد ،سوررئالیسم قدرت مییابد، حرکات آهسته میشوند و نرمی رویا گونهای به خود میگیرند تصویر به تصویر. 0 6 فـاطــــمه 1404/3/5 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 53 هنری گفت:مرگ مادر زیباییهاست. _و زیبایی چیست؟! _وحشت. جولین گفت:خوب گفتی. زیبایی بهندرت دلپذیر و تسلیبخش است؛بلکه کاملا برعکس،زیبایی واقعی همیشه هراسانگیز و اضطرابآور است. 0 8 T 1403/1/18 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 59 چرا آن ندای کوتاه سمج ذهنمان را چنین عذاب میدهد؟ آیا چون به ما یادآوری میکند که زندهایم، چون فناپذیری ما و روح فردی ما را متذکر میشود؟ در واقع، آیا چون ما از تسلیم شدن سخت میهراسیم و در عین حال این ندا بیش از هر چیزی ما را به درماندگی میکشاند؟ اما آیا همین درد و رنج نیست که اغلب موجب میشود ما به نفس خود آگاه شویم؟ چه وحشتناک که در کودکی مییابیم آدمی موجودی جدا از کل جهان است، اینکه کسی و چیزی همراه با زبان سوخته و زانوان زخمی آدمی دچار درد و عذاب نخواهد شد، اینکه درد و رنج هر کس تماماً متعلق به خودش است. حتی وحشتناکتر اینکه با بزرگتر شدن درمییابیم هیچ کس نمیتواند به راستی ما را درک کند، مهم نیست چقدر هم محبوب و عزیزش باشیم. خویشتن خود ما اغلب موجب اندوه ما میشود، برای همین است که ما چنین نگران از دست دادنشایم. 0 3 آفتاب شریفیراد 1403/4/13 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 250 0 4 سحر خداوردیان 1402/4/13 گذشته ی رازآمیز دانا تارت 4.0 7 صفحۀ 40 ''Death is the mother of beauty and beauty is Terror'' 0 11