بریده‌ کتاب‌های داستان راستان

FaMoSa

1403/8/1

داستان راستان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 208

کمتر از چهل و هشت سال طول کشید، اما علی این فرصت را از دست نداد، دقیقه‏ای از پند و نصیحت و راهنمایی خودداری نکرد؛ وصیتی در بیست ماده به این شرح تقریر کرد و نوشته شد: «بسم الله الرحمن الرحیم. این آن چیزی است که علی پسر ابوطالب وصیت می‌کند. علی به وحدانیت و یگانگی خدا گواهی می‌دهد، و اقرار می‌کند که محمد بنده و پیغمبر خداست؛ خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دینهای دیگر غالب گرداند. همانا نماز و عبادت و حیات و ممات من از آن خدا و برای خداست. شریکی برای او نیست. من به این امر شده‌ام و از تسلیم شدگان خدایم. «فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هرکس را که این نوشته من به او برسد، به امور ذیل توصیه و سفارش می‌کنم: تقوای الهی را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید. همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبنای ایمان و خدا شناسی متفق و متحد باشید، و از تفرقه بپرهیزید. پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو می‌کند فساد و اختلاف است. ... ادامه👇

0

FaMoSa

1403/8/1

داستان راستان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 58

علی علیه السلام از این پیشامد که امید هرگونه حسن نیتی را در جبهه مخالف بکلی از بین می‌برد و راهی برای حل مشکلات به وسیله مذاکرات باقی نمی‏گذاشت، سخت ناراحت شد. راه را منحصر به اعمال زور و دست بردن به اسلحه دید. در مقابل سپاه خویش آمد و خطابه‏ای کوتاه، اما مهیج و شورانگیز، به این مضمون انشاء کرد: «اینان ستمگری آغاز کردند، در ستیزه را گشودند و با روش خصمانه شما را پذیره شدند. اینان مانند گرسنه‏ای که غذا می‏طلبد، جنگ و خونریزی می‏طلبند. جلوی آب آشامیدنی را بر شما گرفته‌اند. اکنون یکی از دو راه را باید انتخاب کنید، راه سومی نیست: یا تن به ذلت و محرومیت بدهید و همچنان تشنه‌ بمانید، یا شمشیرها را از خون پلید اینان سیراب کنید تا خودتان از آب گوارا سیراب شوید. زنده بودن این است که غالب و فاتح باشید هر چند به بهای مردن تمام شود، و مردن این است که مغلوب و زیردست باشید هرچند زنده بمانید. همانا معاویه گروهی گمراه و بدبخت را گرد خویش جمع کرده و از جهالت و بی‌خبری آنها استفاده می‌کند، تا آنجا که آن بدبختها گلوهای خودشان را هدف تیر مرگ قرار داده‌اند.» ادامه... 👇

0