بریده‌های کتاب همه چیز، همه چیز

بدان که جز با چشم دل نمی توان خوب دید. آن چه اصل است از دیده پنهان است.

زندگی سخته عزیزم.هرکسی یه چاره ای پیدا میکنه

همیشه نمی تونیم چیزی که میخوایم رو بدست بیاریم

خواستن،خواستن بیشتر می آورد. میل و اشتیاق هیچ نهایتی ندارد

شجاع باش. یادت باشه زندگی یه هدیه ست

اگه افسوس نخوری، پس زندگی هم نکردی

شاید بزرگ شدن یعنی ناامید کردن کسایی که دوست داریم

شاید هنوز امید دارم که روزی، یکی از همین روزها، اوضاع تغییر کند.

عشق. عشق آدم‌ها را دیوانه می‌کند. کمبود عشق آدم‌ها را دیوانه می‌کند.

دوست داشتن کسی؛ به همان شدت که مامانم مرا دوست دارد، باید شبیه جان کندن قلب آدم بیرون از بدنش - بدون پوست، بدون استخوان و بدون هیچ محافظی - باشد. عشق چیز وحشتناکیست!

«شاید بزرگ شدن یعنی ناامید کردن کسایی که دوست داریم»

<<این که نمی تونی همه چیز رو تجربه کنی، به این معنی نیست که نباید چیزی رو تجربه کنی.در ضمن، عشق نافرجام بخشی از زندگیه.>>

«اون‌ها سعی کردن جلوم رو بگیرن. می‌گفتن ارزش نداره، اما من گفتم زندگی خودمه، و به خودم بستگی داره که تصمیم بگیرم چی ارزش داره و چی نداره. گفتم میرم،یا می‌میرم یا زندگی بهتری نصیبم میشه.»

پروانه‌ای در زمانِ حال، بال‌هایش را به هم می‌زند و در آینده، گردبادی ایجاد می‌شود.

توی یه کتاب می شه معنی زندگی رو پیدا کرد.

خواستن،خواستن بیشتر می آورد.میل و اشتیاق هیچ نهایتی ندارد.

شاید من توی زندگی قبلی ام یک پری دریایی بوده‌ام. یک پری‌دریایی معمار فضانورد.