صفحۀ اصلی
گشت‌وگذار

بریده‌های کتاب از غبار بپرس

نیک

نیک

1402/12/25

از غبار بپرس
از غبار بپرس
جان فانته

3.9

15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 106

چیزهای پیش‌پاافتاده‌ای می‌نوشتم که دنیا هرگز نمی‌خواندشان و هرگز فرصت فراموش کردنشان را به دست نمی‌آورد.

0

23

سامان

سامان

1403/10/2

از غبار بپرس
از غبار بپرس
جان فانته

3.9

15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 40

اما تو پاک‌تر از منی چون ذهنی نداری که بفروشی، فقط آن جسم مفلوک را داری.

0

1

Parya

Parya

1403/7/18

از غبار بپرس
از غبار بپرس
جان فانته

3.9

15

null

صفحۀ 200

0

6

سامان

سامان

1403/10/2

از غبار بپرس
از غبار بپرس
جان فانته

3.9

15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

رقصیده‌ام، تا زنبق‌های بی رنگ و گم شده‌ای را به دست فراموشی بسپارم؛ اما غمگین و ناخوش بودم از آن شور قدیمی آری، همواره، زیرا رقص طولانی بود؛ من به تو وفادار بودم، کامیلا، اما به شیوه‌ی خود.

0

10

سامان

سامان

1403/10/3

از غبار بپرس
از غبار بپرس
جان فانته

3.9

15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 160

آه، زندگی! ای تراژدی تلخ و شیرین، ای فاحشه‌ی خیره کننده که من را به سوی نابودی هدایت کردی!

0

14