بریده‌ای از کتاب از غبار بپرس اثر جان فانته

سامان

سامان

1403/10/2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

رقصیده‌ام، تا زنبق‌های بی رنگ و گم شده‌ای را به دست فراموشی بسپارم؛ اما غمگین و ناخوش بودم از آن شور قدیمی آری، همواره، زیرا رقص طولانی بود؛ من به تو وفادار بودم، کامیلا، اما به شیوه‌ی خود.

رقصیده‌ام، تا زنبق‌های بی رنگ و گم شده‌ای را به دست فراموشی بسپارم؛ اما غمگین و ناخوش بودم از آن شور قدیمی آری، همواره، زیرا رقص طولانی بود؛ من به تو وفادار بودم، کامیلا، اما به شیوه‌ی خود.

196

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.