بریدههای کتاب کتاب فروشی کوچک بروکن ویل مغربی 1402/4/29 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 فکر میکنم که زندگی و رنج مثل کشاورز و باران با هم جور میشوند: اگر کمی از یکی نباشد، دیگری رشد نمیکند. 0 14 مبیناحبیبی 1402/5/5 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 من شاید در کل زندگی ام افراد خیلی کمی را دوست داشته ام، در مقایسه با ده ها یا شاید صدها کتاب ( و اینجا، فقط کتاب هایی را که واقعا عاشقشان بوده ام حساب می کنم؛ حتی کتاب هایی که فقط نگاه کردن به آنها خوشحالت می کند، آنهایی که علی رغم آن چه در زندگی ات رخ می دهد باعث می شوند لبخند بزنی، کتاب هایی که همیشه مثل دوستی قدیمی به سراغشان می روی و می توانی به یاد بیاوری دقیقا اولین بار کجا آن هارا دیده ای _ مطمئنم که میدانی دقیقا دارم از چه حرف می زنم). اما همان چند نفر آدمی که دوستشان دارم... آن ها مطمئناً به اندازه همان کتاب ها می ارزند.❤️🌱 2 25 سهیلا صادقی 1402/9/24 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 56 وقتی اومد تو، محکم چسبیده بود به یه کتاب. طوری بغلش کرده بود که انگار تنها پناهش توی دنیاست. 0 12 فریبا سلطانی 1403/9/17 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 51 ((هیچ وقت بر اساس قانون آدم های ابله زندگی نکن. چون اونا تورو تا سطح خودشون پایین می کشن، اونا برنده می شن، و این وسط، پوست تو کنده می شه.)) 0 13 فرفری موی غزلساز 1403/12/18 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 200 هوای پاییز با کتابها خوب جور درمیآمد؛ هر دو به پتو، مبلهای راحتی و فنجانهای بزرگ قهوه یا چای تعلق داشتند. 0 0 زهرا 1403/4/30 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 53 0 8 زهرا 1403/5/5 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 285 0 8 مغربی 1402/4/29 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 بعضی وقت ها فکر میکنم این میزان اندوه نیست که مهم است، بلکه مهم این است که چقدرش را بتوانی تاب بیاوری. 0 4 نرگس 1402/8/28 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 291 با حالتی بین سرزنش وآسودگیخاطر به خودش گفت که سر خدا بیشتر از این حرفها شلوغ بود که هر حرکت او را دنبال کند. 0 18 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 تا وقتی کتاب و پول داشت، هیچ چیز فاجعه محسوب نمیشد. 0 3 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 او هرگز مثل بعضی ها اعتقاد نداشت که باید حتما یک نفر را ببینی تا با او دوست شوی، بسیاری از روابط ارزشمندش با کسانی بود که حتی وجود خارجی هم نداشتند. 0 4 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 کتاب ها برای او وسیله ای بودند برای پنهان شدن از زندگی... 0 3 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 حدس میزنم ما زیادی واقع بین هستیم. باید یک جورهایی خیال باف باشی تا از کتاب خواندن لذت ببری، حدالقل در شروع. 0 3 مغربی 1402/5/1 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 یه کتاب فروشی جای خوبی برای فکر کردنه....... 0 2 سهیلا صادقی 1402/9/26 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 175 سارای عزیز میپرسی کتابها یا آدمها. باید بگویم که انتخاب سختی است. کتابها فوقالعادهاند و احتمالا در کلبهای در جنگل خیلی به کار میآیند، اما کِیفِ خواندن یک کتاب معرکه چیست اگر نتوانی دربارهاش به دیگران بگویی، از آن حرف بزنی و مدام از آن نقلقول کنی؟ 2 10 مغربی 1402/4/30 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 آدم هایی را دیده ام که کاملا در مشکلاتشان غرق شده اند، مشکلات آهسته آهسته زیر پوستشان میخزد و آنها را از درون میخورد، تا جایی که دیگر به نظر میرسد واکنششان به آن مشکل از خود آن مشکل بدتر است. آنها بی رحم و تلخ میشوند، برای همین سخت یادت میماند که برایشان دل بسوزانی. 0 3 مغربی 1402/4/31 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 او هیچ کدام از صور فلکی را نمی شناخت و این احساس رهایی به او میداد. غم انگیز بود که تمام فکر و ذکر آدم ها درگیر اشکالی باشد که تلاش میکردند ستاره ها را به زور در قالبشان جا دهند. 0 3 مغربی 1402/5/1 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 آپارتمان پر بود از اسباب و وسایل، پیامد کوچک شدن فضای خانه و پیری که دیگر نه دلت می آمد چیزی را دور بیندازی و نه میتوانستی عادت به خرید چیزهای نو پیدا کنی. 0 2 homa 1402/5/6 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 " بعضی وقت ها از این حس خوشم میاد؛ از اینکه ما اونقدر کوچیکیم که دو نفر توی دو شهر مختلف می تونن به یه آسمون نگاه کنن" 0 17 نلیِ نگران . 1402/12/2 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 357 بوش رو حس میکنی؟ بوی کتاب تازه رو. ماجراجوییهایی که هنوز خونده نشدن. دوستهایی که هنوز باهاشون آشنا نشدی، ساعتها تعقیب و گریز. جادویی که در انتظارته. 0 10
بریدههای کتاب کتاب فروشی کوچک بروکن ویل مغربی 1402/4/29 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 فکر میکنم که زندگی و رنج مثل کشاورز و باران با هم جور میشوند: اگر کمی از یکی نباشد، دیگری رشد نمیکند. 0 14 مبیناحبیبی 1402/5/5 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 من شاید در کل زندگی ام افراد خیلی کمی را دوست داشته ام، در مقایسه با ده ها یا شاید صدها کتاب ( و اینجا، فقط کتاب هایی را که واقعا عاشقشان بوده ام حساب می کنم؛ حتی کتاب هایی که فقط نگاه کردن به آنها خوشحالت می کند، آنهایی که علی رغم آن چه در زندگی ات رخ می دهد باعث می شوند لبخند بزنی، کتاب هایی که همیشه مثل دوستی قدیمی به سراغشان می روی و می توانی به یاد بیاوری دقیقا اولین بار کجا آن هارا دیده ای _ مطمئنم که میدانی دقیقا دارم از چه حرف می زنم). اما همان چند نفر آدمی که دوستشان دارم... آن ها مطمئناً به اندازه همان کتاب ها می ارزند.❤️🌱 2 25 سهیلا صادقی 1402/9/24 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 56 وقتی اومد تو، محکم چسبیده بود به یه کتاب. طوری بغلش کرده بود که انگار تنها پناهش توی دنیاست. 0 12 فریبا سلطانی 1403/9/17 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 51 ((هیچ وقت بر اساس قانون آدم های ابله زندگی نکن. چون اونا تورو تا سطح خودشون پایین می کشن، اونا برنده می شن، و این وسط، پوست تو کنده می شه.)) 0 13 فرفری موی غزلساز 1403/12/18 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 200 هوای پاییز با کتابها خوب جور درمیآمد؛ هر دو به پتو، مبلهای راحتی و فنجانهای بزرگ قهوه یا چای تعلق داشتند. 0 0 زهرا 1403/4/30 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 53 0 8 زهرا 1403/5/5 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 285 0 8 مغربی 1402/4/29 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 بعضی وقت ها فکر میکنم این میزان اندوه نیست که مهم است، بلکه مهم این است که چقدرش را بتوانی تاب بیاوری. 0 4 نرگس 1402/8/28 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 291 با حالتی بین سرزنش وآسودگیخاطر به خودش گفت که سر خدا بیشتر از این حرفها شلوغ بود که هر حرکت او را دنبال کند. 0 18 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 تا وقتی کتاب و پول داشت، هیچ چیز فاجعه محسوب نمیشد. 0 3 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 او هرگز مثل بعضی ها اعتقاد نداشت که باید حتما یک نفر را ببینی تا با او دوست شوی، بسیاری از روابط ارزشمندش با کسانی بود که حتی وجود خارجی هم نداشتند. 0 4 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 کتاب ها برای او وسیله ای بودند برای پنهان شدن از زندگی... 0 3 مغربی 1402/4/27 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 حدس میزنم ما زیادی واقع بین هستیم. باید یک جورهایی خیال باف باشی تا از کتاب خواندن لذت ببری، حدالقل در شروع. 0 3 مغربی 1402/5/1 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 یه کتاب فروشی جای خوبی برای فکر کردنه....... 0 2 سهیلا صادقی 1402/9/26 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 175 سارای عزیز میپرسی کتابها یا آدمها. باید بگویم که انتخاب سختی است. کتابها فوقالعادهاند و احتمالا در کلبهای در جنگل خیلی به کار میآیند، اما کِیفِ خواندن یک کتاب معرکه چیست اگر نتوانی دربارهاش به دیگران بگویی، از آن حرف بزنی و مدام از آن نقلقول کنی؟ 2 10 مغربی 1402/4/30 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 آدم هایی را دیده ام که کاملا در مشکلاتشان غرق شده اند، مشکلات آهسته آهسته زیر پوستشان میخزد و آنها را از درون میخورد، تا جایی که دیگر به نظر میرسد واکنششان به آن مشکل از خود آن مشکل بدتر است. آنها بی رحم و تلخ میشوند، برای همین سخت یادت میماند که برایشان دل بسوزانی. 0 3 مغربی 1402/4/31 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 او هیچ کدام از صور فلکی را نمی شناخت و این احساس رهایی به او میداد. غم انگیز بود که تمام فکر و ذکر آدم ها درگیر اشکالی باشد که تلاش میکردند ستاره ها را به زور در قالبشان جا دهند. 0 3 مغربی 1402/5/1 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 آپارتمان پر بود از اسباب و وسایل، پیامد کوچک شدن فضای خانه و پیری که دیگر نه دلت می آمد چیزی را دور بیندازی و نه میتوانستی عادت به خرید چیزهای نو پیدا کنی. 0 2 homa 1402/5/6 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 1 " بعضی وقت ها از این حس خوشم میاد؛ از اینکه ما اونقدر کوچیکیم که دو نفر توی دو شهر مختلف می تونن به یه آسمون نگاه کنن" 0 17 نلیِ نگران . 1402/12/2 کتاب فروشی کوچک بروکن ویل کاتارینا بیوالد 3.3 28 صفحۀ 357 بوش رو حس میکنی؟ بوی کتاب تازه رو. ماجراجوییهایی که هنوز خونده نشدن. دوستهایی که هنوز باهاشون آشنا نشدی، ساعتها تعقیب و گریز. جادویی که در انتظارته. 0 10