بریده کتابهای حماسه حسینی فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 290 «حِسبه» در آنجا یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر. اصطلاحی بوده که از قرن دوم هجری، امر به معروف و نهی از منکر را «حسبه» میگفتهاند. «محتسِب» که شما میبینید در اشعار ما آمده است، یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص290 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 276 بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمیاندیشند، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است؛ میگوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی را نمیشناسد، خدایش پول است زندگیاش پول است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسئله حساسی که میرسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند 0 4 حنا 1402/10/27 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 99 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 275 به وسیله مال که میتوانیم کمک کنیم. واللهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما میکنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر فرمود: «مَنْ سَمِعَ مُسْلِماً ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» [3] هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد میکند: «یا لَلْمُسْلِمینَ» مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمیدانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. 0 2 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 290 دلم میخواهد این کتاب الاحکام السُّلطانیه ماوردی را- که یکی از معتبرترین کتابهای اسلامی است و مخصوصاً اروپاییها و مستشرقین روی آن خیلی حساب میکنند- مطالعه کنید. این کتاب، نظامات اجتماعی اسلام را در حدود هزار سال پیش بیان کرده است. ببینید چه نظاماتی در دنیای اسلام بوده و اصلاً امر به معروف و نهی از منکر چه معنیای داشته و چه میکرده است! از آن مهمتر کتابی است به نام «معالم القربة فی احکام الحِسبة» که خوشبختانه این کتاب را ظاهراً یک مستشرق فرنگی از یکی از کتابخانههای ترکیه درآورده و چاپ کرده است [^2]. این کتاب در قرن نهم نوشته شده. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص290 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 273 واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست کثیف ذلّتآور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز [1] تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان [^2] است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند؟. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص273 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/7 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 142 یکی از آقایان میگفت: شخصی را دیدم که درباره شخص دیگری خیلی قُر میزد. دیدم در حد تکفیر و تفسیق، درباره او عصبانی است. گفتم: مگر او چه کرده که تو او را اینقدر بد میدانی (یک آدم بد ملعون جهنمی)؟ گفت: آخر او «لب برگردون پیرهن آدمیه» یعنی پیراهنش یقهدار است (خنده حضار). حال وقتی که نهی از منکر ما در این حد بخواهد تنزل کند، ما این اصل را پایین آوردهایم، حقیر و کوچک کردهایم. آن آمر به معروف و ناهی از منکرهایی که در کشور سعودی هستند، آبروی امر به معروف و نهی از منکر را بردهاند؛ فقط یک شلّاق به دست گرفته که کسی مثلاً [کعبه یا ضریح پیغمبر را[ نبوسد. این دیگر شد نهی از منکر!. ولی حسین را ببینید! امر به معروف و نهی از منکر، کار او بود از بیخ و بن. به تمام معروفهای اسلام نظر داشت و فهرست میداد، و نیز به تمام منکرهای جهان اسلام. میگفت: اولین و بزرگترین منکر جهان اسلام خود یزید است: «فَلَعَمْری مَاالْامامُ الَّا الْعامِلُ بِالْکتابِ، الْقائِمُ بِالْقِسْطِ وَ الدّائِنُ بِدینِ الْحَقِّ» [1] استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص142 0 4 حنا 1402/10/5 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 33 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 223 چقدر انسان باید متأسف و متأثر باشد که دو نفر مسلمان از دو کشور مختلف وقتی یکدیگر را در مکه یا مدینه ملاقات میکنند، زبان یکدیگر را نمیفهمند، باید با زبان انگلیسی تفاهم کنند. اینها نقشههای سیصد چهارصد ساله است. آیا هنوز وقت آن نرسیده که ما اندکی در مقابل این نقشهها بیدار شویم؟! 0 1 شعیب شریعتی 1402/5/7 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 391 ای نفْس عباس، میخواهم بعد از حسین زنده نمانی! تجلیدادن «ایثار»، این عاطفهٔ انسانی و اسلامی، یکی از وظایف حادثهٔ «کربلا» بوده است و گویی این نقش بهعهدهٔ «ابوالفضل العباس» گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعهٔ فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است بهطوری که آب به زیر شکم اسب رسیده و ابوالفضل میتواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همینکه مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آنها همینقدر گفتهاند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ میگوید: «فذکر عطش الحسین...» یادش افتاد که برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم. حالا تاریخ از کجا میگوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف میزند، خودش را مخاطب قرار داده میگوید: ای نفْس عباس! میخواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو میخواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمهاش تشنه است و تو میخواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم «امام» داشتن، رسم «وفاداری» چنین نیست. 0 11 علیرضا خسروی 1403/4/20 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 11 0 5 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 274 آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمیکنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینیهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ افرادی در میان آنها هستند که والله برای لباسشان محتاجند و برهنه میجنگند. اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال نزدیک به سیصد میلیارد دلار میشود. اگر فقط مردم ایران- که بیست و پنج میلیون نفر هستیم و نود و هشت درصد ما مسلمان است- هر فرد روزی یک ریال به فلسطینیها کمک کند، در سال حدود نود میلیون تومان میشود. اگر یک عُشر مسلمانان هم هرکس روزی یک ریال کمک کند، در سال نه میلیون تومان میشود. 0 1 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 275 مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران رسماً فتوا دادهاند که کسی که در آنجا(فلسطین) کشته میشود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص275 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/8 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 208 انَّ اللهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِانْفُسِهِمْ» [1]. این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیرعادی کارها را درست کند، میریزد. انتظار بیهوده نکشید. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص208 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/8 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 222 شعارهای دین را زنده نگه دارید. یکی از شعارهای دین اسمهاست. من نمیفهمم اینکه میگویند فلان اسم دِمُده شده، کهنه شده، یعنی چه؟ مگر اسم هم نو و کهنه دارد؟! استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص222 یک درجه امر به معروف و نهی از منکر این است که مردم! بر فرزندانتان اسمهای اسلامی بگذارید. این امر به معروف است. مبارزه کنید با اسمهای غیراسلامی. این نهی از منکر است. برای مؤسساتتان نام اسلامی بگذارید. نامهای اسلامی را زنده نگه دارید. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص223 0 0 فاطمه نجارزاده 1402/6/15 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 31 وقتی روح بزرگ شد جسم و تن چاره ای ندارد جز آن که به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می رود روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می دهد برای اینکه آسایش داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند و بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خویش می بیند، به تن می گوید این سر را توی تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان کوتاهی نکنی. روح وقتی بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. 2 23 فاطمه عباسی 1402/9/10 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 384 دم دروازه کوفه (دختر علی، دختر فاطمه اینجا تجلی میکند) این زن باشخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها، خطابهای میخواند. راویان چنین نقل کردهاند که در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد: «وَ قَدْ اوْمَأَتْ» دختر علی یک اشاره کرد. عبارت تاریخ این است: «وَ قَدْ أَوْمَأَتْ الَی الناسِ انْ اسْکتوا فَارْتَدَّتِ الْانْفاسُ وَ سَکنَتِ الأجْراسُ» [1] یعنی درآن هیاهو و غلغله که اگر دهل میزدند صدایش به جایی نمیرسید، گویی نفسها در سینهها حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت، مرکبها هم ایستادند (آدمها که میآیستادند، قهراً مرکبها هم میآیستادند). خطبهای خواند. راوی گفت: «وَ لَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» [2]. این «خَفِره» خیلی ارزش دارد. «خَفِره» یعنی زن باحیا. این زن نیامد مثل یک زن بیحیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد. در عین حال دشمن میگوید: «وَلَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود. شجاعت علی با حیای زنانگی درهم آمیخته بود. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص384 0 0 فاطمه محمودی 1403/4/26 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 29 دومین جهت تقدس این گونه قیامها و نهضتها این است که در شرایط خاصی که هیچ کس گمان نمیبرد قرار گرفتهاند؛ یعنی یکمرتبه در یک فضای بسیاربسیار تاریک و ظلمانی یک شعله روشن میشود، شعلهای در یک ظلمت مطلق؛ فریاد عدالتی است در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یک سکون و درحالی که همه ساکن و مرعوبند، کلام و سخنی است در یک خاموشی مرگبار. 0 1 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 395 مسعودی که صدسال قبل از سید رضی بوده است، در کتاب بسیار معتبر مروج الذهب- که از مدارک معتبر تاریخ اسلام است- مینویسد: الآن در حدود 480 خطبه از علی علیه السلام در دست مردم است [1]، درصورتی که در نهج البلاغه بیش از 200 خطبه وجود دارد. تازه این تعداد را سید انتخاب کرده و قسمتهایی را نیاورده است. بنابراین خطبههای علی علیه السلام شاید چهار برابر خطبههای نهج البلاغه فعلی بوده است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص395 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 292 بنده بروم در اتاقم بنشینم، بگویم من که احتمال اثر نمیدهم. تو حق نداری احتمال اثر بدهی یا ندهی. تو که اصلاً مطالعه نداری، تو که از اوضاع خبر نداری، جریانات را نمیدانی، تو که نمیدانی راه امر به معروف و نهی از منکر چیست، تو که روانشناسی نمیدانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد، تو که جامعه شناسی نمیدانی، تو که چیزی نمیدانی، حق نداری بگویی من احتمال اثر میدهم یا احتمال اثر نمیدهم. این است که دو رکن این اصل اساسی، قدرت و آگاهی است، و هر دو را هم باید تحصیل کرد و به دست آورد؛ غیر از این نمیشود استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص292 0 0
بریده کتابهای حماسه حسینی فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 290 «حِسبه» در آنجا یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر. اصطلاحی بوده که از قرن دوم هجری، امر به معروف و نهی از منکر را «حسبه» میگفتهاند. «محتسِب» که شما میبینید در اشعار ما آمده است، یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص290 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 276 بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمیاندیشند، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است؛ میگوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی را نمیشناسد، خدایش پول است زندگیاش پول است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسئله حساسی که میرسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند 0 4 حنا 1402/10/27 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 99 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 275 به وسیله مال که میتوانیم کمک کنیم. واللهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما میکنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر فرمود: «مَنْ سَمِعَ مُسْلِماً ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» [3] هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد میکند: «یا لَلْمُسْلِمینَ» مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمیدانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. 0 2 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 290 دلم میخواهد این کتاب الاحکام السُّلطانیه ماوردی را- که یکی از معتبرترین کتابهای اسلامی است و مخصوصاً اروپاییها و مستشرقین روی آن خیلی حساب میکنند- مطالعه کنید. این کتاب، نظامات اجتماعی اسلام را در حدود هزار سال پیش بیان کرده است. ببینید چه نظاماتی در دنیای اسلام بوده و اصلاً امر به معروف و نهی از منکر چه معنیای داشته و چه میکرده است! از آن مهمتر کتابی است به نام «معالم القربة فی احکام الحِسبة» که خوشبختانه این کتاب را ظاهراً یک مستشرق فرنگی از یکی از کتابخانههای ترکیه درآورده و چاپ کرده است [^2]. این کتاب در قرن نهم نوشته شده. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص290 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 273 واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست کثیف ذلّتآور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز [1] تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان [^2] است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند؟. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص273 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/7 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 142 یکی از آقایان میگفت: شخصی را دیدم که درباره شخص دیگری خیلی قُر میزد. دیدم در حد تکفیر و تفسیق، درباره او عصبانی است. گفتم: مگر او چه کرده که تو او را اینقدر بد میدانی (یک آدم بد ملعون جهنمی)؟ گفت: آخر او «لب برگردون پیرهن آدمیه» یعنی پیراهنش یقهدار است (خنده حضار). حال وقتی که نهی از منکر ما در این حد بخواهد تنزل کند، ما این اصل را پایین آوردهایم، حقیر و کوچک کردهایم. آن آمر به معروف و ناهی از منکرهایی که در کشور سعودی هستند، آبروی امر به معروف و نهی از منکر را بردهاند؛ فقط یک شلّاق به دست گرفته که کسی مثلاً [کعبه یا ضریح پیغمبر را[ نبوسد. این دیگر شد نهی از منکر!. ولی حسین را ببینید! امر به معروف و نهی از منکر، کار او بود از بیخ و بن. به تمام معروفهای اسلام نظر داشت و فهرست میداد، و نیز به تمام منکرهای جهان اسلام. میگفت: اولین و بزرگترین منکر جهان اسلام خود یزید است: «فَلَعَمْری مَاالْامامُ الَّا الْعامِلُ بِالْکتابِ، الْقائِمُ بِالْقِسْطِ وَ الدّائِنُ بِدینِ الْحَقِّ» [1] استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص142 0 4 حنا 1402/10/5 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 33 0 1 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 223 چقدر انسان باید متأسف و متأثر باشد که دو نفر مسلمان از دو کشور مختلف وقتی یکدیگر را در مکه یا مدینه ملاقات میکنند، زبان یکدیگر را نمیفهمند، باید با زبان انگلیسی تفاهم کنند. اینها نقشههای سیصد چهارصد ساله است. آیا هنوز وقت آن نرسیده که ما اندکی در مقابل این نقشهها بیدار شویم؟! 0 1 شعیب شریعتی 1402/5/7 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 391 ای نفْس عباس، میخواهم بعد از حسین زنده نمانی! تجلیدادن «ایثار»، این عاطفهٔ انسانی و اسلامی، یکی از وظایف حادثهٔ «کربلا» بوده است و گویی این نقش بهعهدهٔ «ابوالفضل العباس» گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعهٔ فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است بهطوری که آب به زیر شکم اسب رسیده و ابوالفضل میتواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همینکه مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آنها همینقدر گفتهاند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ میگوید: «فذکر عطش الحسین...» یادش افتاد که برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم. حالا تاریخ از کجا میگوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف میزند، خودش را مخاطب قرار داده میگوید: ای نفْس عباس! میخواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو میخواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمهاش تشنه است و تو میخواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم «امام» داشتن، رسم «وفاداری» چنین نیست. 0 11 علیرضا خسروی 1403/4/20 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 11 0 5 مشتاق شهادت 1403/2/3 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 274 آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمیکنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینیهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ افرادی در میان آنها هستند که والله برای لباسشان محتاجند و برهنه میجنگند. اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال نزدیک به سیصد میلیارد دلار میشود. اگر فقط مردم ایران- که بیست و پنج میلیون نفر هستیم و نود و هشت درصد ما مسلمان است- هر فرد روزی یک ریال به فلسطینیها کمک کند، در سال حدود نود میلیون تومان میشود. اگر یک عُشر مسلمانان هم هرکس روزی یک ریال کمک کند، در سال نه میلیون تومان میشود. 0 1 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 275 مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران رسماً فتوا دادهاند که کسی که در آنجا(فلسطین) کشته میشود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص275 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/8 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 208 انَّ اللهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیروا ما بِانْفُسِهِمْ» [1]. این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیرعادی کارها را درست کند، میریزد. انتظار بیهوده نکشید. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص208 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/8 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 222 شعارهای دین را زنده نگه دارید. یکی از شعارهای دین اسمهاست. من نمیفهمم اینکه میگویند فلان اسم دِمُده شده، کهنه شده، یعنی چه؟ مگر اسم هم نو و کهنه دارد؟! استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص222 یک درجه امر به معروف و نهی از منکر این است که مردم! بر فرزندانتان اسمهای اسلامی بگذارید. این امر به معروف است. مبارزه کنید با اسمهای غیراسلامی. این نهی از منکر است. برای مؤسساتتان نام اسلامی بگذارید. نامهای اسلامی را زنده نگه دارید. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص223 0 0 فاطمه نجارزاده 1402/6/15 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 31 وقتی روح بزرگ شد جسم و تن چاره ای ندارد جز آن که به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می رود روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می دهد برای اینکه آسایش داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند و بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خویش می بیند، به تن می گوید این سر را توی تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان کوتاهی نکنی. روح وقتی بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. 2 23 فاطمه عباسی 1402/9/10 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 384 دم دروازه کوفه (دختر علی، دختر فاطمه اینجا تجلی میکند) این زن باشخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها، خطابهای میخواند. راویان چنین نقل کردهاند که در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد: «وَ قَدْ اوْمَأَتْ» دختر علی یک اشاره کرد. عبارت تاریخ این است: «وَ قَدْ أَوْمَأَتْ الَی الناسِ انْ اسْکتوا فَارْتَدَّتِ الْانْفاسُ وَ سَکنَتِ الأجْراسُ» [1] یعنی درآن هیاهو و غلغله که اگر دهل میزدند صدایش به جایی نمیرسید، گویی نفسها در سینهها حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت، مرکبها هم ایستادند (آدمها که میآیستادند، قهراً مرکبها هم میآیستادند). خطبهای خواند. راوی گفت: «وَ لَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» [2]. این «خَفِره» خیلی ارزش دارد. «خَفِره» یعنی زن باحیا. این زن نیامد مثل یک زن بیحیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد. در عین حال دشمن میگوید: «وَلَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود. شجاعت علی با حیای زنانگی درهم آمیخته بود. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص384 0 0 فاطمه محمودی 1403/4/26 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 29 دومین جهت تقدس این گونه قیامها و نهضتها این است که در شرایط خاصی که هیچ کس گمان نمیبرد قرار گرفتهاند؛ یعنی یکمرتبه در یک فضای بسیاربسیار تاریک و ظلمانی یک شعله روشن میشود، شعلهای در یک ظلمت مطلق؛ فریاد عدالتی است در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یک سکون و درحالی که همه ساکن و مرعوبند، کلام و سخنی است در یک خاموشی مرگبار. 0 1 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 395 مسعودی که صدسال قبل از سید رضی بوده است، در کتاب بسیار معتبر مروج الذهب- که از مدارک معتبر تاریخ اسلام است- مینویسد: الآن در حدود 480 خطبه از علی علیه السلام در دست مردم است [1]، درصورتی که در نهج البلاغه بیش از 200 خطبه وجود دارد. تازه این تعداد را سید انتخاب کرده و قسمتهایی را نیاورده است. بنابراین خطبههای علی علیه السلام شاید چهار برابر خطبههای نهج البلاغه فعلی بوده است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص395 0 0 فاطمه عباسی 1402/9/9 حماسه حسینی مرتضی مطهری 4.7 10 صفحۀ 292 بنده بروم در اتاقم بنشینم، بگویم من که احتمال اثر نمیدهم. تو حق نداری احتمال اثر بدهی یا ندهی. تو که اصلاً مطالعه نداری، تو که از اوضاع خبر نداری، جریانات را نمیدانی، تو که نمیدانی راه امر به معروف و نهی از منکر چیست، تو که روانشناسی نمیدانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد، تو که جامعه شناسی نمیدانی، تو که چیزی نمیدانی، حق نداری بگویی من احتمال اثر میدهم یا احتمال اثر نمیدهم. این است که دو رکن این اصل اساسی، قدرت و آگاهی است، و هر دو را هم باید تحصیل کرد و به دست آورد؛ غیر از این نمیشود استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص292 0 0