بریده‌های کتاب تصمیم گرفتم خودم باشم

کسی جز خودتان مسئول حفظ زندگی شما نیست

خطاب به دشمنانم،شما را نابود می‌کنم فکر می‌کنید دیوانه هستم؟ + پس مراقب خود باشید.🌝

دست از حسادت به چیزی که نیستیم برداریم نگاه دیگران را تاب بیاوریم و خودمان باشیم

بهای بی تفاوتی به مسائل؛واگذاری قدرت به افراد شرور است.

کسانی که در حین مبارزه برای دموکراسی شکنجه شده اند، می گویند که دردناک ترین بخش، رنجی نبود که در حین شکنجه متحمل می شدند، رنج واقعی بزدل بودن و سکوتشان حین شکنجه بود.

ساده ترین راه برای القای حس بدبختی این است که به زندگی دیگران نگاه کنیم و آن را با زندگی خود مقایسه نماییم.

در این دنیا ثروت شرم آور و فقر شرافتمندانه وجود دارد.

دوران بلوغ یک بزرگسال با پذیرش عادی بودن آغاز و با پر شدن آن زندگی عادی،پایان می‌یابد. در آن لحظه،همه ما واقعا بزرگ می‌شویم.

ترجیح می‌دم مردم به خاطر چیزی که هستم از من متنفر باشند، تا اینکه به خاطر چیزی که نیستم دوستم بدارند

قانون، مهندسی، پزشکی، تجارت و...، بسیار مهم هستند و برای حفظ زندگی، ضروری. اما شعر، زیبایی، رومنس، عشق و... اینها چیزهایی هستند که ما به خاطرشان زنده می‌مانیم.

حس خود ارزشمندی آنگاه در وجود انسان شکل می گیرد که بتواند استعداد های خود را کشف نماید و در همین راستا شغل مناسبی بیابد

"شما نیز همانطور که دیگران به شما نیاز دارند، به دیگران نیاز دارید. ما افراد کاملی نیستیم و همیشه این گونه زندگی میکنیم. به هم وابسته ایم."

در این دنیا، هم ثروت شرم آور وجود دارد و هم فقر آبرومندانه.

آیا میشود همه چیز را در زندگی با اعداد اندازه گیری کنیم؟ ضریب هوشی نمیتواند عقل کسی را اندازه گیری کند، تعداد دوست ها نمی تواند عمق رابطه را تعیین کند، اندازه ی خانه ی یک نفر نمی تواند رابطه ی خانوادگی همدلانه را تضمین کند و میزان درآمد خالص نمیتواند شخصیت کسی را نشان دهد.

تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و خودباوری مثل چرخ دنده هستند. اگر همه آنها به خوبی کار کنند، زندگی مستقل و بی‌نقصی را تجربه خواهیم کرد؛ و فقط با این سبک زندگی می‌توانیم خودباوری‌مان را پرورش دهیم.