بریدههای کتاب دختری با هزاران زخم سِـتی؛ 1404/1/3 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 444 <<این دنیا گاهی اوقات خیلی مزخرفه و اونجاست که باید واقعا با خودت فکر کنی، نقش من در این مزخرفات چیه؟ من خودم هم در این مزخرفات نقش داشتم یا نه؟>> 0 1 سِـتی؛ 1404/1/3 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 241 "چرا انقدر با من مهربون هستی؟ تو که اصلا من رو نمی شناسی." <<چون تنها چیزی که در نهایت در این دنیا باقی می مونه مهربانیه شارلوت. ما باید با هم مهربون باشیم وگرنه نمی تونیم خودمون رو تحمل کنیم. شاید الان دنیا این طور به نظر نرسه، اما کمی که سنت بالاتر بره متوجه می شی.>> 0 1 دخترک تنها 1404/4/22 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 117 شارلوت باید خیلی تلاش کنی تا از عادت های قدیمی ات جلو بزنی. بازگشت به عادت های قدیمی خیلی راحته، حتی زمانی که میدونیم باعث درد و رنج ما می شن 0 2 دخترک تنها 1404/4/22 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 329 آدم ها بخشی از وجود تو یعنی ظاهرت را می بینند اما یک وجه درونی هم داری و از ان هم نهفته تر یک وجه آسیب دیده در وجود ماست؛ موجودی برهنه و خاموش که به نور عادت نداره. 0 3 Aiuran 1404/4/28 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 42 این دنیا رفتار خوبی با دختر ها ندارد! 0 36 Nazy 1404/5/1 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 24 نه دری، نه لامپی، نه شیشه ای، نه تیغی، فقط غذای نرم که بتوان با قاشق خورد و گاهی اوقات هم قهوه ولرم. اینجا به هیچ وجه نمیتوانی به خودت آسیب برسانی. 0 8 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 9 من هرگز نمی توانم در این بدن برنده باشم. 0 9 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 7 زخم های من همان چیز هایی هستند که من را به آنچه امروز هستم تبدیل کرده اند. 0 8 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 60 مادرم زنده است، اما او هم مثل یک روح است. چشم هایش که گود افتاده اند، از دور به من خیره شده اند و بدنش بی حرکت مانده. خیلی آدم ها هستند که دیگر بر نمی گردند. 0 5 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 67 الان فهمیدم اگر بچه های دیگر، معلم های عوضی و کل اتفاقات مسخره ای که در مدرسه می افتند را حذف کنی، مدرسه رفتن خیلی هم کار راحتی است. 0 7 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 وقتی به اینجا می آیی باید بهت بگن که دیگه عمر این آرزو ها سر رسیده. دیگه هیچکس مارو با کاری که انجام دادیم دوست نداره. نه مثل آدم های معمولی 0 4 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 این بیمارستان، دنیایی از دختر هایی است که هق هق سر دادند. 0 4 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 مرد ها موجودات عجیب و غریبی هستن کوچولو. هیچ وقت نمیدونی از چه چیزهایی لذت میبرن. 0 4 Nazy 1404/5/7 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 88 احتمالا نمی توانید بفهمید من چه احساسی دارم. چون شما عادت دارید دوست های زیادی داشته باشید. احتمالا مامان بابایی دارید که حداقل یکی از آن ها زنده است و شما را کتک نمیزند. هیچ کس در عکس دسته جمعی کلاسی خودش را از شما دور نمی کند. بنابراین شما نمی دانید چه احساسی دارد هر روز، هر روز آن قدر تنها باشید که احساس کنید چاله سیاهی که در وجودتان است دارد شما را می بلعد. 0 4 Zhinoos 5 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 155 هیچوقت گوش کردن به حرف های دیگران برایم کار مشکلی نبوده. همیشه شنوندهٔ بهتری بودم تا اینکه خودم صحبت کنم. 0 1 Nazy 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 117 بازگشت به عادت های قدیمی خیلی راحته، حتی زمانی که میدونیم باعث درد ورنج ما می شن. 0 3 Gandom 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 11 من تمام حرف هایم را میخورم. قلبم بیش از حد از آنها پر شده بود. 0 1 Gandom 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 90 حق با او بود. من آن دوست ب خصوص را پیدا کردم. اما هیچ کس به من نگفت که او قصد دارد این دنیا را ترک کند. 0 1 گمشده در الف هیم. 3 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 128 "اوان همیشه میگفت در واقع نباید از چیزهایی که نمی توانی ببینی بترسی،بلکه آنچه درست مقابل دیدگانت قرار دارد از همه ترسناک تر است." 0 10 Gandom 14 ساعت پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 119 هرچه جلوتر میروم،بیشتر خودم را گم میکنم. دارم از دست میروم. 0 0
بریدههای کتاب دختری با هزاران زخم سِـتی؛ 1404/1/3 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 444 <<این دنیا گاهی اوقات خیلی مزخرفه و اونجاست که باید واقعا با خودت فکر کنی، نقش من در این مزخرفات چیه؟ من خودم هم در این مزخرفات نقش داشتم یا نه؟>> 0 1 سِـتی؛ 1404/1/3 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 241 "چرا انقدر با من مهربون هستی؟ تو که اصلا من رو نمی شناسی." <<چون تنها چیزی که در نهایت در این دنیا باقی می مونه مهربانیه شارلوت. ما باید با هم مهربون باشیم وگرنه نمی تونیم خودمون رو تحمل کنیم. شاید الان دنیا این طور به نظر نرسه، اما کمی که سنت بالاتر بره متوجه می شی.>> 0 1 دخترک تنها 1404/4/22 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 117 شارلوت باید خیلی تلاش کنی تا از عادت های قدیمی ات جلو بزنی. بازگشت به عادت های قدیمی خیلی راحته، حتی زمانی که میدونیم باعث درد و رنج ما می شن 0 2 دخترک تنها 1404/4/22 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 329 آدم ها بخشی از وجود تو یعنی ظاهرت را می بینند اما یک وجه درونی هم داری و از ان هم نهفته تر یک وجه آسیب دیده در وجود ماست؛ موجودی برهنه و خاموش که به نور عادت نداره. 0 3 Aiuran 1404/4/28 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 42 این دنیا رفتار خوبی با دختر ها ندارد! 0 36 Nazy 1404/5/1 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 24 نه دری، نه لامپی، نه شیشه ای، نه تیغی، فقط غذای نرم که بتوان با قاشق خورد و گاهی اوقات هم قهوه ولرم. اینجا به هیچ وجه نمیتوانی به خودت آسیب برسانی. 0 8 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 9 من هرگز نمی توانم در این بدن برنده باشم. 0 9 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 7 زخم های من همان چیز هایی هستند که من را به آنچه امروز هستم تبدیل کرده اند. 0 8 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 60 مادرم زنده است، اما او هم مثل یک روح است. چشم هایش که گود افتاده اند، از دور به من خیره شده اند و بدنش بی حرکت مانده. خیلی آدم ها هستند که دیگر بر نمی گردند. 0 5 Nazy 1404/5/5 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 67 الان فهمیدم اگر بچه های دیگر، معلم های عوضی و کل اتفاقات مسخره ای که در مدرسه می افتند را حذف کنی، مدرسه رفتن خیلی هم کار راحتی است. 0 7 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 وقتی به اینجا می آیی باید بهت بگن که دیگه عمر این آرزو ها سر رسیده. دیگه هیچکس مارو با کاری که انجام دادیم دوست نداره. نه مثل آدم های معمولی 0 4 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 این بیمارستان، دنیایی از دختر هایی است که هق هق سر دادند. 0 4 Nazy 1404/5/6 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 72 مرد ها موجودات عجیب و غریبی هستن کوچولو. هیچ وقت نمیدونی از چه چیزهایی لذت میبرن. 0 4 Nazy 1404/5/7 دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 88 احتمالا نمی توانید بفهمید من چه احساسی دارم. چون شما عادت دارید دوست های زیادی داشته باشید. احتمالا مامان بابایی دارید که حداقل یکی از آن ها زنده است و شما را کتک نمیزند. هیچ کس در عکس دسته جمعی کلاسی خودش را از شما دور نمی کند. بنابراین شما نمی دانید چه احساسی دارد هر روز، هر روز آن قدر تنها باشید که احساس کنید چاله سیاهی که در وجودتان است دارد شما را می بلعد. 0 4 Zhinoos 5 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 155 هیچوقت گوش کردن به حرف های دیگران برایم کار مشکلی نبوده. همیشه شنوندهٔ بهتری بودم تا اینکه خودم صحبت کنم. 0 1 Nazy 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 117 بازگشت به عادت های قدیمی خیلی راحته، حتی زمانی که میدونیم باعث درد ورنج ما می شن. 0 3 Gandom 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 11 من تمام حرف هایم را میخورم. قلبم بیش از حد از آنها پر شده بود. 0 1 Gandom 4 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 90 حق با او بود. من آن دوست ب خصوص را پیدا کردم. اما هیچ کس به من نگفت که او قصد دارد این دنیا را ترک کند. 0 1 گمشده در الف هیم. 3 روز پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 128 "اوان همیشه میگفت در واقع نباید از چیزهایی که نمی توانی ببینی بترسی،بلکه آنچه درست مقابل دیدگانت قرار دارد از همه ترسناک تر است." 0 10 Gandom 14 ساعت پیش دختری با هزاران زخم کیتلین گلاسکو 4.5 7 صفحۀ 119 هرچه جلوتر میروم،بیشتر خودم را گم میکنم. دارم از دست میروم. 0 0