بریده کتابهای سال های ابری (جلد اول و دوم) حسنیه صالحان 1402/6/18 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 254 غصه آنقدر سفت است که از گلویم پایین نمیرود. سینه ام از اشک خیس است. به خواب میروم. 0 1 روشنا 1402/5/10 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 37 همهچیز از باریکی پاره میشود، ظُلم از کُلُفتی. 0 21 روشنا 1402/5/10 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 39 بیبی در پیرهن چراغ، ها میکند و پر چادر نمازش را در میان لوله میگرداند و در میان صدای قِژقِژ لوله میگوید: هرکاری توی این دنیا نذری دارد. نمیدانم نذر این دست آبیپوش چه آشی است تا نیّت کنم. عمو اُلفَت تند میگوید: پارتی! بیبی با شگفتی به عمو نگاه میکند. - تو را به خدا اگر بلدی به من بگو پارتی چه جور آشی است. از چه چیزهایی درست میشود تا نذر کنم. اسم این آش را تا به حال نشنیدهام. عمو اُلفَت قاهقاه میخندد. 0 10 حسنیه صالحان 1402/6/18 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 423 خورشید دارد روی هره ی بام پهن میشود. ته دلم خار خار میکند. غم هم برای خودش مزهای دارد. اول تلخ است و یواش یواش شیرین میشود. 0 1 روشنا 1402/5/17 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 76 مردان خوب ما این جوری از بین رفتند. با این وجود، ما مردان حسابی در تاریخ خود زیاد داریم و داشتهایم که اسمشان هست و فراموش نمیشوند. تازه فرض کن که قلدرها تاریخ را عوضی بنویسند، با سینهها و یادهای مردم چه میکنند؟ آن نامهای عزیز در سینههای مردم خواهد ماند و دل به دل و سینه به سینه و زبان به زبان به بچهها و نسلها خواهد رسید. 0 13 روشنا 1402/5/17 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 68 بیبی سر از روی چرخ برمیدارد. - هی رو... خدا برات نسازه اَی انگریز. آخه چه از جان مردم مسلمان میخواهی! -نفت میخواهد، نفت، صغرا خانم! خواهر جان! بیبی که گویی انگریزیها در جلوش ایستادهاند با دست به آنها اشاره میکند. - الاهی بکنم که تو چاه نفت خفه بشوی اَی انگریز. نفت را بردار و برو. دست از جان ما و جوانان ما بشور. - عجب ساده هستی تو صغرا خانم. اگر نفت را ببرد، آنوقت چراغ گِرسوزت را با چه روشن میکنی؟ آتشگَردانت را چطور آتش میاندازی؟ چرخ خیاطیات را با چه چرب میکنی؟ ها! بیبی با گردن کج به طوطی خانم ماتش زده. 0 3
بریده کتابهای سال های ابری (جلد اول و دوم) حسنیه صالحان 1402/6/18 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 254 غصه آنقدر سفت است که از گلویم پایین نمیرود. سینه ام از اشک خیس است. به خواب میروم. 0 1 روشنا 1402/5/10 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 37 همهچیز از باریکی پاره میشود، ظُلم از کُلُفتی. 0 21 روشنا 1402/5/10 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 39 بیبی در پیرهن چراغ، ها میکند و پر چادر نمازش را در میان لوله میگرداند و در میان صدای قِژقِژ لوله میگوید: هرکاری توی این دنیا نذری دارد. نمیدانم نذر این دست آبیپوش چه آشی است تا نیّت کنم. عمو اُلفَت تند میگوید: پارتی! بیبی با شگفتی به عمو نگاه میکند. - تو را به خدا اگر بلدی به من بگو پارتی چه جور آشی است. از چه چیزهایی درست میشود تا نذر کنم. اسم این آش را تا به حال نشنیدهام. عمو اُلفَت قاهقاه میخندد. 0 10 حسنیه صالحان 1402/6/18 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 423 خورشید دارد روی هره ی بام پهن میشود. ته دلم خار خار میکند. غم هم برای خودش مزهای دارد. اول تلخ است و یواش یواش شیرین میشود. 0 1 روشنا 1402/5/17 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 76 مردان خوب ما این جوری از بین رفتند. با این وجود، ما مردان حسابی در تاریخ خود زیاد داریم و داشتهایم که اسمشان هست و فراموش نمیشوند. تازه فرض کن که قلدرها تاریخ را عوضی بنویسند، با سینهها و یادهای مردم چه میکنند؟ آن نامهای عزیز در سینههای مردم خواهد ماند و دل به دل و سینه به سینه و زبان به زبان به بچهها و نسلها خواهد رسید. 0 13 روشنا 1402/5/17 سال های ابری (جلد اول و دوم) جلد 1 علی اشرف درویشیان 5.0 3 صفحۀ 68 بیبی سر از روی چرخ برمیدارد. - هی رو... خدا برات نسازه اَی انگریز. آخه چه از جان مردم مسلمان میخواهی! -نفت میخواهد، نفت، صغرا خانم! خواهر جان! بیبی که گویی انگریزیها در جلوش ایستادهاند با دست به آنها اشاره میکند. - الاهی بکنم که تو چاه نفت خفه بشوی اَی انگریز. نفت را بردار و برو. دست از جان ما و جوانان ما بشور. - عجب ساده هستی تو صغرا خانم. اگر نفت را ببرد، آنوقت چراغ گِرسوزت را با چه روشن میکنی؟ آتشگَردانت را چطور آتش میاندازی؟ چرخ خیاطیات را با چه چرب میکنی؟ ها! بیبی با گردن کج به طوطی خانم ماتش زده. 0 3