بریدههای کتاب غریب قریب مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 9 اینجایم به تماشا به وداع با دیارم، دیار پدرم و پدرانش، و مادری که خواست کسی نداند مدفنش کجاست.... بی رضایت رضا را به سفر می برند. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 255 0 2 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 16 تلخی زهر، به شیرینی زیارت می ارزد. من زائر کوی اویم و شما زائر کوی من باشید. غربتم را بشکنید. بلند و کیرا فریادم کتید این صحنه و سرا را جارو بزنید. فرشتگان ، پاسبان این روضه اند. شما میزبان آنان باشید. 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/30 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/24 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 3 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 11 دلخوشم که سفرم منشا خیر باشد، که هست. به غریبی مرا می بری ؛ اما غریب نخواهم ماند. باشد که دنیا برای دیدار من سفر کند. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 239 حتما شنیده ای که سرنوشت برگ دارد آدمی. وقتی که از شاخه جدا شد ، پایمال عابران هرکوچه و بازار می شود. نخواه که هویتت، شخصیتت، ایمان و اعتقادت پامال شود. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 255 0 1 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 13 بدانید دیدار با رضا ،لمس فرشتگان است و همجواری با آنان؛ همانگونه که جدم، رسول خدا ، وعده داده بود. 0 1 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 16 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 239 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 238 عطا ملک ! من هم مثل شما در ابن دربار جایگاهی دارم ....... چشم هایت را باز کن، اینجا و در این سرزمین خودت، انان میهمان تواند و تو میزبان . حکومتها می آیند و می روند ، اما سرزمین من ، همین جا می ماند . تو می خواهی خودت را آواره ی کدام سرزمین کنی و میهمان باشی نه میزبان.۲۳۸ 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/30 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 1
بریدههای کتاب غریب قریب مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 9 اینجایم به تماشا به وداع با دیارم، دیار پدرم و پدرانش، و مادری که خواست کسی نداند مدفنش کجاست.... بی رضایت رضا را به سفر می برند. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 255 0 2 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 16 تلخی زهر، به شیرینی زیارت می ارزد. من زائر کوی اویم و شما زائر کوی من باشید. غربتم را بشکنید. بلند و کیرا فریادم کتید این صحنه و سرا را جارو بزنید. فرشتگان ، پاسبان این روضه اند. شما میزبان آنان باشید. 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/30 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/24 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 3 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 11 دلخوشم که سفرم منشا خیر باشد، که هست. به غریبی مرا می بری ؛ اما غریب نخواهم ماند. باشد که دنیا برای دیدار من سفر کند. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 239 حتما شنیده ای که سرنوشت برگ دارد آدمی. وقتی که از شاخه جدا شد ، پایمال عابران هرکوچه و بازار می شود. نخواه که هویتت، شخصیتت، ایمان و اعتقادت پامال شود. 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 255 0 1 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 13 بدانید دیدار با رضا ،لمس فرشتگان است و همجواری با آنان؛ همانگونه که جدم، رسول خدا ، وعده داده بود. 0 1 مهران داودی 1404/1/6 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 16 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 239 0 1 مهران داودی 1404/1/22 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 238 عطا ملک ! من هم مثل شما در ابن دربار جایگاهی دارم ....... چشم هایت را باز کن، اینجا و در این سرزمین خودت، انان میهمان تواند و تو میزبان . حکومتها می آیند و می روند ، اما سرزمین من ، همین جا می ماند . تو می خواهی خودت را آواره ی کدام سرزمین کنی و میهمان باشی نه میزبان.۲۳۸ 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/5/30 غریب قریب سعید تشکری 4.7 4 صفحۀ 1 0 1