بریده‌های کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید

کارهایی هست که تو می‌توانی انجام بدهی. تا زمانی که می‌دانی چه کاری است که تو باید انجام بدهی، تا زمانی که یادت هست در انتظار چه چیزی هستی باید صبر کنی.

من جبهه را بیشتر دوست دارم. هر چه به جبهه نزدیک‌تر شوی آدم‌ها بهتر می‌شوند.

به امید دیدار، غمگین نباشین. مردن مهم نیست تنها چیزی که اهمیت داره مردن به دست این پست‌فطرت‌هاست.

کاش ممکن بود با اصول اخلاقی کارها اصلاح شود، کاش طوری بود که ما مجبور به اعدام کسی نبودیم، کاش طوری بود که می‌شد روسای فاشیست‌ها را با پند و اندرز و سلامت نفس تغییر ماهیت داد، کاش می‌شد آنها را به انجام کارهایی که برای ملت، برای مردم، برای طبقات رنج‌کشیده مفید است وادار کرد. کاش و کاش و کاش.

کشتن ، هیچ چیز به هیچ‌کس یاد نمی‌دهد. کشت و کشتار جز اینکه تخم کینه را سرسبز کند نتیجه‌ای ندارد.

حالای دیگری جز همین حالا وجود نخواهد داشت.

هواپیماهایی که اون‌قدر صدا می‌کنن که شیر تو سینهٔ مادرت می‌خشکه، که آسمون از اونا سیاه می‌شه و مث شیر می‌غرن؛ اون وقت تو از من می‌خوای کارها رو جدی بگیرم. همین حالا هم اونا رو زیادی جدی گرفته‌م.

این جنگ حماقت اندر حماقته.