معرفی کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید اثر ارنست همینگوی مترجم رحیم نامور

زنگ ها برای که به صدا درمی آید

زنگ ها برای که به صدا درمی آید

ارنست همینگوی و 1 نفر دیگر
3.7
71 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

126

خواهم خواند

90

شابک
9789643513931
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1399/5/4

توضیحات

        ترجمه دقیق عنوان کتاب ناقوس مرگ که را می زنند است. موضوع کتاب جنگ داخلی اسپانیا میان جمهوری خواهان و سلطنت طلبان فاشیست است. .رابرت جوردن آمریکایی داوطلبانه وارد ارتش جمهوری خواهان شده است، و چون به او ماموریت داده اند که یک پل استراتژیک را منفجر کند به یک گروه چریک می پیوندد. فرمانده این گروه یک زن است و دختر جوانی به نام ماریا را نیز نجات داده اند. ماریا مورد تجاوز فاشیست ها قرار گرفته است و رابرت جوردن عاشق او می شود. مرگ بالای سر همه چرخ می زند و بنابراین باید تمام زندگی خود را در همین چند روز بگذرانند. عشق دارویی برای گذشت زمان و تنهایی و مرگ است. در این هنگام فاشیست ها حمله می کنند و ...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زنگ ها برای که به صدا درمی آید

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به زنگ ها برای که به صدا درمی آید

ربکاگتسبی بزرگبینوایان

معرفی کتاب برای شروع کتابخوانی | رمان‌های کلاسیک

34 کتاب

بچه که بودم دنیایم کتاب‌ها و مجله‌های کودک بود. هر هفته در انتظار مجله‌های جدید بودم و وقتی آن‌ها را می‌خریدم اولین کار این بود که صفحه پایانی آن که معرفی کتاب بود، می‌خواندم. بعد تصمیم می‌گرفتم که بروم کتاب را بخرم یا نه. اما کمی بزرگتر که شدم دنیایم به کلی عوض شد. درگیر درس خواندن برای کنکور شدم و دیگر سال به سال رنگ کتاب را هم نمی‌دیدم. بعد از کنکور هم چند سالی درگیر دانشگاه و کتاب‌های درسی شدم. روزی که دوباره تصمیم گرفتم که کتاب غیردرسی بخوانم را به خوبی خاطرم هست. رفتم به یکی از کتابفروشی‌های بزرگ و بین قفسه‌ها چرخیدم. اصلا نمی‌دانستم از کجا باید کتاب خوانی را شروع کنم. کمی که در فروشگاه چرخ زدم، یکی از کتابفروش‌ها پیشم آمد و گفت که می‌خواهد در انتخاب کتاب کمکم کند. برایش گفتم که خیلی وقت است کتاب نخواندم و شما فرض کنید که اصلا کتابی تا به حال نخوانده‌ام. او هم شروع کرد به سوال پرسیدن از اینکه چه موضوعی دوست دارم، دلم می‌خواهد از ادبیات چه کشوری بخوانم و از این دست سوال‌ها. بعد از پنج یا شش سوال هم کتابی را به من معرفی کرد. من هم به سرعت شروع کردم به خواندن کتاب. با اینکه الان بعد از گذشت سه سال می‌توانم بگویم از بدترین کتاب‌هایی بوده که خواندم، اما آن کتاب مزیت بزرگی برای من داشت. مزیتش این بود که برای شروع کتاب خواندن خوب بود. وقتی این اینفوگرافی را دیدم ناخودآگاه یادم افتاد که سوال‌های کتابفروش چقدر به پیدا شدن کتاب مناسب برای شروع کتاب خوانی من کمک کرد. برای همین دست به کار شدم و بازطراحی اینفوگرافیک را شروع کردم. اینفوگرافیکی که می‌بینید نسبت به حالت اولیه تفاوت‌هایی دارد، اما سعی کردیم به محتوای آن تا جایی که امکان دارد، وفادار باشیم. برای اینکه طول آن بیش از اندازه زیاد نشود، در سه بخش این اینفوگرافی را منتشر می‌کنیم. بخش اول که این پست است، راهنمای پیدا کردن کتابی از میان رمان‌های کلاسیک است.

40

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دهه‌ی 30 قرن بیستم، برهه‌ای حساس در تاریخ کشور اسپانیاست. برهه‌ای که جنگ داخلی بین جمهوری‌خواهان کمونیست با سلطنت‌طلبان فاشیست به پیروزی فاشیست‌ها، روی کار آمدن ژنرال «فرانسیسکو فرانکو» و دوره‌ی خفقان سی و شش ساله‌ی حکومت وی (مشهور به وحشت سفید) منجر شد. رمان «این ناقوس مرگ کیست؟» شاهکار «ارنست همینگوی» در مورد بخشی از این نبردهاست و تمرکزش را روی جبهه‌ی جمهوری‌خواه قرار می‌دهد. شخصیت اصلی «رابرت جوردن» روزنامه‌نگاری اصالتاً آمریکایی و ساکن اسپانیاست که در نبردهای پارتیزانی و به قصد منفجر کردن پلی استراتژیک به گروهی از جمهوری‌خواهان می‌پیوندد. هرچند نگاه «همینگوی» به جمهوری‌خواهان، آشکارا ستایش‌آمیز است اما در این رمان نقدهایی آشکار و پنهان نسبت به این جبهه‌‌ی فکری و سیاسی دارد. رمان یک سال بعد از روی کار آمدن «ژنرال فرانکو» در سال 1940 منتشر شده و مرثیه‌ای بر یک مبارزه‌ی عدالت‌جویانه است که سرانجام به پیروزی فاشیسم منجر می‌شود. «همینگوی» البته رمانش را آنقدر خوب نوشته که خواننده بدون دانستن تاریخ اسپانیا نیز از داستان لذت ببرد. مثل همیشه او شخصیت‌هایش را در کنش‌های درونی و بیرونیشان با کیفیتی روان‌کاوانه می‌پرورد. برخی لحظات رگه‌هایی از احساسات‌گرایی در داستان دیده می‌شود که تا حدودی دومین رمانش (وداع با اسلحه) را به‌خاطر می‌آورد. خواندن این رمان را شدیداً توصیه میکنم!
        

29

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        همچنان غرق قلم همینگوی ام.توصیفات ریتم جملات.
دوست داشتم؟اره تجربه خاصی بود
توصیه میکنم:به عنوان کتاب خوب ،نه .به عنوان لذت ازتکنیک های نویسنده اره
رابرت مردیست آمریکایی که برای منفجر کردن پل در جنگ با فاشیست ها داوطلب شده
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          به‌نظرم یه قانون نانوشته برای کتاب‌ها وجود داره و اون اینه که در وقت مناسب خودش خونده بشه! برای همین باید گوش تیز کنی که صدای کتاب‌ها رو بشنوی وقتی صدات می‌زنن: الان وقتشه. الان من رو بخون! 

اگه کتاب‌ها رو سر وقت مناسب نخونی، مزه‌ش نمی‌ره زیر زبونت. مثل نون دو بر کنجدی سنگگ بیات شده‌ای می‌مونه که مزه‌ش برات دلچسب نیست. 

من کتاب‌های زیادی رو چون سر وقتش نخوندم مزه‌ی واقعی‌ش رو نچشیدم. وداع با اسلحه‌ی ارنست همینگوی رو حوالی بیست‌وچندسالگی خوندم. برای همین نفهمیدمش. از خودم می‌پرسیدم: این بود اون اسطوره‌ی داستانی که همه ازش می‌گفتن؟! یا حتی جنایات و مکافات رو. و حتی عقاید یک دلقک رو! 
.
.
.

او نشسته بود روبه‌روم و از کتاب محبوبش می‌گفت. گفت: اون‌قدر کتاب «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آید» من بودم که از یه جایی به بعد نمی‌خوندمش که تموم نشه! 

این رو وقتی می‌گفت: که صورتش پر از خنده شده بود. 

او برای من مثل یه معما بود که باید کشفش می‌کردم. دلم می‌خواست بدونم اون چه شکلیه. چه طوریه. باید تکه‌های پازلش رو سر هم می‌کردم. لابه‌لای چیزهای که دوست داشت. لابه‌لای تک آهنگ رضا یزدانی. کتاب محبوبش. و هر تکه‌ای که مربوط به پازل او بود.

کتاب «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آید» رو وقت جنگ ایران و اسراییل خوندم. اینترنت قطع بود و باید وصل می‌شدم به زندگی! 
کتاب رو از فیدیبو با صدای آرمان سلطان‌زاده دانلود کردم و نسخه‌ی کاغذیش رو هم از طاقچه. 
آرمان سلطان‌زاده با اون صدای جادویی‌ش کتاب رو می‌خوند و من غرق در قصه‌ی زندگی رابرت و افکارش و معنای زندگی‌ش شده بودم. و الله الله از اینهمه شباهت.‌ 
برعکس او من دلم می‌خواست تا تهش برم ببینم آخر قصه چی می‌شه. برای همین حریصانه ساعت‌ها روی مبل می‌نشستم و فقط کتاب رو گوش می‌دادم و می‌خوندم.

در معنای واقعی کلمه شاهکار بود این داستان. نمی‌دونم از معجزه‌ی قلم ارنست همینگوی بود یا جادوی صدای آرمان سلطان‌زاده یا حتی حس خوشایند پیدا کردن یه تکه از پازل او. یا حتی‌تر گوش دادن و سروقت خوندن کتاب! 
        

28

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0