بریدههای کتاب ترجمه تفسیر المیزان سمانه نظیری 1403/12/19 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 409 امام هدایت کننده ای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت میکند، پس امامت از نظر باطن یک نحوه ولایتی است که امام در اعمال مردم دارد، و هدایتش چون هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنین صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است. 1 9 شیما شمسی 1403/4/19 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 10 وقتی ذهن آدمی مشوب و پابند نظریه های خاصی باشد، در حقیقت عینک رنگینی در چشم دارد، که قرآن را نیز به همان رنگ میبیند و میخواهد نظریه ی خود را بر قرآن تحمیل نموده، قرآن را با آن تطبیق دهد، پس باید آن را تطبیق نامید نه تفسیر. 0 7 سمانه نظیری 1403/12/18 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 394 هر موجودی از نظر ذات مغایر با موجودی دیگر است و چون چنین است پس هر موجودی بدیع الوجود است، یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد، و یا مانندی از آن معهود در نظر صانعش باشد وجود یافته، در نتیجه خدای سبحان مبتدع و بدیع السماوات و الارض است. 0 3 سمانه نظیری 1403/12/13 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 362 وقتی علم بحد تمام و کمال رسید، و قطعی گردید، بحواس ظاهر انسان حس درک و مشاهده آن امر قطعی را میدهد، تو گویی چشم آن را میبیند، و گوش آن را میشنود. و خود شما خواننده عزیز میتوانی صحت این گفتار را بیازمایی، به اینکه به نفس خود تلقین کنی: که فلان چیز و یا فلان شخص الان نزد من حاضر است و داری او را مشاهده میکنی، وقتی این تلقین زیاد شد، رفته رفته بدون شک میپنداری که او نزدت حاضر است، بطوری که اصلا باور نمی کنی که حاضر نباشد، و از این بالاتر، اصلا متوجه غیر او نمی شوی 0 3 سمانه نظیری 1403/12/25 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 411 آنچه که امر هدایت متعلق بدان میشود، عبارت است از دل ها و اعمالی که به فرمان دل ها از اعضاء سر میزند... 0 5 سمانه نظیری 1403/12/18 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 400 در ارشاد دیلمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل آیه: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ) فرموده: آیات آن را شمرده شمرده میخوانند، و در معنای آن تدبر نموده، به احکامش عمل میکنند، و به وعده هایش امید میبندند، و از تهدیدهایش میهراسند، و از داستانهایش عبرت میگیرند، اوامرش را بکار بسته، نواهیش را اجتناب میکنند و بخدا سوگند، معنای حق تلاوت اینست، نه اینکه تنها آیاتش را حفظ کنند، و حروفش را درس بگیرند و سوره هایش را بخوانند و بند بند آن را بشناسند که مثلا فلان سوره ده یکش چند آیه و پنج یکش چند است. و بسیار کسانی که حروف آن را کاملا از مخرج اداء میکنند، ولی حدود آن را ضایع میگذارند، بلکه تلاوت به معنای تدبر در آیات آن، و عمل به احکام آن است، هم چنان که خدای تعالی فرموده: (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ، لِیَدَّبَّرُوا آیاته، کتابی است مبارک که بتو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند) 0 1 سمانه نظیری 1404/1/3 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 419 کلمه (خلیل )از نظر مصداق، خصوصی تر از کلمه(صدیق) است. چون دو نفر دوست همین که در دوستی و رفاقت صادق باشند، کلمه صدیق بر آن دو صادق است، ولی به این مقدار آن دو را خلیل نمی گویند، بلکه وقتی یکی از آن دو را خلیل دیگری مینامند، که حوائج خود را جز به او نگوید چون خلت به معنای فقر و حاجت است. 0 2 سمانه نظیری 7 روز پیش ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 463 ای احمد! همّ خود را، هم واحد کن، و زبانت را زبانی واحد، و بدنت را بدنی زنده ساز، که تا ابد غافل نماند، چه هر کس از من غافل شود، من در امر او بی اعتنا شوم، دیگر باکی ندارم که در کدام وادی هلاک شود. 3 10
بریدههای کتاب ترجمه تفسیر المیزان سمانه نظیری 1403/12/19 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 409 امام هدایت کننده ای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت میکند، پس امامت از نظر باطن یک نحوه ولایتی است که امام در اعمال مردم دارد، و هدایتش چون هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنین صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است. 1 9 شیما شمسی 1403/4/19 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 10 وقتی ذهن آدمی مشوب و پابند نظریه های خاصی باشد، در حقیقت عینک رنگینی در چشم دارد، که قرآن را نیز به همان رنگ میبیند و میخواهد نظریه ی خود را بر قرآن تحمیل نموده، قرآن را با آن تطبیق دهد، پس باید آن را تطبیق نامید نه تفسیر. 0 7 سمانه نظیری 1403/12/18 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 394 هر موجودی از نظر ذات مغایر با موجودی دیگر است و چون چنین است پس هر موجودی بدیع الوجود است، یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد، و یا مانندی از آن معهود در نظر صانعش باشد وجود یافته، در نتیجه خدای سبحان مبتدع و بدیع السماوات و الارض است. 0 3 سمانه نظیری 1403/12/13 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 362 وقتی علم بحد تمام و کمال رسید، و قطعی گردید، بحواس ظاهر انسان حس درک و مشاهده آن امر قطعی را میدهد، تو گویی چشم آن را میبیند، و گوش آن را میشنود. و خود شما خواننده عزیز میتوانی صحت این گفتار را بیازمایی، به اینکه به نفس خود تلقین کنی: که فلان چیز و یا فلان شخص الان نزد من حاضر است و داری او را مشاهده میکنی، وقتی این تلقین زیاد شد، رفته رفته بدون شک میپنداری که او نزدت حاضر است، بطوری که اصلا باور نمی کنی که حاضر نباشد، و از این بالاتر، اصلا متوجه غیر او نمی شوی 0 3 سمانه نظیری 1403/12/25 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 411 آنچه که امر هدایت متعلق بدان میشود، عبارت است از دل ها و اعمالی که به فرمان دل ها از اعضاء سر میزند... 0 5 سمانه نظیری 1403/12/18 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 400 در ارشاد دیلمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل آیه: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ) فرموده: آیات آن را شمرده شمرده میخوانند، و در معنای آن تدبر نموده، به احکامش عمل میکنند، و به وعده هایش امید میبندند، و از تهدیدهایش میهراسند، و از داستانهایش عبرت میگیرند، اوامرش را بکار بسته، نواهیش را اجتناب میکنند و بخدا سوگند، معنای حق تلاوت اینست، نه اینکه تنها آیاتش را حفظ کنند، و حروفش را درس بگیرند و سوره هایش را بخوانند و بند بند آن را بشناسند که مثلا فلان سوره ده یکش چند آیه و پنج یکش چند است. و بسیار کسانی که حروف آن را کاملا از مخرج اداء میکنند، ولی حدود آن را ضایع میگذارند، بلکه تلاوت به معنای تدبر در آیات آن، و عمل به احکام آن است، هم چنان که خدای تعالی فرموده: (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ، لِیَدَّبَّرُوا آیاته، کتابی است مبارک که بتو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند) 0 1 سمانه نظیری 1404/1/3 ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 419 کلمه (خلیل )از نظر مصداق، خصوصی تر از کلمه(صدیق) است. چون دو نفر دوست همین که در دوستی و رفاقت صادق باشند، کلمه صدیق بر آن دو صادق است، ولی به این مقدار آن دو را خلیل نمی گویند، بلکه وقتی یکی از آن دو را خلیل دیگری مینامند، که حوائج خود را جز به او نگوید چون خلت به معنای فقر و حاجت است. 0 2 سمانه نظیری 7 روز پیش ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 سیدمحمدحسین طباطبائی 0.0 1 صفحۀ 463 ای احمد! همّ خود را، هم واحد کن، و زبانت را زبانی واحد، و بدنت را بدنی زنده ساز، که تا ابد غافل نماند، چه هر کس از من غافل شود، من در امر او بی اعتنا شوم، دیگر باکی ندارم که در کدام وادی هلاک شود. 3 10