بریده کتابهای جان شیفته: جلد اول و دوم صدیقه قربانی 1402/2/25 جان شیفته: جلد اول و دوم جلد 1 رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 1 «حوادث، فرصت ها یا بهانه هایی بیش نیستند. حداکثر، فنری را که به دست کندکار ضرورت درونی سفت شده بود رها می کند» #جان_شیفته #رومن_رولان ص ۱۲ 0 0 سین صاد 1403/3/3 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 72 کسانی که عواطف نیرومندی دارند، چندان در کار خود زیرک نیستند. 0 0 سین صاد 1403/3/12 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 354 اندیشه میآید و میرود، نمیتوان مانعش گشت، خاصه شب، وقتی که خوابت نمیگیرد... 0 0 قاسم شکوریان 1403/1/3 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 696 لطیفهای است انسانی؛ قلبی که دوست میدارد برای آن ساخته شده است که از آن سوهٔ استفاده کنند... 0 5 سین صاد 1403/3/17 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 586 کسی که خود رنج میکشد، احتمال دارد که رنجهای دیگران را دریابد. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 448 آزرده در آن فراماسونری غریزی زنها، که هر چند با هم دشمن باشند، در برابر اهانتی که مرد به یکیشان روا دارد، آن را دستبردی مشترک شمرده اتحاد خود را باز مییابند 0 0 :) Raziyeh 1403/3/13 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 72 کسانی که عواطف نیرومندی دارند، چندان در کار خود زیرک نیستند. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 438 اما او نمیدانست که بیش از یک دل دارد. نمیدانست که بیش از یک شخص است. در جنگل روح، درختان بلند اندیشه، بیشه های انبوه آرزو، بیست گیاه مختلف، همزیستی دارند. معمولا آنها از هم تشخیص داده نمیشوند:در خوابند. ولی در گذار باد، شاخه هایشان به هم میخورد. برخورد یودا ها از مدتی پیش در آنت چندگانگی اش را بیدار کرده بود. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 439 چه فایده از سالها خواستن و مبارزه کردن، وقتی که یک لحظه کافی است تا همه میز ویران شود 0 0 سین صاد 1403/3/18 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 651 -آیا نمی توانم یاد بگیرم؟ - نه، حتی شما، با آن گرمای همدردی تان. محبت نمی تواند جایگزین تجربه ای که ندارید بشود. آنچه را که در کتاب تن آدمی نوشته می شود نمی توان تجربه کرد. 0 0 قاسم شکوریان 1402/12/10 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 517 -هیچ تاسفی نداری؟ -هیچ - نه آنچه کردهای و نه آنچه نکردهای؟ -هیچ. ای جان فریبکار! تو در کمین افسوس من بودی! زحمت بیهودهای به خود دادهای! من همه چیز را میپذیرم، همه آنچه داشتهام، و همه آنچه نداشتهام، همگی نصیبم، از عاقلانه و دیوانهوار. همه حقیقی بود، خواه عاقلانه و خواه دیوانهوار. آدمی اشتباه میکند، این قاعدهی زندگی است... ولی دوست داشتن هرگز یکسره اشتباه نیست... با آن که سال عمرم بالا میرود، قلبی بیچین و چروک دارم... و قلبم با همه رنجی که برده است، خوشبخت است که دوست داشته است... 0 4 :) Raziyeh 1403/4/2 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 586 از این بچه برمیآمد که گاهی در باره درد و رنج بیندیشد،زیرا خود او بیمارگونه و عصبی است؛ خودخواهی ایبسا که کلید ترحم است. کسی که خود رنج میکشد، احتمال دارد که رنج هاب دیگران را دریابد 0 1 :) Raziyeh 1403/4/2 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 572 این دیگر مردم آزاری نبود. فقدان کامل مردمی بود. حیوان بود که تفریح میکرد... خنده ی انبوه شاد سرمست همیشه حیوانی است. 0 1 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 434 مردن برای کسانی خوب است که نیازی به زنده ماندن ندارند 0 0 قاسم شکوریان 1403/1/17 جان شیفته: جلد اول و دوم جلد 1 رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 526 خانم کایو، بیوه زن طبقهی پنجم. نزدیک شصت سال دارد. خود او سی و سه ساله و پسرکش هشت نه ساله بود که پدر مرد. از آن زمان، آن دو بیآن که از هم جدا شوند با یکدیگر زندگی کردهاند. طی ده سال، به گمانم، یک روز به تمامی برایشان نگذشت که زیر یک سقف نبوده باشند. پنداری، زن و شوهری پیر. زیرا، اگر چه پسر خانم کایو، هکتور، به چهل سالگی هم نرسیده است، از هم اکنون سر و روی یک کارمند بازنشسته دارد. «زندگیش پیش از آن که آغاز شده باشد به پایان رسیده است.» او از سرنوشت خود گلهای ندارد. نمیخواهد سرنوشت دیگر داشته باشد. 0 0
بریده کتابهای جان شیفته: جلد اول و دوم صدیقه قربانی 1402/2/25 جان شیفته: جلد اول و دوم جلد 1 رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 1 «حوادث، فرصت ها یا بهانه هایی بیش نیستند. حداکثر، فنری را که به دست کندکار ضرورت درونی سفت شده بود رها می کند» #جان_شیفته #رومن_رولان ص ۱۲ 0 0 سین صاد 1403/3/3 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 72 کسانی که عواطف نیرومندی دارند، چندان در کار خود زیرک نیستند. 0 0 سین صاد 1403/3/12 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 354 اندیشه میآید و میرود، نمیتوان مانعش گشت، خاصه شب، وقتی که خوابت نمیگیرد... 0 0 قاسم شکوریان 1403/1/3 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 696 لطیفهای است انسانی؛ قلبی که دوست میدارد برای آن ساخته شده است که از آن سوهٔ استفاده کنند... 0 5 سین صاد 1403/3/17 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 586 کسی که خود رنج میکشد، احتمال دارد که رنجهای دیگران را دریابد. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 448 آزرده در آن فراماسونری غریزی زنها، که هر چند با هم دشمن باشند، در برابر اهانتی که مرد به یکیشان روا دارد، آن را دستبردی مشترک شمرده اتحاد خود را باز مییابند 0 0 :) Raziyeh 1403/3/13 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 72 کسانی که عواطف نیرومندی دارند، چندان در کار خود زیرک نیستند. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 438 اما او نمیدانست که بیش از یک دل دارد. نمیدانست که بیش از یک شخص است. در جنگل روح، درختان بلند اندیشه، بیشه های انبوه آرزو، بیست گیاه مختلف، همزیستی دارند. معمولا آنها از هم تشخیص داده نمیشوند:در خوابند. ولی در گذار باد، شاخه هایشان به هم میخورد. برخورد یودا ها از مدتی پیش در آنت چندگانگی اش را بیدار کرده بود. 0 0 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 439 چه فایده از سالها خواستن و مبارزه کردن، وقتی که یک لحظه کافی است تا همه میز ویران شود 0 0 سین صاد 1403/3/18 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 651 -آیا نمی توانم یاد بگیرم؟ - نه، حتی شما، با آن گرمای همدردی تان. محبت نمی تواند جایگزین تجربه ای که ندارید بشود. آنچه را که در کتاب تن آدمی نوشته می شود نمی توان تجربه کرد. 0 0 قاسم شکوریان 1402/12/10 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 517 -هیچ تاسفی نداری؟ -هیچ - نه آنچه کردهای و نه آنچه نکردهای؟ -هیچ. ای جان فریبکار! تو در کمین افسوس من بودی! زحمت بیهودهای به خود دادهای! من همه چیز را میپذیرم، همه آنچه داشتهام، و همه آنچه نداشتهام، همگی نصیبم، از عاقلانه و دیوانهوار. همه حقیقی بود، خواه عاقلانه و خواه دیوانهوار. آدمی اشتباه میکند، این قاعدهی زندگی است... ولی دوست داشتن هرگز یکسره اشتباه نیست... با آن که سال عمرم بالا میرود، قلبی بیچین و چروک دارم... و قلبم با همه رنجی که برده است، خوشبخت است که دوست داشته است... 0 4 :) Raziyeh 1403/4/2 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 586 از این بچه برمیآمد که گاهی در باره درد و رنج بیندیشد،زیرا خود او بیمارگونه و عصبی است؛ خودخواهی ایبسا که کلید ترحم است. کسی که خود رنج میکشد، احتمال دارد که رنج هاب دیگران را دریابد 0 1 :) Raziyeh 1403/4/2 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 572 این دیگر مردم آزاری نبود. فقدان کامل مردمی بود. حیوان بود که تفریح میکرد... خنده ی انبوه شاد سرمست همیشه حیوانی است. 0 1 :) Raziyeh 1403/3/29 جان شیفته (جلد 1 - 2) رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 434 مردن برای کسانی خوب است که نیازی به زنده ماندن ندارند 0 0 قاسم شکوریان 1403/1/17 جان شیفته: جلد اول و دوم جلد 1 رومن رولان 4.3 10 صفحۀ 526 خانم کایو، بیوه زن طبقهی پنجم. نزدیک شصت سال دارد. خود او سی و سه ساله و پسرکش هشت نه ساله بود که پدر مرد. از آن زمان، آن دو بیآن که از هم جدا شوند با یکدیگر زندگی کردهاند. طی ده سال، به گمانم، یک روز به تمامی برایشان نگذشت که زیر یک سقف نبوده باشند. پنداری، زن و شوهری پیر. زیرا، اگر چه پسر خانم کایو، هکتور، به چهل سالگی هم نرسیده است، از هم اکنون سر و روی یک کارمند بازنشسته دارد. «زندگیش پیش از آن که آغاز شده باشد به پایان رسیده است.» او از سرنوشت خود گلهای ندارد. نمیخواهد سرنوشت دیگر داشته باشد. 0 0