بریده‌های کتاب عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط

احساس می‌کرد که می‌خواهد خودش را از دنیا پاک کند.

شکست فقط یه مانع موقت است و علی‌رغم تلخ بودنش، درس‌های ارزشمندی به انسان می‌دهد.

_داشتم فکر می‌کردم هر اتفاقی هم که بیفته مردم باز گرسنه میشن. _ هر اتفاقی که بیفته؟ _او گفت:《 آره حتی اگه توی محل کار یکی سرمون داد بزنه یا کارمون رو اشتباه انجام بدیم بازم گرسنه‌‌‌‌مون میشه.》

دوست داشته شدن اتفاق شگفت انگیزی است.

+فکر نمی‌کنی یکی خوشگل تر از من سر راهت قرار بگیره؟خیلی از دخترها از من خوشگل تر و بهترن.تو نباید موقعیت‌هات رو از دست بدی. -آره.شایدم تو درست بگی.ممکنه یه میلیون دختر بهتر از تو وجود داشته باشه.مطمئنم خیلی‌ها از تو خوشگل تر یا بامزه تر هستن.ولی...این مهم نیست.من تو رو دوست دارم.شاید ما فقط سه ماهه باهم دوستیم،اما برام مهم نیست که چندتا دختر بهتر از تو توی دنیا وجود دارن.عشق زندگی من تویی...

مردم اغلب می‌گویند که عاشق شدن در نگاه اول مانند صاعقه خوردن است اما در مورد هاروتو اینطور نبود، او انگار در خیابان به خدای رعد و برق برخورد کرده بود.

مردم اغلب می گویند که عاشق شدن در نگاه اول مانند 《صاعقه خوردن》است، اما در مورد هاروتو اینطور نبود. او انگار در خیابان به خدای رعد و برق برخورد کرده بود.

+من خیلی خاص نیستم. زیاد به من فکر نکن!من از اون دخترهایی ام که همه جا میتونی شبیه شون رو پیدا کنی. خیلی خوشگل نیستم، اصلاً شیک نیستم.اخلاقم مثل پیرمردهاست. عصبی ام. دوست دارم سر مردم داد بزنم و..... -اما تو همونی هستی که من میخوام

"دوربین یه چیز جادوییه." "جادویی؟" "احساس می‌کردم داره با قیچی دور منظره‌ها و لبخند آدم‌ها رو می‌بُره و اونا رو روی کاغذ ثبت می‌کنه. جادو بود دیگه!"

هاروتو احساس می‌کرد باید از پدر و مادر میساکی به خاطر به وجود آوردن او ممنون باشد.

گویی هزاران تکه شیشه در قلبش فرو رفته بودند.

عشق معمولا یه دوره زمانی داره.

ای کاش می‌شد بمیرم. اما اگه حتی چند روز آب و غذا نخورم هم نمی‌میرم. چقدر سخته که آدم نتونه بمیره. از خودم بدم میاد که انقدر سالمم. او باید زندگی می‌کرد و من باید می‌مردم.

نسیم ملایمی گلبرگ ها را مثل دانه های برف صورتی کمرنگ روی زمین می ریخت

زندگی منم پر از درد و رنجه. برای همین دارم عکس گرفتن رو ادامه میدم. من معتقدم رنج کشیدن و زمین خوردن و صدمه دیدن برای کاری که انجام میدم، لازمه...

بازگشت به عشق بعد از بعد از آن همه سال دوری کار دشواری بود.عشق قبلی میساکی که با کلماتی تند به پایان رسیده بود،او را نسبت به ورود مجدد به میدان محتاط کرده بود.میساکی مانند بازیکنی بود که پس از گل خوردن از حریف،توان ادامه ی بازی را در خود نمی دید.

اشتباه می‌کنی. شکوفه های گیلاس دلشون نمی خواد بریزن. اونا دلشون می خواد بتونن همیشه یه شکوفه ی قشنگ بمونن. همین باعث میشه شکوفه های گیلاس خیلی قشنگ باشن...

مردم دلشون نمی‌خواد بعضی چیزها رو فراموش کنن اما بالاخره یه موقعی فراموششون می‌کنن. زمان می‌گذره و اون لحظه از بین میره. اما اگه یه عکس از اون لحظه داشته باشن، می‌تونن اون لحظه رو واسه همیشه زنده نگه دارن و هیچ وقت فراموشش نکنن. حس من به عکاسی اینه که می‌تونم لحظات ارزشمند یه نفر را ثبت کنم و همین باعث شد بخوام وارد این کار بشم.

میگن کسی که بیشتر اذیت بشه، برنده میشه. به نظر من اذیت شدن، گم کردن راه، یا احساس ناراحتی همشون یه بخشی از مسیرن. بعد در نهایت یه اثر هنری بزرگ ساخته میشه.

به نظر من اذیت شدن،گم کردن راه،یا احساس ناراحتی همشون یه بخشی از مسیرن.بعد در نهایت یه اثر هنری بزرگ ساخته میشه.