بریده کتابهای مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فصل کتاب 1403/2/30 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 377 امروز حال و هوای عجیبی دارم؛ بروم بیرون و پیش بچههایم باشم و وسط طعنه و تحقیر و ترس زندگی کنم، یا اینجا بمانم در زندان و دور از بچهها، اما در امنیت کامل. پایم به خانه پدری برسد، ممکن است باباجی بلایی سرم بیاورد، یا حسن کسی را بفرستد که ضرب شستینشان بدهند. چه انتخاب سختی است؛ مادری و آزادی، یا خواب و خیال راحت گوشه زندان. 0 3 فصل کتاب 1403/2/30 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 225 از دور خوب بودند و خیلی تبلیغ میکردند، ولی وقتی با واقعیت مواجه شدم، دیدم زمین تا آسمان فرق میکنند و دولت اسلامی هیچ احترامی برای زن قائل نیست. زن زیر سایه شریعت، باید امنیت داشته باشه، چه یکی باشه، چه ۱۰ نفر، شوهر داشته باشه، یا نه. وقتی اینقدر سخت میگیرند، یعنی زن امنیت نداره و جان و آبروش در خطره. مثلاً اگر من تو آمریکا زندگی کنم، به خاطر اینکه اونها کافرند، بیرون خونه امنیت ندارم و کمتر باید بیرون برم، ولی زیر سایه شریعت نباید این وضعیترو داشته باشم. اونجا واقعا من اسیر بودم. من در دولت اسلامی، باید با خیال راحت بیرون میرفتم، نه اینکه اجازه ۲قدم بیرون از خونه خودمو نداشته باشم. داعش طوری با زنها برخورد میکنه که انگار اسیرند یا مجرم! پس فرق زندگی زیر سایه شریعت با زیر سایه کفر چیه؟ 0 3 امیری 1403/6/10 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 387 همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم ا ز نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم میآید. 0 1 امیری 1403/6/9 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 379 سیمین، مثل هوای توی گل فروشی است. آدم حتی اگر برای ختم هم گل بخرد و غمگین باشد ، هوای گلفروشی حالش را خوب میکند. 0 0 امیری 1403/6/10 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 394 از بازی مار و پله بدم میآید. اما بد جوری در این صفحه چهارخانه پر از نیش و نردبانِ برعکس گیر افتادم. در این دو روز هم نیش خوردم و هم برگشتم عقب، عقبتر از جایی که بودم. 0 0
بریده کتابهای مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فصل کتاب 1403/2/30 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 377 امروز حال و هوای عجیبی دارم؛ بروم بیرون و پیش بچههایم باشم و وسط طعنه و تحقیر و ترس زندگی کنم، یا اینجا بمانم در زندان و دور از بچهها، اما در امنیت کامل. پایم به خانه پدری برسد، ممکن است باباجی بلایی سرم بیاورد، یا حسن کسی را بفرستد که ضرب شستینشان بدهند. چه انتخاب سختی است؛ مادری و آزادی، یا خواب و خیال راحت گوشه زندان. 0 3 فصل کتاب 1403/2/30 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 225 از دور خوب بودند و خیلی تبلیغ میکردند، ولی وقتی با واقعیت مواجه شدم، دیدم زمین تا آسمان فرق میکنند و دولت اسلامی هیچ احترامی برای زن قائل نیست. زن زیر سایه شریعت، باید امنیت داشته باشه، چه یکی باشه، چه ۱۰ نفر، شوهر داشته باشه، یا نه. وقتی اینقدر سخت میگیرند، یعنی زن امنیت نداره و جان و آبروش در خطره. مثلاً اگر من تو آمریکا زندگی کنم، به خاطر اینکه اونها کافرند، بیرون خونه امنیت ندارم و کمتر باید بیرون برم، ولی زیر سایه شریعت نباید این وضعیترو داشته باشم. اونجا واقعا من اسیر بودم. من در دولت اسلامی، باید با خیال راحت بیرون میرفتم، نه اینکه اجازه ۲قدم بیرون از خونه خودمو نداشته باشم. داعش طوری با زنها برخورد میکنه که انگار اسیرند یا مجرم! پس فرق زندگی زیر سایه شریعت با زیر سایه کفر چیه؟ 0 3 امیری 1403/6/10 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 387 همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم ا ز نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم میآید. 0 1 امیری 1403/6/9 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 379 سیمین، مثل هوای توی گل فروشی است. آدم حتی اگر برای ختم هم گل بخرد و غمگین باشد ، هوای گلفروشی حالش را خوب میکند. 0 0 امیری 1403/6/10 مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران فائقه میرصمدی 3.6 46 صفحۀ 394 از بازی مار و پله بدم میآید. اما بد جوری در این صفحه چهارخانه پر از نیش و نردبانِ برعکس گیر افتادم. در این دو روز هم نیش خوردم و هم برگشتم عقب، عقبتر از جایی که بودم. 0 0