بریدههای کتاب تلماسه محمد مهدی قربانی 1403/4/2 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 267 باید شاخه ای از علم را به پدیده نارضایتی اختصاص بدهند؛ انسان ها تا سختی نبینند و ستم نکشند، عضلات روح و روانشان پرورش نمییابد. 1 14 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 498 به ناگاه یاد آیه ای افتاد... آن را به زبان آورد: ( همه چیز از آب زنده شد.) 0 4 تارا 1402/10/20 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 781 اما این سیاره برای پاردو کاینز تجلی گاه بی حد و مرز انرژی بود؛ .... فکر کاینز بلافاصله متوجه جمعیتی از انسانها شد که آزادانه بر سطح این سیاره به این سو و آن سو می رفتند: حره مردان.چه چالش هیجان انگیزی! چه ابزار قدرتمندی می توانست از آنها بسازد! حره مردان : نیرویی بوم شناختی و زمین شناختی با توان بالقوه ای بی حد و حصر. پاردو کاینز از بسیاری جهات مردی ساده و عملگرا بود. محدودیت هایی که هارکونن ها بر همه چیز اعمال کرده اند دست تان را بسته؟ چاره اش ساده است : با زنی حره مرد ( اقوام بیابان نشین و خودمختار آراکیس که بازماندگان کوچ نشینشان ذِن اَباضی هستند (طبق لغت نامه ی سلطنتی: 《راهزنان بیابان》)) ازدواج کنید و وقتی برایتان پسری حره مرد آورد، کارتان با او، با لیت-کاینز و با تمام بچه های دیگر شروع کنید : به آنها سواد بوم شناسی بیاموزید، زبان جدیدی خلق کنید که هدف کلمات و علائمش تجهیز ذهن برای مهار و دستکاریِ کلِ یک سرزمین، اقلیمش و محدودیت های فصلی اش باشد. سواد و زبانی که ... 2 5 Hasti 1403/6/30 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 127 مگر چنین نیست که کرها، از شنیدن عاجزند؟! پس چه بسا جملگی ما کر باشیم! آن کدام حسِ نداشته است که سبب میشود عالَم دیگری را که گرداگردمان را فرا گرفته نبینیم و نشنویم؟! گرداگرد ما چیست که نمیتوانیم... 0 33 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 487 وقتی حریفت از تو ترسید، باید به آن ترس میدان بدهی... تا روی حریفت کار کند. بگذار ترسش به وحشت تبدیل شود و او را مجبور کند که جز با تو با خودش هم بجنگد. در نهایت از روی ناچاری به تو حمله خواهد کرد. 0 6 محمد مهدی قربانی 1403/4/17 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 410 شن وزین است و سنگ گران، سبک ترند هر دو ولی ز خشم یک نادان! 0 5 محمد مهدی قربانی 1403/3/15 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 129 وفور نعمت انسان را به راه اسراف میکشاند؛ به راهی بس پر خطر 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/16 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 346 این جماعت احترام مردگان ما را نگه میدارند. گرچه آداب رسوم متفاوتی داریم، ولی معنایشان یکی است. 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/3/7 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 73 (اگر ماهی ها آرزو بودند، همه تور میانداختند) ... با خود گفت: چه ضرب المثل عجیبی برای هدیه بردن به سیاره ای که نه دریا میشناسد و نه ماهی. 0 7 مهتا 1403/5/30 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 497 بقا یعنی قدرت شنا کردن در آبهای ناآزموده. 1 5 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 476 الگوی زمانی آراکیس برعکس جاهای دیگر است؛ شب زمان فعالیت است و روز زمان استراحت. 0 1 محمد مهدی قربانی 1403/4/23 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 758 با من بحث نکنید! قدرت نابود کردن یک چیز به معنای داشتن اختیار مطلق آن است و شما قبول کردید که من این قدرت را دارم. پس دیگر جای هیچ بحث و مذاکره و توافقی باقی نمیماند. 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/23 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 750 خرد عشق را آبدیده میکند و بر آن افسار میزند ، از طرف دیگر نفرت را هم به شکل دیگری درمیآورد. کسی که ژرفای شفقت و قساوت را نکاویده چطور میتواند دربارهی بیرحمانه بودن کاری قضاوت کند؟ 0 2 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/5 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 341 حرهمرد گفت:《خوب، هر کس خودش میداند که ارزش نجات داده شدن دارد یا نه... 0 2 محمد مهدی قربانی 1403/4/17 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 397 لقمه ای خشک و خام در گوشهای ساکت و آرام، به از خیل طعام در قصر پر ستیزه و دشنام 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 492 مؤدیب راه و رسم را خوب بلد است؛ آب خودش را خودش میسازد، از خورشید داغ پنهان میشود و شب هنگام سفر میکند...مؤدیب بین ما به (مربی پسرکان) معروف است... به جمع ما خوش آمدی، پل مؤدیب. 0 6 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 503 کسی زیر لب گفت:(دارد گریه میکند!...اُصُل آب بدنش را برای مردگان میریزد!)... اشک هدیهای برای جهان دیگر بود و بی شک مقدس به شمار میآمد. 0 4 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/5 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 343 حرهمرد گفت:《هر کس به غاری که فقط یک ورودی دارد پناه ببرد حقش مرگ است.》 0 34 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/1 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 175 《شاید وحشتناکترین لحظهی عمر هر کس آن لحظه باشد که میفهمد پدرش انسان است... انسانی از گوشت و خون.》 _برگرفته از کتاب سخنان گردآوردهی مودِب، به کوشش شاهدخت آیرولان 0 4 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 461 حرهمردان در خصوصیتی که پیشینیان به آن (کفّ نفس) میگفتند، سرآمد خاص و عام بودند و آن درنگی است که انسان بین خواستن چیزی و دست دراز کردن به سوی آن بر خود تحمیل میکند. 0 3
بریدههای کتاب تلماسه محمد مهدی قربانی 1403/4/2 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 267 باید شاخه ای از علم را به پدیده نارضایتی اختصاص بدهند؛ انسان ها تا سختی نبینند و ستم نکشند، عضلات روح و روانشان پرورش نمییابد. 1 14 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 498 به ناگاه یاد آیه ای افتاد... آن را به زبان آورد: ( همه چیز از آب زنده شد.) 0 4 تارا 1402/10/20 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 781 اما این سیاره برای پاردو کاینز تجلی گاه بی حد و مرز انرژی بود؛ .... فکر کاینز بلافاصله متوجه جمعیتی از انسانها شد که آزادانه بر سطح این سیاره به این سو و آن سو می رفتند: حره مردان.چه چالش هیجان انگیزی! چه ابزار قدرتمندی می توانست از آنها بسازد! حره مردان : نیرویی بوم شناختی و زمین شناختی با توان بالقوه ای بی حد و حصر. پاردو کاینز از بسیاری جهات مردی ساده و عملگرا بود. محدودیت هایی که هارکونن ها بر همه چیز اعمال کرده اند دست تان را بسته؟ چاره اش ساده است : با زنی حره مرد ( اقوام بیابان نشین و خودمختار آراکیس که بازماندگان کوچ نشینشان ذِن اَباضی هستند (طبق لغت نامه ی سلطنتی: 《راهزنان بیابان》)) ازدواج کنید و وقتی برایتان پسری حره مرد آورد، کارتان با او، با لیت-کاینز و با تمام بچه های دیگر شروع کنید : به آنها سواد بوم شناسی بیاموزید، زبان جدیدی خلق کنید که هدف کلمات و علائمش تجهیز ذهن برای مهار و دستکاریِ کلِ یک سرزمین، اقلیمش و محدودیت های فصلی اش باشد. سواد و زبانی که ... 2 5 Hasti 1403/6/30 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 127 مگر چنین نیست که کرها، از شنیدن عاجزند؟! پس چه بسا جملگی ما کر باشیم! آن کدام حسِ نداشته است که سبب میشود عالَم دیگری را که گرداگردمان را فرا گرفته نبینیم و نشنویم؟! گرداگرد ما چیست که نمیتوانیم... 0 33 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 487 وقتی حریفت از تو ترسید، باید به آن ترس میدان بدهی... تا روی حریفت کار کند. بگذار ترسش به وحشت تبدیل شود و او را مجبور کند که جز با تو با خودش هم بجنگد. در نهایت از روی ناچاری به تو حمله خواهد کرد. 0 6 محمد مهدی قربانی 1403/4/17 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 410 شن وزین است و سنگ گران، سبک ترند هر دو ولی ز خشم یک نادان! 0 5 محمد مهدی قربانی 1403/3/15 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 129 وفور نعمت انسان را به راه اسراف میکشاند؛ به راهی بس پر خطر 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/16 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 346 این جماعت احترام مردگان ما را نگه میدارند. گرچه آداب رسوم متفاوتی داریم، ولی معنایشان یکی است. 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/3/7 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 73 (اگر ماهی ها آرزو بودند، همه تور میانداختند) ... با خود گفت: چه ضرب المثل عجیبی برای هدیه بردن به سیاره ای که نه دریا میشناسد و نه ماهی. 0 7 مهتا 1403/5/30 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 497 بقا یعنی قدرت شنا کردن در آبهای ناآزموده. 1 5 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 476 الگوی زمانی آراکیس برعکس جاهای دیگر است؛ شب زمان فعالیت است و روز زمان استراحت. 0 1 محمد مهدی قربانی 1403/4/23 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 758 با من بحث نکنید! قدرت نابود کردن یک چیز به معنای داشتن اختیار مطلق آن است و شما قبول کردید که من این قدرت را دارم. پس دیگر جای هیچ بحث و مذاکره و توافقی باقی نمیماند. 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/23 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 750 خرد عشق را آبدیده میکند و بر آن افسار میزند ، از طرف دیگر نفرت را هم به شکل دیگری درمیآورد. کسی که ژرفای شفقت و قساوت را نکاویده چطور میتواند دربارهی بیرحمانه بودن کاری قضاوت کند؟ 0 2 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/5 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 341 حرهمرد گفت:《خوب، هر کس خودش میداند که ارزش نجات داده شدن دارد یا نه... 0 2 محمد مهدی قربانی 1403/4/17 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 397 لقمه ای خشک و خام در گوشهای ساکت و آرام، به از خیل طعام در قصر پر ستیزه و دشنام 0 3 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 492 مؤدیب راه و رسم را خوب بلد است؛ آب خودش را خودش میسازد، از خورشید داغ پنهان میشود و شب هنگام سفر میکند...مؤدیب بین ما به (مربی پسرکان) معروف است... به جمع ما خوش آمدی، پل مؤدیب. 0 6 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 503 کسی زیر لب گفت:(دارد گریه میکند!...اُصُل آب بدنش را برای مردگان میریزد!)... اشک هدیهای برای جهان دیگر بود و بی شک مقدس به شمار میآمد. 0 4 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/5 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 343 حرهمرد گفت:《هر کس به غاری که فقط یک ورودی دارد پناه ببرد حقش مرگ است.》 0 34 𝕵𝖆𝖈𝖐 𝕿𝖔𝖗𝖗𝖆𝖓𝖈𝖊 1404/4/1 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 175 《شاید وحشتناکترین لحظهی عمر هر کس آن لحظه باشد که میفهمد پدرش انسان است... انسانی از گوشت و خون.》 _برگرفته از کتاب سخنان گردآوردهی مودِب، به کوشش شاهدخت آیرولان 0 4 محمد مهدی قربانی 1403/4/19 تلماسه فرانک هربرت 4.2 31 صفحۀ 461 حرهمردان در خصوصیتی که پیشینیان به آن (کفّ نفس) میگفتند، سرآمد خاص و عام بودند و آن درنگی است که انسان بین خواستن چیزی و دست دراز کردن به سوی آن بر خود تحمیل میکند. 0 3