بریدۀ کتاب

اگر فرض کنیم سیاره آراکیس همان شبهه جزیره عربستان باشد چند نکته قابل برداشت است: 
۱. بیابان گردها ، حره مردان، بومیان منطقه، اینها ادمی را یاد مفهوم راهزنان عرب می اندازد.
۲. " ابزار قدرتمندی می توانست از آنان بسازد"  چرا که نه؟! مردانی که به راحتی گرمای سوزان و دمای بالای بیابانی رو تاب می اورند و جنگاور هم هستند. طبیعی است که هر استعمارگری به چشم ابزار به آنها بنگرد.
۳.اما شیوه کار: ازدواج مصلحتی ، تولید سرباز نژاد حره مرد، تعلیم انها و خلق زبانی استثمارگر. مگر این روش را سالیان دور اکثر استثمارگران بر مناطقی که به آن ورود می کردند انجام نمی دادند؟ 
... ادامه دارد ...

۴: نکته مهمتر آشنایی با طرز فکر نویسنده در مواجهه با سرزمینی جدید است. چرا برداشت نکنم با تغییر نامها و خلق ادبیات خاص آراکیسی ، همان مفاهیم استثمار را در ذهن خواننده نهادینه نمی کند؟ البته که هدف اصلی نمی تواند تربیت  استثمارگر باشد اما برای خلق واژگان آراکیسی ، برای خلق جهانی مجازی  یا بهتر بگویم نمونه کپی شده و تغییرنام یافته سرزمینی خاص، نویسنده نمی تواند ماهیت نیت خود را پنهان کند. اینها افکار و عقاید نویسنده است. 
ازین نکته اخر که بگذریم، کل ماجرای تلماسه چه مفاهیمی را میخواهد منتقل کند؟ هدف  از ساخت و پرداخت  این مخلوق  چیست؟