بریده‌های کتاب اخگری در خاکستر

زندگی از هزاران لحظه تشکیل شده که هیچ معنای به خصوص ندارند. بعد یک روز، یک لحظه ی تنها از راه می رسد تا به هر ثانیه ای که پس از آن می آید، معنا ببخشد.

ترس اگه زیاد شه، فلج می‌شی. ترس اگه کم باشه، مغرور می شی.

خستگی موقتی است. درد موقتی است.

بله، آزاد خواهیم بود. برای ستایش امپراتوری، برای تجاوز کردن و کشتن. جالب است که این بنظرم آزادی نیست.

شاید وقتی مُردم دلم برای این دیوار ها تنگ نشود، ولی دلم‌ برای باد و بوهایی که با خود می‌آورد تنگ خواهد شد، از مکان های دور،جایی که آزادی را می توان به جای مرگ در زندگی یافت.

تنها چیزی که از مرده ها در حصار این دیوار ها باقی می ماند، خلأ جایی است که حرکت می کردند، سکوت جایی که به حرف می آمدند.

ترس اگه زیاد شه فلج میشی ترس اگه خیلی کم باشه.. مغرور میشی

آزاد می‌شویم تا به عنوان خدمتکاران تمام عیار امپراتوری خود را معرفی کنیم * بله آزاد خواهیم بود. برای ستایش امپراتوری.برای تجاوز کردن و کشتن‌.

زندگی از هزاران لحظه تشکیل شده که هیچ معنای به خصوص ندارند.

زندگی از هزاران لحظه تشکیل شده که هیچ معنای به خصوصی ندارند. بعد از یک روز، یک لحظه ی تنها از راه می رسد تا به هر ثانیه ای که پس از آن می آید، معنا ببخشد.

کی می تونه بگه چی ممکنه و چی ممکن نیست؟

اگر حق با اوگر ها باشد،من مثل مادرم نیستم.از او بدترم.

به هیچ کس اعتماد نکن.

الایس ویتوریس گفت : کاش میتونستم هزار بار زندگی کنم تا هزار بار عاشقت بشم ، تو معبد و کشیش منی...❤

عزت فقط به معنی آزادی نیست. فقط به معنی شرف نیست. به معنی شجاعته. به معنی اثبات خودته.)

بهترین دروغ ها ریشه در حقیقت دارند.

زندگی امید است.

مرگ دانش آموزها معمولا چنین تاثیری روی من ندارد. نباید داشته باشد. فرشته‌ی مرگ‌ دوستی قدیمی است. روزی همراه همه‌ی ما در بلک‌کلیف قدم زده است. -الایس-

چهره ام بهترین لباس مبدلم است.

《همه چی تغییر می‌کنه، الایس ویتوریس. حالا دیگه یه پسربچه نیستی، مرد شدی و مسئولیت یه مرد روی شونه هاته و انتخابات یه مرد پیش روته.》 -کین-