بریده‌های کتاب اسب سیاه؛ رسیدن به موفقیت و کامیابی از مسیری کاملا متفاوت از آنچه همه به ما می گویند

اسب های سیاه هم مانند بقیه، زوایای یک کار را می‌سنجند تا از شکست های احتمالی جلوگیری کنند. آن ها سعی می‌کنند پیش از گرفتن تصمیم،میزان خطر آن را تا حد ممکن کاهش دهند. اما چیزی که آنها را متمایز می‌کند نحوه ارزیابی ریسک است

سرنوشت ربطی به بخت و اقبال ندارد.سرنوشت انتخابی است.چیزی نیست که منتظرش بمانی،باید به دستش بیاوری.

برای رسیدن به کامیابی باید آنچه را که موجب گرمی دلتان است مهم بشمارید

سخت ترین بخش سفر به سوی موفقیت شخصی، اتخاذ طرز فکر جدید نیست... بلکه رها کردن طرز فکر قبلی است.

شما قطعا برای بالا رفتن از نردبان موفقیت ، نیاز به استعداد یا کار سخت ندارید . شما فقط به موقعیت خانوادگی خوب و جیب های پر پول نیاز دارید .

همه ی اسب های سیاهی که با آن ها گفت و گو کردیم به کارشان ایمان داشتند و عمیقأ در آن فرو رفته بودند و یک کلام اینکه زندگی شان معنادار و ارزنده بود!!

شاید یکی از مهم ترین توهماتی که عهدنامه استاندارد در سر همه جا انداخته است همین باشد که مسیر مستقیم امن ترین راه برای رسیدن به موفقیت حرفه ای است.

هیوم همچنین جمله‌ی کوتاهی نوشته است که میتوان آن را شعار اسب سیاه در نظر گرفت: خوشبخت کسی است که اوضاع پیرامونی او با خلقیات درونی‌اش متناسب و سازگار باشد.

رضایتمندی یک تجربه پویا است که همیشه باید با رشد، توسعه و خود سازی پرورش یابد لحظه‌ای که دست از تلاش برای بهتر شدن بردارید، لحظه. پژمرده شدن گل های کامیابی است. بیراهه هرگز به مقصد نمی‌رسد. لحظه‌ای که چشم خود را بر فرصت هایی که حس اصالت شمارا افزایش می‌دهند می‌بندید. چیزی فراتر از آن آسایش را از دست می‌دهید. اینجاست که شاید حتی هدفتان را گم کنید

رؤسای نهاد های بزرگ معمولاً چشم انداز های بسیار سفت و سخت دارند و یادشان می رود که آدم ها چگونه اند و می کوشند به جای سازگار کردن سیستم با آدم ها برعکسس را پیاده کنند و آدم ها را با سیستم سازگار سازند! برتراند راسل