بریدههای کتاب زندگی در پیش رو مهران م 1402/10/28 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 59 0 4 زهره عالیپور 1403/2/29 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 16 این یهودی، زن خوبی بود اما بالأخره خوبی هم اندازه داشت. 1 8 Olvido 1404/1/19 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 194 من هیچوقت برای چیزی خیلی جوان نبودهام. 0 16 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 46 او بیش از دیگران به خودش احتیاج دارد. 0 6 نرگس عابدی 1403/8/7 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 51 آدمها بیش از هرچیزی به زندگی چسبیدهاند و شنیدن این حرف وقتی بامزه میشود که به تمام چیزهای قشنگی که در این دنیا هست فکر کنیم. 0 3 زینب 1403/5/8 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 57 - وقتی میترسم، خودم را اینجا قایم میکنم. + رزا خانم ترس از چی؟ - مومو، ترسیدن دلیل نمیخواهد. 0 5 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 62 من برای این به دنیا نیامده ام که به دیگران کمک کنم تا زندگی کنند. 0 7 سارا علیمردانی 1402/2/16 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 12 0 1 زهره عالیپور 1403/2/31 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 1 آقای هامیل میگفت که ترس مطمئنترین متحد ماست و بدون آن خدا میداند چه بر سرمان میآید. 1 4 MARYAM DANESHVAR 1403/11/24 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 50 0 24 زهره عالیپور 1403/2/17 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 11 _ آقای هامیل، آیا بدون عشق میشود زندگی کرد؟ گفت: «بله» بعد، انگار که خجالت کشیده باشد، سرش را پایین انداخت. 0 17 maedeh rahmdel 1404/2/2 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 163 به هر حال وقتی مرگ به آدم نزدیک می شود ، آدم مهم می شود و مردم برایش احترام بیشتری قائلند. 0 2 maedeh rahmdel 1404/1/26 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 222 آن قدر خوش بودم که دلم می خواست بمیرم، چون خوشبختی را وقتی که هست باید دو دستی چسبید. 0 6 maedeh rahmdel 1404/1/28 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 101 اگه عقیده مرا بخواهید، می گویم اگر جوانک ها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بوده اند کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آن ها را دیده و نه کسی آن ها را شناخته . بچه های این جوری آنقدر زیادند که مردم متوجه اشان نمی شوند . حتی هستند بچه هایی که مجبور می شوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. بعضی هایشان هم گروه های تشکیل می دهند تا توجه جلب کنند. 0 3 محمدرضا زاهدی 1403/10/9 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 90 در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد. 1 0 زهرا عشقی مُعز 1403/10/11 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 220 دیگر نفس نمی کشد اما به حال من فرقی نمی کرد. بدون نفس کشیدن هم دوستش داشتم. 0 0 محمد رضاییپور 1402/11/5 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 107 اما کشتن را خیلی نمیپسندیدم، برعکسش را ترجیح میدهم. نه، چیزی که دوست دارم، این است که کسی بشوم مثل ویکتور هوگو. آقای هامیل میگوید با کلمات میشود همه کار کرد، بیآنکه کسی را به کشتن بدهی. به وقتش خواهیم دید. آقای هامیل میگوید کلمات از هرچیزی قویترند. اگر عقیده مرا بخواهید، میگویم اگر جوانکها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بودهام کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آنها را دیده و نه کسی آنها را شناخته. بچههای اینجوری آنقدر زیادند که مردم متوجهشان نمیشوند. حتا هستند بچههایی که مجبور میشوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. 0 1 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 25 در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد. 2 9 نیک 1402/12/24 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 22 اگر چیزی را خوب بلد باشم، همین دویدن است. بدون دویدن، در زندگی هیچ کاری نمیشود کرد. 0 16 ☆ ثنــــا ☆ 1403/6/9 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 50 در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق میافتد . اگر اتفاق در بیرون بیفتد ، مثل وقتی که اردنگی میخوریم میشود زد به چاک . اما از درون غیر ممکن است . 0 2
بریدههای کتاب زندگی در پیش رو مهران م 1402/10/28 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 59 0 4 زهره عالیپور 1403/2/29 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 16 این یهودی، زن خوبی بود اما بالأخره خوبی هم اندازه داشت. 1 8 Olvido 1404/1/19 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 194 من هیچوقت برای چیزی خیلی جوان نبودهام. 0 16 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 46 او بیش از دیگران به خودش احتیاج دارد. 0 6 نرگس عابدی 1403/8/7 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 51 آدمها بیش از هرچیزی به زندگی چسبیدهاند و شنیدن این حرف وقتی بامزه میشود که به تمام چیزهای قشنگی که در این دنیا هست فکر کنیم. 0 3 زینب 1403/5/8 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 57 - وقتی میترسم، خودم را اینجا قایم میکنم. + رزا خانم ترس از چی؟ - مومو، ترسیدن دلیل نمیخواهد. 0 5 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 62 من برای این به دنیا نیامده ام که به دیگران کمک کنم تا زندگی کنند. 0 7 سارا علیمردانی 1402/2/16 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 12 0 1 زهره عالیپور 1403/2/31 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 1 آقای هامیل میگفت که ترس مطمئنترین متحد ماست و بدون آن خدا میداند چه بر سرمان میآید. 1 4 MARYAM DANESHVAR 1403/11/24 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 50 0 24 زهره عالیپور 1403/2/17 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 11 _ آقای هامیل، آیا بدون عشق میشود زندگی کرد؟ گفت: «بله» بعد، انگار که خجالت کشیده باشد، سرش را پایین انداخت. 0 17 maedeh rahmdel 1404/2/2 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 163 به هر حال وقتی مرگ به آدم نزدیک می شود ، آدم مهم می شود و مردم برایش احترام بیشتری قائلند. 0 2 maedeh rahmdel 1404/1/26 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 222 آن قدر خوش بودم که دلم می خواست بمیرم، چون خوشبختی را وقتی که هست باید دو دستی چسبید. 0 6 maedeh rahmdel 1404/1/28 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 101 اگه عقیده مرا بخواهید، می گویم اگر جوانک ها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بوده اند کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آن ها را دیده و نه کسی آن ها را شناخته . بچه های این جوری آنقدر زیادند که مردم متوجه اشان نمی شوند . حتی هستند بچه هایی که مجبور می شوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. بعضی هایشان هم گروه های تشکیل می دهند تا توجه جلب کنند. 0 3 محمدرضا زاهدی 1403/10/9 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 90 در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد. 1 0 زهرا عشقی مُعز 1403/10/11 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 220 دیگر نفس نمی کشد اما به حال من فرقی نمی کرد. بدون نفس کشیدن هم دوستش داشتم. 0 0 محمد رضاییپور 1402/11/5 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 107 اما کشتن را خیلی نمیپسندیدم، برعکسش را ترجیح میدهم. نه، چیزی که دوست دارم، این است که کسی بشوم مثل ویکتور هوگو. آقای هامیل میگوید با کلمات میشود همه کار کرد، بیآنکه کسی را به کشتن بدهی. به وقتش خواهیم دید. آقای هامیل میگوید کلمات از هرچیزی قویترند. اگر عقیده مرا بخواهید، میگویم اگر جوانکها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بودهام کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آنها را دیده و نه کسی آنها را شناخته. بچههای اینجوری آنقدر زیادند که مردم متوجهشان نمیشوند. حتا هستند بچههایی که مجبور میشوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. 0 1 بهار ناصری 1404/2/3 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 25 در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد. 2 9 نیک 1402/12/24 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 22 اگر چیزی را خوب بلد باشم، همین دویدن است. بدون دویدن، در زندگی هیچ کاری نمیشود کرد. 0 16 ☆ ثنــــا ☆ 1403/6/9 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 59 صفحۀ 50 در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق میافتد . اگر اتفاق در بیرون بیفتد ، مثل وقتی که اردنگی میخوریم میشود زد به چاک . اما از درون غیر ممکن است . 0 2