بریده کتابهای اندیشه دکارت زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 30 در گفتار حکایت میکند که چگونه هم در عمل زندگی سیاحان را پیشه کرده بوده و هم در عین حال اعتقادات پیشین خود را ویران میکرده است؛ و میگوید که به این دلیل میتوانست در آنِ واحد به این دو کار بپردازد که اصولِ یک نوع قانونِ اخلاقی موقت و مبانی دین خود و لزوم پایبندی به قوانین و رسوم کشوری را که در آن به سر میبرده، از این مرحله ویرانگر در کارِ خودآموزی معاف داشته بوده است، زیرا اگر میخواست که در همان حال که به شکِ دامنهدار مشغول بود به زندگی عَمَلی هم بپردازد میباید به همه این چیزها پایبند بماند. وی این قانون اخلاقی موقت و دین را به سرپناهی سپنجی تشبیه کرده است که انسان وقتی خانه خود را به قصد نوسازی ویران میکند باید در آن بهسر ببرد. اگر نخواهیم در جدیت دکارت در کار انتقاد از اعتقادات خود شک کنیم، باید این تشبیه را جدی بگیریم. سرپناه موقت چیزی است که وقتی خانه دایمی ساخته شد میتوان ویران یا دستکم رهایش کرد، و به همین قیاس، قانون اخلاقی دکارت را، که بسیار هم آرامشبخش است، وقتی که بنای اصلی علوم برافراشته شد میتوان به محک تجدید نظر و نقد زد و حتی کنار نهاد. در مورد حقایق دینی هم باید گفت که در آغاز کار باید این حقایق را تعبداً پذیرفت و بعداً، در جریان برقرار کردن اصول مستحکم در فلسفه، آن ها را اثبات کرد. اما، چنانکه در رساله گفتار آمده است، دکارت در آغاز کار، دین و اخلاق خود را بهصورت تعبدی میپذیرد و سپس دست به کار ویران کردن سایر اعتقادات خود میشود. 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 121 وی به همان مفهوم که کار پزشکی را حفظ تندرستی میداند، وظیفه اخلاق را هم حفظ سلامت روح میشمارد. در واقع، دکارت نه تنها تناظری میان اخلاق و پزشکی میبیند، بلکه اولی را وابسته به دومی میداند. از جمله کار هایی که دکارت برای مهار کردن انفعالات تجویز و پیشنهاد میکند اعتدال در غذا، ورزش، استفاده از دارو ها و "آب ها"ست. مثلاً موضوع نامه هایی که دکارت و الیزابت در ماه های مه و ژوئن ۱۶۴۵ به یکدیگر نوشتهاند این است که آیا مصلحت است که برای درمان سرفه خشک و تب مزمن از آب چشمه های معدنی استفاده شود یا نه. دکارت پیش از آن نوشته بوده است که علت تب مزمن غم است، و در نامه خود ضمن تجویز استفاده از آب معدنی، به الیزابت توصیه میکند که این کار را با نوعی تامل و مراقبت نفس توام کند، زیرا به این وسیله است که میتوان خود را از اندیشه و غم رهاند. تاملی که دکارت توصیه میکرد این بود که ((از کسانی تقلید کنید که به سبزی بیشه ها و رنگ گل ها و پرواز پرندگان، و چیز هایی از این قبیل که نیاز به هیچ توجهی ندارد، مینگرند و به این شیوه خود را متقاعد میکنند که به چیزی نمیاندیشند)). 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 19 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 121 کسب فضیلت مستلزم آن است که انسان چنان زندگی کند که هیچ گاه نتواند خود را ملامت کند چرا به آنچه خیر میشمرده است عمل نکرده است. 0 15 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 130 یکی از نشانه های قدرت فلسفه دکارت این است که هنوز هم کار به خاک سپردن آن پایان نیافته است و فیلسوفان همچنان با براهینی پرورده به بیان عدم موافقت خود با نظریه دکارت درباره تصورات، ثَنَوی مشربی او، نظر او در این باب که علم باید بر اصول بدیهی استوار باشد، و نظر او در اینباره که ملاحظات مربوط به معرفت باید در کانون فلسفه باشد، ادامه میدهند. این اعتقادات یک نظام را میسازند، و قدرت بقای آن ها نیز در همین است. همه این اعتقادات در جریان یک کوششِ یگانه حاصل شدهاند، یعنی کوشش برای نشان دادن این امر که فهم ریاضیِ طبیعت عینیتر از فهمی است که از حواس به دست میآید، و نیز دست یافتن به این تصورِ عینی از حد عقل بشری بیرون نیست. شک نیست که روش دکارت برای اثبات این معانی پُر خطاست، و این چیزی است که با انتقاد های نسل های پیاپی معلوم شده است. اما اگر کوشش فلسفی دکارت همچنان برای فیلسوفان کشش نداشت، انتقاد از او هم تاکنون متروک شده بود. اما فیلسوفان همچنان مجذوب دکارتاند، و هنوز دوست دارند درباره آن نوع موضوعاتی که فهم عینی نسبت به آن ها روز به روز بیش تر ممکن میشود بحث کنند. چیزی که به این بحث ها معنی میدهد این است که ما اکنون از این که میگوییم جهان مادی را میتوان روز به روز بهتر شناخت، تصور روشنی داریم. یکی از نخستین نسخه های این تصور را دکارت عرضه کرده است، و همین است که نمیتوان به آسانی گریبان خود را از دست شبح دکارت رهانید. 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 124 دکارت در ۱۶۴۸، به امید آن که سمتی در دربار شاه پیدا کند به پاریس سفر کرد. این سفر او را خرسند نکرد و دکارت شکایت میکند که به او چنان مینگرند که گویی یکی از عجایب از قبیل فیل و ببر است. 1 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 128 دکارت در بیان این که به چه نحو باید به فرا گرفتن فلسفه پرداخت، میگوید که پیش از رفتن به سراغ طبیعیات باید در مابعدالطبیعه غوطه خورد و پیش از پرداختن به مابعدالطبیعه باید در منطق ورزیده شد: منظورم منطق مرسوم در مدارس نیست، زیرا این منطق چیزی نیست جز فن جدل و تنها به ما میآموزد چگونه آنچه را خود میدانیم برای دیگران بیان کنیم و حتی درباره آنچه نمیدانیم دادِ سخن بدهیم... بلکه منظور من منطقی است که به ما میآموزد که چگونه عقل خود را هدایت کنیم و غایت آن نیز کشف حقایقی است که نمیدانیم. 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 20 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 120 تعارض میان استعداد های طبیعی و اراده (و این موضوعی بود که دکارت به درخواست شاهزاده الیزابت بار ها به آن پرداخته است) وقتی رخ میدهد که جسم و روح ما، در یک زمان، اسبابِ حرکات متضادی را در غده صنوبری ایجاد کنند. این تعارض ها وقتی به نحو شایسته حل میشوند که روح ((احکام استوار و معینی)) صادر کند ((که پایه آن ها بر معرفت نیک و بد استوار باشد))، و در اجرای این احکام بکوشد. اما حتی کسانی هم که زمام نَفسشان به دست نَفسِ ناطقه نیست میتوانند، از راه آموزش، بر انفعالات خود مسلط شوند: چنین کسانی را کسانی که عقل را بر وجود خود چیره کردهاند میتوانند تربیت و هدایت کنند. 0 2
بریده کتابهای اندیشه دکارت زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 30 در گفتار حکایت میکند که چگونه هم در عمل زندگی سیاحان را پیشه کرده بوده و هم در عین حال اعتقادات پیشین خود را ویران میکرده است؛ و میگوید که به این دلیل میتوانست در آنِ واحد به این دو کار بپردازد که اصولِ یک نوع قانونِ اخلاقی موقت و مبانی دین خود و لزوم پایبندی به قوانین و رسوم کشوری را که در آن به سر میبرده، از این مرحله ویرانگر در کارِ خودآموزی معاف داشته بوده است، زیرا اگر میخواست که در همان حال که به شکِ دامنهدار مشغول بود به زندگی عَمَلی هم بپردازد میباید به همه این چیزها پایبند بماند. وی این قانون اخلاقی موقت و دین را به سرپناهی سپنجی تشبیه کرده است که انسان وقتی خانه خود را به قصد نوسازی ویران میکند باید در آن بهسر ببرد. اگر نخواهیم در جدیت دکارت در کار انتقاد از اعتقادات خود شک کنیم، باید این تشبیه را جدی بگیریم. سرپناه موقت چیزی است که وقتی خانه دایمی ساخته شد میتوان ویران یا دستکم رهایش کرد، و به همین قیاس، قانون اخلاقی دکارت را، که بسیار هم آرامشبخش است، وقتی که بنای اصلی علوم برافراشته شد میتوان به محک تجدید نظر و نقد زد و حتی کنار نهاد. در مورد حقایق دینی هم باید گفت که در آغاز کار باید این حقایق را تعبداً پذیرفت و بعداً، در جریان برقرار کردن اصول مستحکم در فلسفه، آن ها را اثبات کرد. اما، چنانکه در رساله گفتار آمده است، دکارت در آغاز کار، دین و اخلاق خود را بهصورت تعبدی میپذیرد و سپس دست به کار ویران کردن سایر اعتقادات خود میشود. 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 121 وی به همان مفهوم که کار پزشکی را حفظ تندرستی میداند، وظیفه اخلاق را هم حفظ سلامت روح میشمارد. در واقع، دکارت نه تنها تناظری میان اخلاق و پزشکی میبیند، بلکه اولی را وابسته به دومی میداند. از جمله کار هایی که دکارت برای مهار کردن انفعالات تجویز و پیشنهاد میکند اعتدال در غذا، ورزش، استفاده از دارو ها و "آب ها"ست. مثلاً موضوع نامه هایی که دکارت و الیزابت در ماه های مه و ژوئن ۱۶۴۵ به یکدیگر نوشتهاند این است که آیا مصلحت است که برای درمان سرفه خشک و تب مزمن از آب چشمه های معدنی استفاده شود یا نه. دکارت پیش از آن نوشته بوده است که علت تب مزمن غم است، و در نامه خود ضمن تجویز استفاده از آب معدنی، به الیزابت توصیه میکند که این کار را با نوعی تامل و مراقبت نفس توام کند، زیرا به این وسیله است که میتوان خود را از اندیشه و غم رهاند. تاملی که دکارت توصیه میکرد این بود که ((از کسانی تقلید کنید که به سبزی بیشه ها و رنگ گل ها و پرواز پرندگان، و چیز هایی از این قبیل که نیاز به هیچ توجهی ندارد، مینگرند و به این شیوه خود را متقاعد میکنند که به چیزی نمیاندیشند)). 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 19 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 121 کسب فضیلت مستلزم آن است که انسان چنان زندگی کند که هیچ گاه نتواند خود را ملامت کند چرا به آنچه خیر میشمرده است عمل نکرده است. 0 15 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 130 یکی از نشانه های قدرت فلسفه دکارت این است که هنوز هم کار به خاک سپردن آن پایان نیافته است و فیلسوفان همچنان با براهینی پرورده به بیان عدم موافقت خود با نظریه دکارت درباره تصورات، ثَنَوی مشربی او، نظر او در این باب که علم باید بر اصول بدیهی استوار باشد، و نظر او در اینباره که ملاحظات مربوط به معرفت باید در کانون فلسفه باشد، ادامه میدهند. این اعتقادات یک نظام را میسازند، و قدرت بقای آن ها نیز در همین است. همه این اعتقادات در جریان یک کوششِ یگانه حاصل شدهاند، یعنی کوشش برای نشان دادن این امر که فهم ریاضیِ طبیعت عینیتر از فهمی است که از حواس به دست میآید، و نیز دست یافتن به این تصورِ عینی از حد عقل بشری بیرون نیست. شک نیست که روش دکارت برای اثبات این معانی پُر خطاست، و این چیزی است که با انتقاد های نسل های پیاپی معلوم شده است. اما اگر کوشش فلسفی دکارت همچنان برای فیلسوفان کشش نداشت، انتقاد از او هم تاکنون متروک شده بود. اما فیلسوفان همچنان مجذوب دکارتاند، و هنوز دوست دارند درباره آن نوع موضوعاتی که فهم عینی نسبت به آن ها روز به روز بیش تر ممکن میشود بحث کنند. چیزی که به این بحث ها معنی میدهد این است که ما اکنون از این که میگوییم جهان مادی را میتوان روز به روز بهتر شناخت، تصور روشنی داریم. یکی از نخستین نسخه های این تصور را دکارت عرضه کرده است، و همین است که نمیتوان به آسانی گریبان خود را از دست شبح دکارت رهانید. 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 124 دکارت در ۱۶۴۸، به امید آن که سمتی در دربار شاه پیدا کند به پاریس سفر کرد. این سفر او را خرسند نکرد و دکارت شکایت میکند که به او چنان مینگرند که گویی یکی از عجایب از قبیل فیل و ببر است. 1 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 128 دکارت در بیان این که به چه نحو باید به فرا گرفتن فلسفه پرداخت، میگوید که پیش از رفتن به سراغ طبیعیات باید در مابعدالطبیعه غوطه خورد و پیش از پرداختن به مابعدالطبیعه باید در منطق ورزیده شد: منظورم منطق مرسوم در مدارس نیست، زیرا این منطق چیزی نیست جز فن جدل و تنها به ما میآموزد چگونه آنچه را خود میدانیم برای دیگران بیان کنیم و حتی درباره آنچه نمیدانیم دادِ سخن بدهیم... بلکه منظور من منطقی است که به ما میآموزد که چگونه عقل خود را هدایت کنیم و غایت آن نیز کشف حقایقی است که نمیدانیم. 0 0 زهرا عالی حسینی 1402/11/8 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 20 0 0 زهرا عالی حسینی 1403/1/21 اندیشه دکارت تام سورل 0.0 صفحۀ 120 تعارض میان استعداد های طبیعی و اراده (و این موضوعی بود که دکارت به درخواست شاهزاده الیزابت بار ها به آن پرداخته است) وقتی رخ میدهد که جسم و روح ما، در یک زمان، اسبابِ حرکات متضادی را در غده صنوبری ایجاد کنند. این تعارض ها وقتی به نحو شایسته حل میشوند که روح ((احکام استوار و معینی)) صادر کند ((که پایه آن ها بر معرفت نیک و بد استوار باشد))، و در اجرای این احکام بکوشد. اما حتی کسانی هم که زمام نَفسشان به دست نَفسِ ناطقه نیست میتوانند، از راه آموزش، بر انفعالات خود مسلط شوند: چنین کسانی را کسانی که عقل را بر وجود خود چیره کردهاند میتوانند تربیت و هدایت کنند. 0 2