بریدههای کتاب راه رشد سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 181 یکی فکر می کند که هر چه کلام و مطلب و علم در این انسان ذخیره کردی و به او القا کردی، او همان می شود ؛ یعنی انسان را حوضی می داند که هر کس توانست درون آن آب بریزد ، ریخته است؛ آب شور ریختی، شور می شود ، آب شیرین ریختنی شیرین می شود. این دید اسلامی نیست. دید اسلامی این است که انسان خودش منبع است ؛ خودش متصل است به منبع؛ چون موجود است. موجود با موجِد مرتبط است؛ چون اگر موجود با موجِدش مرتبط نباشد ، معنایش این است که مستقل از موجدش است و خود او هم در مقابل موجد، برای خودش کسی است. 0 2 سلام 1403/6/30 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 58 هر وقت قرآن می خواهد در مورد فطرت صحبت کند حرفهای موسی را بیان می کند و هر وقت می خواهد طبیعت را تعریف کند خصوصیات آن را از زبان فرعون بیان می کند. فرعون و موسی هنرپیشههای خدا هستند در این سناریو و فیلمی که خدا برای تعریف انسان بیان میکند. خدا از طریق نقل مکالمه ی بین موسی و فرعون دو بخش وجودی انسان را تعریف می کند. 0 3 سلام 1403/9/28 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 232 مسئله این است که خطر در آسیب پذیری است نه آسیب رسانی. ما باید به بخش آسیب پذیر خودمان برسیم نه اینکه فکرمان را ببریم به آسیب رسانی دشمن . به کنترل آتش خیلی فکر نکنیم به آتش نگرفتن فکر کنیم. 0 1 سلام 1403/7/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 78 اگر از بچهای خلاف اخلاقی دیدید، نگویید :این بچه ی بدی است؛ بلکه بگویید : الان طبیعتش مهار نشده و ما باید کاری کنیم تا فطرتش آرام آرام، آزاد بشود و بتواند طبیعتش را کنترل کند. اگر از بچهای حسن خلقی دیدید ،نگویید :مسئله تمام شده؛ بلکه بگویید مقداری روی فطرتش کار کردهاند و طبیعتش هنوز فرصت عرض اندام پیدا نکرده است. باید احتیاطات و توجهات لازم را در مورد او داشت؛ چون ممکن است وقتی طبیعتش بیدار شد، خطرناکتر از آن بچهای شود که به نظر بسیار شرور است. 0 2 سلام 1403/7/2 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 71 اگر جهانی پر از طبیعتگرا را با انسانی فطرتگرا مقایسه کنید فطرت گرا از تمامی آنها گران سنگتر است، زیرا هرچه در تنگنای تهی دستی و خواری قرار گیرد، ارتباط با مبدا ،او را غنا بخشیده، بی نیاز میگرداند. 0 2 سلام 1403/9/6 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 163 اگر انسان بنشیند فکر کند که من این دفعه سرسنگین باشم یا نباشم با بچهام صحبت کنم یا نکنم، الان وقتش هست یا وقتش نیست، با این حسابها بچه تربیت نمیشود؛چون اینها باید در آن لحظه به ذهن انسان بیاید و این هم مربوط به قلب است و خدا به طور خود به خود و اتوماتیک بچه را تربیت میکند. 0 1 سلام 1403/7/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 78 اگر مثلاً بچه تان بی ادبی کرد ، با او قهر کنید . این قهر ، یک نوع استخفاف است. یعنی چه؟ یعنی به او فرمان ندهید؛احوالش را نپرسید؛ در بغلش نگیرید؛ دست کمش بگیرید؛ سرد با او برخورد کنید؛ اینها همه اش استخفاف است ؛ به خاطر اینکه طبیعت سالار شده و تو با او این کار را می کنی تا تنبه پیدا کند . بعد که تنبه پیدا کرد و فطرتش آمد روی کار ، دوباره تکریم را برگردانید. 0 1 سلام 1403/6/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 36 ستاره هایی که در آسمان می بینیم ستاره های کهکشان راه شیری هستند و میلیاردها از این نوع در هستی وجود دارد . موج « جبر» این مجموعه فی السماوات را مثل کاه با خود می برد ، اما انسان را نمی برد ! آیا این حمد ندارد ؟ 0 1 سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 186 خدا می گوید: «به نرمی با او ( فرعون ) سخن بگویید ؛ شاید متذکر شود، یا از خدا بترسد.» وقتی به عضلاتتان ضربه می زنید، آن جا ورم می کند و عکس العمل نشان می دهد و ماهیچه سفت می شود. وقتی شما با کسی با تندی و پرخاش صحبت می کنید، مثل این است که به ماهیچه ضربه زده اید. خدا می گوید وقتی می خواهی با فرعون حرف بزنی طوری صحبت نکن که به او بر بخورد و دلش که سفت است سفت تر شود. تذکر و خشیت معنایش این است که از کوه متلاشی شده ، به نور برسد و نور از درون فرعون جستن بکند. ما هیچ فکر می کردیم که قرآن انتظار داشته از فرعون ، نور بیرون بزند؟ یعنی بدان که این انسان است و چون انسان است، مرتبط است و چون مرتبط و متصل است ، اگر از این مانع روی قلبش بگذری، به نور می رسی. 0 1 سلام 1403/6/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 44 تأثیر فطرت بر طبیعت مانند سیر قلم بر روی کاغذ است و مقاومت صفحه در برابر آن موجب پررنگتر شدن خط می شود. طبیعت هر چه مقاوم تر باشد ، حرکت فطرت بر روی آن کندتر اما پایدارتر صورت می گیرد ، به نحوی که اطمینان به حفظ آن برای عصرها و نسل ها بیشتر می گردد. 0 1 سلام 1403/9/26 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 210 قرآن هم معتقد به مدیریت از درون است. به همین دلیل نمی گوید که وقتی دیدی کسی کار بدی می کند، او را امر به« واجب » کن؛ بلکه می گوید:امر به «معروف »کن . ممکن است شما بگویید امر به معروف با امر به واجب چه فرقی می کند؟ وقتی شما به طرف می گویید: نماز بخوان، این امر به واجب است ؛ اما وقتی خواص نماز را گفتید و آثار بی نمازی را گفتید و او نماز را خوب شناخت و آن را پسندید ، نماز برایش معروف می شود و خودش دلش می خواهد نماز بخواند ، این می شود مدیریت از درون 0 1 مریم کرامت 1403/8/22 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 122 توصیهام به شما این است که به مسئله ولایت الله و ولایت طاغوت حالت اجرایی، عملیاتی، اقدامی و عملی بدهید. باید از مهد کودک شروع کنید یک مهد کودک ولایتی اما خیلی منظم پاکیزه نظیف مدرن درست کنید. یعنی روحش ولایت الله و ظاهرش بسیار مدرن و امروزی باشد. اگر آقای طباطبایی ۱۰۰ سال حرف میزد که روش حفظ کردن و آموختن قرآن این است به جایی نمیرسید اما آمد و بچهها را گرفت و یک ساله حافظ قرآن تحویل داد . پسر خودش دکتر محمد حسین را طوری آموزش داد که در ۵ سالگی از علمای اهل سنت دکترای قرآن گرفت. توصیهام به شما این است که به مسئله ولایت نه صرفاً برای یک امر سیاسی بلکه برای امر تربیتی بها بدهید 0 2 مریم کرامت 1403/8/22 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 118 در روایت داریم که "من زهد فی دنیا و لم یجزع من ذلها و لم ینافس فی عزها هداه الله بغیر هدایه من مخلوق " اگر کسی این دنیا را ببیند و این سه کار را بکند :دل به دنیا نبند، عزت دنیا اینقدر برای او نفیس و گران نباشد، تنافس در عزت نداشته باشد و از ذلت در دنیا جزع نکند ،"هداه الله بغیر هدایه من مخلوق" یعنی بابایش بد، مادرش بد، معلم و مربیش بد، دوستش بد باشند از چنگ اینها میتواند نجات پیدا کند 0 2 زهراسادات هاشمیان 1403/4/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 126 اصلا تربیت یعنی همین که : به او 《ندهی》 تا 《فعال》 بشود. اینطور نیست که تربیت همهاش 《دادن》 و کمک کردن باشد؛ بلکه چیزی بین 《کمک کردن》 و 《کمک نکردن》 است؛ چیزی بین 《دادن》 و 《پس گرفتن》 است. اینطور نیست که تربیت فقط تامین تسهیلات و شرایط برای موجود قابل تربیت باشد؛ بلکه گاهی تربیت عکس آن است؛ ایجاد شرایط نامساعد در حد قدرت ترمیم است تا این قدرت ترمیم، فعال بشود؛ قدرت تطبیق، فعال بشود. 0 6 سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 184 قلب انسان ، سنگی است بر روی معدن علم، معدن حیات، معدن نور، معدن وحی. هر چه انسان خود خواه تر و خود پسند تر باشد ، این سنگ سخت تر است. هر چه انسان متواضع تر و منصف تر باشد و خود خواهی و خود پسندی اش کمتر باشد ، معنایش این است که این سنگ تبدیل به یک گل نرم شده است. 0 1 سلام 1403/10/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 253 پس بچه باید مثل میوهای که به درخت وصل است تا موقعی که میخواهد برسد،سر درخت باشد . اگر میوه را نارس از درخت چیدند دیگر نمیرسد، قابل مصرف نیست بچه باید مثل میوه سر درخت تا موقعی که میخواهد برسد به پدر و مادر و وصل باشد و از آنها محبت ببیند و آنها هم از او محبت ببینند. 0 26 محمدرضا سعادتی فرد 1403/4/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 3 تربیت مثل درختکاری و کار پدر و مادر مثل باغبان است. نور، آب، هوا و ... که تأمین شد، گل کردن با خود درخت است. بسیاری خیال می کنند بچه ها را باید گُلاند! هیچ انسانی نمی تواند کاری کند که دیگری گُل کند؛ تو آبش را بده، نورش را بده، هوایش را بده؛ گُل کردنش با خودش است. عقل بچه هم مثل گُل است؛ به درخت آب می دهند، به انسان احترام؛ به درخت کود می دهند، به انسان نصیحت میکنند؛ به درخت نور می دهند، به انسان آزادی و احترام و محبت. جمله پشت جلد اول کتاب راه رشد 0 4 سلام 1403/6/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 34 «تقویم» یعنی ایستادن ؛ یعنی واداشتن انسان به اینکه روی پای خودش بایستد؛ خودش تصمیم بگیرد ؛ خودش انتخاب بکند. خدا می گوید: من همه چیز را «کنترل » کردم تا بتوانم تو را« آزاد » کنم: ( سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض) همه چیز را «مسخر» کردم تا تو « آزاد » شوی 0 1 سلام 1403/6/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 48 «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» تقویم یعنی ایستاده کردن ، آن هم به زیباترین ایستادن ها .این آیه یعنی انسان یک موجود ایستاده است ؛ ما او را ایستاده قرار دادیم ؛ یعنی ما به انسان ادراک به اندازه ی کافی ، اختیار به اندازه ی کافی ، آینده نگری به اندازه ی کافی و هر چه لازمش بود دادیم . 0 1 مریم کرامت 1403/3/14 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 43 0 5
بریدههای کتاب راه رشد سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 181 یکی فکر می کند که هر چه کلام و مطلب و علم در این انسان ذخیره کردی و به او القا کردی، او همان می شود ؛ یعنی انسان را حوضی می داند که هر کس توانست درون آن آب بریزد ، ریخته است؛ آب شور ریختی، شور می شود ، آب شیرین ریختنی شیرین می شود. این دید اسلامی نیست. دید اسلامی این است که انسان خودش منبع است ؛ خودش متصل است به منبع؛ چون موجود است. موجود با موجِد مرتبط است؛ چون اگر موجود با موجِدش مرتبط نباشد ، معنایش این است که مستقل از موجدش است و خود او هم در مقابل موجد، برای خودش کسی است. 0 2 سلام 1403/6/30 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 58 هر وقت قرآن می خواهد در مورد فطرت صحبت کند حرفهای موسی را بیان می کند و هر وقت می خواهد طبیعت را تعریف کند خصوصیات آن را از زبان فرعون بیان می کند. فرعون و موسی هنرپیشههای خدا هستند در این سناریو و فیلمی که خدا برای تعریف انسان بیان میکند. خدا از طریق نقل مکالمه ی بین موسی و فرعون دو بخش وجودی انسان را تعریف می کند. 0 3 سلام 1403/9/28 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 232 مسئله این است که خطر در آسیب پذیری است نه آسیب رسانی. ما باید به بخش آسیب پذیر خودمان برسیم نه اینکه فکرمان را ببریم به آسیب رسانی دشمن . به کنترل آتش خیلی فکر نکنیم به آتش نگرفتن فکر کنیم. 0 1 سلام 1403/7/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 78 اگر از بچهای خلاف اخلاقی دیدید، نگویید :این بچه ی بدی است؛ بلکه بگویید : الان طبیعتش مهار نشده و ما باید کاری کنیم تا فطرتش آرام آرام، آزاد بشود و بتواند طبیعتش را کنترل کند. اگر از بچهای حسن خلقی دیدید ،نگویید :مسئله تمام شده؛ بلکه بگویید مقداری روی فطرتش کار کردهاند و طبیعتش هنوز فرصت عرض اندام پیدا نکرده است. باید احتیاطات و توجهات لازم را در مورد او داشت؛ چون ممکن است وقتی طبیعتش بیدار شد، خطرناکتر از آن بچهای شود که به نظر بسیار شرور است. 0 2 سلام 1403/7/2 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 71 اگر جهانی پر از طبیعتگرا را با انسانی فطرتگرا مقایسه کنید فطرت گرا از تمامی آنها گران سنگتر است، زیرا هرچه در تنگنای تهی دستی و خواری قرار گیرد، ارتباط با مبدا ،او را غنا بخشیده، بی نیاز میگرداند. 0 2 سلام 1403/9/6 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 163 اگر انسان بنشیند فکر کند که من این دفعه سرسنگین باشم یا نباشم با بچهام صحبت کنم یا نکنم، الان وقتش هست یا وقتش نیست، با این حسابها بچه تربیت نمیشود؛چون اینها باید در آن لحظه به ذهن انسان بیاید و این هم مربوط به قلب است و خدا به طور خود به خود و اتوماتیک بچه را تربیت میکند. 0 1 سلام 1403/7/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 78 اگر مثلاً بچه تان بی ادبی کرد ، با او قهر کنید . این قهر ، یک نوع استخفاف است. یعنی چه؟ یعنی به او فرمان ندهید؛احوالش را نپرسید؛ در بغلش نگیرید؛ دست کمش بگیرید؛ سرد با او برخورد کنید؛ اینها همه اش استخفاف است ؛ به خاطر اینکه طبیعت سالار شده و تو با او این کار را می کنی تا تنبه پیدا کند . بعد که تنبه پیدا کرد و فطرتش آمد روی کار ، دوباره تکریم را برگردانید. 0 1 سلام 1403/6/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 36 ستاره هایی که در آسمان می بینیم ستاره های کهکشان راه شیری هستند و میلیاردها از این نوع در هستی وجود دارد . موج « جبر» این مجموعه فی السماوات را مثل کاه با خود می برد ، اما انسان را نمی برد ! آیا این حمد ندارد ؟ 0 1 سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 186 خدا می گوید: «به نرمی با او ( فرعون ) سخن بگویید ؛ شاید متذکر شود، یا از خدا بترسد.» وقتی به عضلاتتان ضربه می زنید، آن جا ورم می کند و عکس العمل نشان می دهد و ماهیچه سفت می شود. وقتی شما با کسی با تندی و پرخاش صحبت می کنید، مثل این است که به ماهیچه ضربه زده اید. خدا می گوید وقتی می خواهی با فرعون حرف بزنی طوری صحبت نکن که به او بر بخورد و دلش که سفت است سفت تر شود. تذکر و خشیت معنایش این است که از کوه متلاشی شده ، به نور برسد و نور از درون فرعون جستن بکند. ما هیچ فکر می کردیم که قرآن انتظار داشته از فرعون ، نور بیرون بزند؟ یعنی بدان که این انسان است و چون انسان است، مرتبط است و چون مرتبط و متصل است ، اگر از این مانع روی قلبش بگذری، به نور می رسی. 0 1 سلام 1403/6/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 44 تأثیر فطرت بر طبیعت مانند سیر قلم بر روی کاغذ است و مقاومت صفحه در برابر آن موجب پررنگتر شدن خط می شود. طبیعت هر چه مقاوم تر باشد ، حرکت فطرت بر روی آن کندتر اما پایدارتر صورت می گیرد ، به نحوی که اطمینان به حفظ آن برای عصرها و نسل ها بیشتر می گردد. 0 1 سلام 1403/9/26 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 210 قرآن هم معتقد به مدیریت از درون است. به همین دلیل نمی گوید که وقتی دیدی کسی کار بدی می کند، او را امر به« واجب » کن؛ بلکه می گوید:امر به «معروف »کن . ممکن است شما بگویید امر به معروف با امر به واجب چه فرقی می کند؟ وقتی شما به طرف می گویید: نماز بخوان، این امر به واجب است ؛ اما وقتی خواص نماز را گفتید و آثار بی نمازی را گفتید و او نماز را خوب شناخت و آن را پسندید ، نماز برایش معروف می شود و خودش دلش می خواهد نماز بخواند ، این می شود مدیریت از درون 0 1 مریم کرامت 1403/8/22 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 122 توصیهام به شما این است که به مسئله ولایت الله و ولایت طاغوت حالت اجرایی، عملیاتی، اقدامی و عملی بدهید. باید از مهد کودک شروع کنید یک مهد کودک ولایتی اما خیلی منظم پاکیزه نظیف مدرن درست کنید. یعنی روحش ولایت الله و ظاهرش بسیار مدرن و امروزی باشد. اگر آقای طباطبایی ۱۰۰ سال حرف میزد که روش حفظ کردن و آموختن قرآن این است به جایی نمیرسید اما آمد و بچهها را گرفت و یک ساله حافظ قرآن تحویل داد . پسر خودش دکتر محمد حسین را طوری آموزش داد که در ۵ سالگی از علمای اهل سنت دکترای قرآن گرفت. توصیهام به شما این است که به مسئله ولایت نه صرفاً برای یک امر سیاسی بلکه برای امر تربیتی بها بدهید 0 2 مریم کرامت 1403/8/22 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 118 در روایت داریم که "من زهد فی دنیا و لم یجزع من ذلها و لم ینافس فی عزها هداه الله بغیر هدایه من مخلوق " اگر کسی این دنیا را ببیند و این سه کار را بکند :دل به دنیا نبند، عزت دنیا اینقدر برای او نفیس و گران نباشد، تنافس در عزت نداشته باشد و از ذلت در دنیا جزع نکند ،"هداه الله بغیر هدایه من مخلوق" یعنی بابایش بد، مادرش بد، معلم و مربیش بد، دوستش بد باشند از چنگ اینها میتواند نجات پیدا کند 0 2 زهراسادات هاشمیان 1403/4/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 126 اصلا تربیت یعنی همین که : به او 《ندهی》 تا 《فعال》 بشود. اینطور نیست که تربیت همهاش 《دادن》 و کمک کردن باشد؛ بلکه چیزی بین 《کمک کردن》 و 《کمک نکردن》 است؛ چیزی بین 《دادن》 و 《پس گرفتن》 است. اینطور نیست که تربیت فقط تامین تسهیلات و شرایط برای موجود قابل تربیت باشد؛ بلکه گاهی تربیت عکس آن است؛ ایجاد شرایط نامساعد در حد قدرت ترمیم است تا این قدرت ترمیم، فعال بشود؛ قدرت تطبیق، فعال بشود. 0 6 سلام 1403/9/18 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 184 قلب انسان ، سنگی است بر روی معدن علم، معدن حیات، معدن نور، معدن وحی. هر چه انسان خود خواه تر و خود پسند تر باشد ، این سنگ سخت تر است. هر چه انسان متواضع تر و منصف تر باشد و خود خواهی و خود پسندی اش کمتر باشد ، معنایش این است که این سنگ تبدیل به یک گل نرم شده است. 0 1 سلام 1403/10/5 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 253 پس بچه باید مثل میوهای که به درخت وصل است تا موقعی که میخواهد برسد،سر درخت باشد . اگر میوه را نارس از درخت چیدند دیگر نمیرسد، قابل مصرف نیست بچه باید مثل میوه سر درخت تا موقعی که میخواهد برسد به پدر و مادر و وصل باشد و از آنها محبت ببیند و آنها هم از او محبت ببینند. 0 26 محمدرضا سعادتی فرد 1403/4/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 3 تربیت مثل درختکاری و کار پدر و مادر مثل باغبان است. نور، آب، هوا و ... که تأمین شد، گل کردن با خود درخت است. بسیاری خیال می کنند بچه ها را باید گُلاند! هیچ انسانی نمی تواند کاری کند که دیگری گُل کند؛ تو آبش را بده، نورش را بده، هوایش را بده؛ گُل کردنش با خودش است. عقل بچه هم مثل گُل است؛ به درخت آب می دهند، به انسان احترام؛ به درخت کود می دهند، به انسان نصیحت میکنند؛ به درخت نور می دهند، به انسان آزادی و احترام و محبت. جمله پشت جلد اول کتاب راه رشد 0 4 سلام 1403/6/25 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 34 «تقویم» یعنی ایستادن ؛ یعنی واداشتن انسان به اینکه روی پای خودش بایستد؛ خودش تصمیم بگیرد ؛ خودش انتخاب بکند. خدا می گوید: من همه چیز را «کنترل » کردم تا بتوانم تو را« آزاد » کنم: ( سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض) همه چیز را «مسخر» کردم تا تو « آزاد » شوی 0 1 سلام 1403/6/27 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 48 «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» تقویم یعنی ایستاده کردن ، آن هم به زیباترین ایستادن ها .این آیه یعنی انسان یک موجود ایستاده است ؛ ما او را ایستاده قرار دادیم ؛ یعنی ما به انسان ادراک به اندازه ی کافی ، اختیار به اندازه ی کافی ، آینده نگری به اندازه ی کافی و هر چه لازمش بود دادیم . 0 1 مریم کرامت 1403/3/14 راه رشد جلد 1 4.7 11 صفحۀ 43 0 5