بریده‌های کتاب آشنایی با قرآن جلد دو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 62

یضِلُّ بِهِ کثیراً وَ یهدی بِهِ کثیراً خدا به وسیله قرآن گروه زیادی را هدایت و گروه زیادی را گمراه خواهد نمود. ولی البته‏ «وَ مایضِلُّ بِهِ الَّا الْفاسِقینَ» [1] خدا گمراه نمی‌کند به وسیله قرآن مگر فاسق‌ها را. فاسق‌ها یعنی خارج ‏شده‌‏های از مسیر فطرت انسانی‏ [2]. مولوی می‌گوید وقتی نکته‌ها خیلی دقیق و لطیف باشد اشخاص لایق را بالا می‌برد ولی در مقابل، افراد نالایق را گمراه می‌کند: از خدا می‌خواه تا زین نکته‌ها درنلغزی و رسی در منتها و سپس اشاره به همین آیه می‌کند و می‌گوید: زانکه از قرآن بسی گمره شدند زین رسن قومی درون چَه شدند کلمه «رسن» که به معنای ریسمان و طناب است از خود قرآن استفاده شده است آنجا که تعبیر حَبْلُ الله فرموده، یعنی قرآن ریسمان خداست. مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون تو را سودای سر بالا نبود می‌گوید: با ریسمان قرآن عده‌ای به درون چاه رفتند؛ در حالی که ریسمان ریسمان است، هم می‌توان به وسیله آن بالا رفت و هم پایین؛ ریسمان گناهی ندارد. استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج 2، ص62

7

بریدۀ کتاب

صفحۀ 91

برخی خصلت منافقین در چندآیه‌ی ابتدایی سوره‌ی بقره: اولین خصلت اینکه: منافقین مردمان متظاهری هستند؛ که تظاهر اصولاً از مشخصات منافق است به طوری که منافق از مؤمن بیشتر اظهار ایمان می‌کند. خصلت دوم اینکه: آنان نیرنگ‌‏بازند، حقّه‏‌باز و فریبکارند، که باز این خصلت از صفات ویژه آنان است. سوم اینکه: اینان مبتلا به یک بیماری روانی و روحی هستند که می‌خواهند با این‏گونه اعمال آن عقده‌های درونی را شفا بدهند و حال اینکه برعکس بر عقده‌های دلشان و بیماری روحشان دائماً افزوده می‌شود. چهارم اینکه: امر چنان بر آنان مشتبه شده است که حتی خودشان هم خیال می‌کنند که کارهایشان در راه اصلاح جامعه است؛ یعنی بر تباهکاری و اخلالگری خودشان لباس اصلاح پوشانده‌‏اند و خودشان هم باور کرده‌اند. پنجم آنکه: اینان خودْ مردم سفیه و احمقی هستند و دیگران را سفیه می‏‌پندارند. ششم اینکه: دوچهره هستند و یکی از مظاهر دوچهرگی‏شان این است که در این مجلس به گونه‌ای سخن می‌گویند و وقتی به مجلس دیگر می‌روند درست ضد آن را بر زبان می‌‏رانند

11