بریدههای کتاب اگنس گری نرگس🐚 1403/6/17 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 128 جواب نرم خشم را برمیگرداند، اما سخن تلخ غیظ را به هیجان میآورد. |امثال سلیمان نبی - باب ۱۵ - آیه ۱| 0 5 ماه آسمان 1402/10/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 45 0 5 نرگس🐚 1403/6/13 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 117 یک روز آفتابی در آخرین هفته ماه فوریه که داشتم در پارک قدم میزدم، از سه نعمت تنهایی و کتاب و هوای خوش بهره میبردم ... 0 3 negin🪷 1404/1/29 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 43 چه زحمت های بیهودهایی میکشیدم تا به لجبازی اش غلبه کنم. اگر اهمیت نمیدادم، برای هردونفرمان شاید بهتر میبود 0 0 negin🪷 1404/2/8 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 184 بعضی از آدمها مثل سگهایی اند که حتی اگر تا خرخره هم خورده باشند باز چیزی را که نمیتوانند ببلعند برای خود میخواهند و کوچک ترین لقمه ایی را بر هم نوعان گرسنه خود روا نمیدارند. 0 0 ماه آسمان 1402/10/12 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 66 0 14 negin🪷 1404/1/29 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 48 میتوانند خردم کنند، اما تسلیمم نخواهند کرد به تو میاندیشم، نه به آنها. 0 0 نرگس🐚 1403/6/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 66 خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا به ایشان رحم کرده خواهد شد. |انجیل متّی، باب ۵، آیه ۷| 0 1 نرگس🐚 1403/6/19 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 209 اما آیا کار و فعالیت بهترین چاره دردهای طاقتفرسا نیست؟ کارسازترین پادزهر یاس و دلشکستگی؟ شاید مسکن تلخی باشد. شاید دشوار باشد گرفتار بودن در دغدغههای زندگی به هنگامی که رغبتی به لذایذ آن نداریم، اسیر زحمت بودن به هنگامی که دلمان آماده شکستن است و روح رنجورمان هم فقط برای این آرام میگیرد که در سکوت بگرید. اما آیا کار و زحمت بهتر نیست از آن آرامشی که آرزو میکنیم؟ آیا دغدغههای جزئی و آزاردهنده کم ضررتر نیستند از فکر و خیال همیشگی درباره مصائب بزرگی که بر ما عارض میشوند؟ 0 1 negin🪷 1404/2/8 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 179 ابلهانه است آرزو کردن زیبایی 0 0 negin🪷 1404/2/4 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 126 اگر درست بیندیشی که خدا چیست و کیست، آن وقت نمیتوانی دوستش نداشته باشی. 0 0 نرگس🐚 1403/6/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 48 میتوانند خردم کنند، اما تسلیمم نخواهند کرد به تو میاندیشم، نه به آنها. |قطعههایی برای آگِستا - لرد بایرن| 0 3 پرنیان مهتاب 1404/1/23 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 190 بله این را دیگر نمیتوانستند از من بگیرند. میتوانستم شب و روز به او بیندیشم میتوانستم دلم را خوش کنم به اینکه او لایق احساس و اندیشه من است هیچکس به اندازه من قدر او را نمیدانست. هیچکس نمیتوانست مانند من... دوستش بدارد. اما پناه بر خدا! به چه حقی اینطور به کسی میاندیشیدم که به من نمیاندیشید؟ابلهانه نبود؟... خطا نبود؟ 0 17 ماه آسمان 1402/10/27 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 181 0 8 negin🪷 1404/1/27 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 12 پدرم به حدی قدر مادرم را میدانست که میفهمید او وجودش یعنی ثروت 0 0
بریدههای کتاب اگنس گری نرگس🐚 1403/6/17 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 128 جواب نرم خشم را برمیگرداند، اما سخن تلخ غیظ را به هیجان میآورد. |امثال سلیمان نبی - باب ۱۵ - آیه ۱| 0 5 ماه آسمان 1402/10/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 45 0 5 نرگس🐚 1403/6/13 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 117 یک روز آفتابی در آخرین هفته ماه فوریه که داشتم در پارک قدم میزدم، از سه نعمت تنهایی و کتاب و هوای خوش بهره میبردم ... 0 3 negin🪷 1404/1/29 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 43 چه زحمت های بیهودهایی میکشیدم تا به لجبازی اش غلبه کنم. اگر اهمیت نمیدادم، برای هردونفرمان شاید بهتر میبود 0 0 negin🪷 1404/2/8 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 184 بعضی از آدمها مثل سگهایی اند که حتی اگر تا خرخره هم خورده باشند باز چیزی را که نمیتوانند ببلعند برای خود میخواهند و کوچک ترین لقمه ایی را بر هم نوعان گرسنه خود روا نمیدارند. 0 0 ماه آسمان 1402/10/12 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 66 0 14 negin🪷 1404/1/29 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 48 میتوانند خردم کنند، اما تسلیمم نخواهند کرد به تو میاندیشم، نه به آنها. 0 0 نرگس🐚 1403/6/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 66 خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا به ایشان رحم کرده خواهد شد. |انجیل متّی، باب ۵، آیه ۷| 0 1 نرگس🐚 1403/6/19 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 209 اما آیا کار و فعالیت بهترین چاره دردهای طاقتفرسا نیست؟ کارسازترین پادزهر یاس و دلشکستگی؟ شاید مسکن تلخی باشد. شاید دشوار باشد گرفتار بودن در دغدغههای زندگی به هنگامی که رغبتی به لذایذ آن نداریم، اسیر زحمت بودن به هنگامی که دلمان آماده شکستن است و روح رنجورمان هم فقط برای این آرام میگیرد که در سکوت بگرید. اما آیا کار و زحمت بهتر نیست از آن آرامشی که آرزو میکنیم؟ آیا دغدغههای جزئی و آزاردهنده کم ضررتر نیستند از فکر و خیال همیشگی درباره مصائب بزرگی که بر ما عارض میشوند؟ 0 1 negin🪷 1404/2/8 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 179 ابلهانه است آرزو کردن زیبایی 0 0 negin🪷 1404/2/4 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 126 اگر درست بیندیشی که خدا چیست و کیست، آن وقت نمیتوانی دوستش نداشته باشی. 0 0 نرگس🐚 1403/6/11 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 48 میتوانند خردم کنند، اما تسلیمم نخواهند کرد به تو میاندیشم، نه به آنها. |قطعههایی برای آگِستا - لرد بایرن| 0 3 پرنیان مهتاب 1404/1/23 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 190 بله این را دیگر نمیتوانستند از من بگیرند. میتوانستم شب و روز به او بیندیشم میتوانستم دلم را خوش کنم به اینکه او لایق احساس و اندیشه من است هیچکس به اندازه من قدر او را نمیدانست. هیچکس نمیتوانست مانند من... دوستش بدارد. اما پناه بر خدا! به چه حقی اینطور به کسی میاندیشیدم که به من نمیاندیشید؟ابلهانه نبود؟... خطا نبود؟ 0 17 ماه آسمان 1402/10/27 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 181 0 8 negin🪷 1404/1/27 اگنس گری آن برونته 3.2 24 صفحۀ 12 پدرم به حدی قدر مادرم را میدانست که میفهمید او وجودش یعنی ثروت 0 0