بریدههای کتاب یادداشت های آدم زیادی مبینا قلیپور 1403/9/1 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 29 «در تمام طول زندگیام دائماً جایم را اشغال شده مییافتم و شاید دلیلش این بوده است که هرگز طالب جای مناسب برای خود نبودهام.» 0 1 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 49 نیشتر زدن به زخمهای کهنه چه شادیآور و چه دردناک است. 0 7 مهرشاد غروبک 1404/1/2 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 28 کاملا درست است: زیادی. این کلمه برای دیگران کاربرد ندارد… آدمها بد، خوب، عاقل، ابله، دلچسب یا زننده هستند، اما زیادی نیستند. 0 0 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 28 زیادیام و دیگر هیچ.آدمی خارج از برنامهام، همین و بس. ظاهرا طبیعت برنامهای برای حیات من نداشته و در نتیجه با من مانندِ میهمانی سرزده و ناخوانده رفتار کرده است. 0 3 Nazila Faghani7 1404/1/8 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 15 رودخانهها یخ جامههاشان را از تن میکنند. من بر جریان برفاب واپسین میروم... به کجا؟ خدا میداند! شاید به دریا. 0 1 محمد دهقانی 1403/10/16 یادداشت های یک مرد زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 1 0 3 زهرا رضوان 1403/10/28 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 18 او مرا دوست می داشت اما من او را دوست نمی داشتم . بله! من با مادر نیکوکارم بیگانه بودم و عاشقانه ، پدر گناهکارم را دوست می داشتم . 0 45 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 34 ناگفته نماند که به خوشبختی گوشهٔ چشمی هم دارم و حتی تلاش کردهام از راست و چپ خودم را نزدیکش کنم…پس تعجب ندارد که قادرم ملالت را مانند دیگر بندههای خدا احساس کنم. 0 2 Nazila Faghani7 1404/1/8 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 29 « در تمام طول زندگیام دائما جایم را اشغال شده مییافتم و شاید دلیلش این بوده است که هرگز طالب جای مناسب برای خود نبودهام. من مانند هر بیماری بیتحرک، خجالتی و عصبی بودم؛ ...» 0 0
بریدههای کتاب یادداشت های آدم زیادی مبینا قلیپور 1403/9/1 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 29 «در تمام طول زندگیام دائماً جایم را اشغال شده مییافتم و شاید دلیلش این بوده است که هرگز طالب جای مناسب برای خود نبودهام.» 0 1 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 49 نیشتر زدن به زخمهای کهنه چه شادیآور و چه دردناک است. 0 7 مهرشاد غروبک 1404/1/2 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 28 کاملا درست است: زیادی. این کلمه برای دیگران کاربرد ندارد… آدمها بد، خوب، عاقل، ابله، دلچسب یا زننده هستند، اما زیادی نیستند. 0 0 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 28 زیادیام و دیگر هیچ.آدمی خارج از برنامهام، همین و بس. ظاهرا طبیعت برنامهای برای حیات من نداشته و در نتیجه با من مانندِ میهمانی سرزده و ناخوانده رفتار کرده است. 0 3 Nazila Faghani7 1404/1/8 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 15 رودخانهها یخ جامههاشان را از تن میکنند. من بر جریان برفاب واپسین میروم... به کجا؟ خدا میداند! شاید به دریا. 0 1 محمد دهقانی 1403/10/16 یادداشت های یک مرد زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 1 0 3 زهرا رضوان 1403/10/28 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 18 او مرا دوست می داشت اما من او را دوست نمی داشتم . بله! من با مادر نیکوکارم بیگانه بودم و عاشقانه ، پدر گناهکارم را دوست می داشتم . 0 45 زینب 1403/6/26 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 34 ناگفته نماند که به خوشبختی گوشهٔ چشمی هم دارم و حتی تلاش کردهام از راست و چپ خودم را نزدیکش کنم…پس تعجب ندارد که قادرم ملالت را مانند دیگر بندههای خدا احساس کنم. 0 2 Nazila Faghani7 1404/1/8 یادداشت های آدم زیادی ایوان سرگی یویچ تورگنیف 4.0 10 صفحۀ 29 « در تمام طول زندگیام دائما جایم را اشغال شده مییافتم و شاید دلیلش این بوده است که هرگز طالب جای مناسب برای خود نبودهام. من مانند هر بیماری بیتحرک، خجالتی و عصبی بودم؛ ...» 0 0