بریده کتابهای سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 36 ونیرها پیر میشدند و به صورت طبیعی یا روشهایی دیگر میمردند؛ اما بعد از رهایی و بسته به گونه افراد ممکن بود پدید آمدن چینی روی پوست قرنها زمان ببرد. فیها میتوانستند تا هزار سال عمر کنند، تغییر شکلدهندهها و جادوگرها تا پانصد سال عمر میکردند و فرشتهها چیزی مابین این دو. 0 0 دختر آمبرامورتیس🕊 1402/12/9 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 922 او حاضر نبود دوست دیگری راهم از دست بدهد؛ مخصوصا هانت را هرگز هانت را از دست نمیداد. مهم نبود که او چه کرده و چه چیز یا چه کسی را انتخاب نموده، حتی اگر این آخرین بار بود که او را میدید... نمی گذاشت چنین اتفاقی رخ دهد. برایس اینکار را میکرد. بخاطر او. 0 4 niyayesh 1403/9/13 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 956 برایس گفت: "میترسم." دانیکا دوباره دستش را گرفت:"نکته همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بده. این باعث میشه ارزش خیلی چیزها بالا بره." 0 2 فرفری موی غزلساز 7 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 235 همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. در سرتاسر این شهر، قلمرو و دنیای کثافت همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. با دوربینهایی که آنقدر رویشان طلسم خوانده شده و محافظت شده بودند که حتی انفجار بمب هم نمیتوانست آنها را از بین ببرد. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 84 نبض در رگهای برایس جوری هماهنگ با موسیقی میزد که گویی صرفا برای چنین لحظهای زاده شده؛ لحظهای که با نُت، آوا و آهنگ موسیقی یکی میشد؛ لحظهای که تبدیل میشد به نمونه زنده یک موسیقی. 0 0 فرفری موی غزلساز 6 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 271 ترس مردم از فیها به اندازه ترسشان از فرشتهها نبود که نیروهای ویرانکننده و مخوف آسمانها و طوفان را بر عهده داشتند؛ اما فیها، میتوانستند در صورت لزوم به فردی درد وارد کنند.هوا را از ریههایش بیرون بکشند، او را منجمد کنند یا از درون و بیرون بسوزانند. 0 0 فرفری موی غزلساز 6 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیقتره. جواب همیشه همونجاست. 0 0 فرفری موی غزلساز 7 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 181 آستریها و فرشتههای اعظم به روشهای مختلفی میتوانستند نیروی فرشتگان سقوط کرده را به بند بکشند و با این حال، از بین تمام آن راهها، انتخاب کرده بودند که آنها را با کمک طلسم افسونگرها که به صورت خالکوبیای جادویی و شبیه تاجی نفرینشده بر پیشانیشان نقش شده بود به بردگی درآوردند؛ و همینطور با خالکوبیای که روی مچ دستشان بود. 0 0
بریده کتابهای سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 36 ونیرها پیر میشدند و به صورت طبیعی یا روشهایی دیگر میمردند؛ اما بعد از رهایی و بسته به گونه افراد ممکن بود پدید آمدن چینی روی پوست قرنها زمان ببرد. فیها میتوانستند تا هزار سال عمر کنند، تغییر شکلدهندهها و جادوگرها تا پانصد سال عمر میکردند و فرشتهها چیزی مابین این دو. 0 0 دختر آمبرامورتیس🕊 1402/12/9 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 922 او حاضر نبود دوست دیگری راهم از دست بدهد؛ مخصوصا هانت را هرگز هانت را از دست نمیداد. مهم نبود که او چه کرده و چه چیز یا چه کسی را انتخاب نموده، حتی اگر این آخرین بار بود که او را میدید... نمی گذاشت چنین اتفاقی رخ دهد. برایس اینکار را میکرد. بخاطر او. 0 4 niyayesh 1403/9/13 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 956 برایس گفت: "میترسم." دانیکا دوباره دستش را گرفت:"نکته همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بده. این باعث میشه ارزش خیلی چیزها بالا بره." 0 2 فرفری موی غزلساز 7 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 235 همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. در سرتاسر این شهر، قلمرو و دنیای کثافت همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. با دوربینهایی که آنقدر رویشان طلسم خوانده شده و محافظت شده بودند که حتی انفجار بمب هم نمیتوانست آنها را از بین ببرد. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 84 نبض در رگهای برایس جوری هماهنگ با موسیقی میزد که گویی صرفا برای چنین لحظهای زاده شده؛ لحظهای که با نُت، آوا و آهنگ موسیقی یکی میشد؛ لحظهای که تبدیل میشد به نمونه زنده یک موسیقی. 0 0 فرفری موی غزلساز 6 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 271 ترس مردم از فیها به اندازه ترسشان از فرشتهها نبود که نیروهای ویرانکننده و مخوف آسمانها و طوفان را بر عهده داشتند؛ اما فیها، میتوانستند در صورت لزوم به فردی درد وارد کنند.هوا را از ریههایش بیرون بکشند، او را منجمد کنند یا از درون و بیرون بسوزانند. 0 0 فرفری موی غزلساز 6 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیقتره. جواب همیشه همونجاست. 0 0 فرفری موی غزلساز 7 روز پیش سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 7 صفحۀ 181 آستریها و فرشتههای اعظم به روشهای مختلفی میتوانستند نیروی فرشتگان سقوط کرده را به بند بکشند و با این حال، از بین تمام آن راهها، انتخاب کرده بودند که آنها را با کمک طلسم افسونگرها که به صورت خالکوبیای جادویی و شبیه تاجی نفرینشده بر پیشانیشان نقش شده بود به بردگی درآوردند؛ و همینطور با خالکوبیای که روی مچ دستشان بود. 0 0