بریدههای کتاب سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 36 ونیرها پیر میشدند و به صورت طبیعی یا روشهایی دیگر میمردند؛ اما بعد از رهایی و بسته به گونه افراد ممکن بود پدید آمدن چینی روی پوست قرنها زمان ببرد. فیها میتوانستند تا هزار سال عمر کنند، تغییر شکلدهندهها و جادوگرها تا پانصد سال عمر میکردند و فرشتهها چیزی مابین این دو. 0 0 دختر آمبرامورتیس🕊 1402/12/9 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 922 او حاضر نبود دوست دیگری راهم از دست بدهد؛ مخصوصا هانت را هرگز هانت را از دست نمیداد. مهم نبود که او چه کرده و چه چیز یا چه کسی را انتخاب نموده، حتی اگر این آخرین بار بود که او را میدید... نمی گذاشت چنین اتفاقی رخ دهد. برایس اینکار را میکرد. بخاطر او. 0 4 niyayesh 1403/9/13 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 956 برایس گفت: "میترسم." دانیکا دوباره دستش را گرفت:"نکته همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بده. این باعث میشه ارزش خیلی چیزها بالا بره." 0 2 فرفری موی غزلساز 1403/10/6 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 235 همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. در سرتاسر این شهر، قلمرو و دنیای کثافت همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. با دوربینهایی که آنقدر رویشان طلسم خوانده شده و محافظت شده بودند که حتی انفجار بمب هم نمیتوانست آنها را از بین ببرد. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/19 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 764 این دنیای احمقانه و کثافتی که در آن زندگی میکردند افتضاح بود. افتضاح بود و پُر از افرادی نفرتانگیز؛ و همیشه این افراد خوب بودند که باید بهایی میپرداختند. 0 3 فرفری موی غزلساز 1403/10/21 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 992 نکتهش همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بدی. این باعث میشه ارزش همهچیز خیلی بالاتر بره. 0 10 غزل، دختر خوانده حافظ✨:) 1403/11/27 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیق تره. جواب همیشه همون جاست. 1 32 فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 84 نبض در رگهای برایس جوری هماهنگ با موسیقی میزد که گویی صرفا برای چنین لحظهای زاده شده؛ لحظهای که با نُت، آوا و آهنگ موسیقی یکی میشد؛ لحظهای که تبدیل میشد به نمونه زنده یک موسیقی. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/7 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 271 ترس مردم از فیها به اندازه ترسشان از فرشتهها نبود که نیروهای ویرانکننده و مخوف آسمانها و طوفان را بر عهده داشتند؛ اما فیها، میتوانستند در صورت لزوم به فردی درد وارد کنند.هوا را از ریههایش بیرون بکشند، او را منجمد کنند یا از درون و بیرون بسوزانند. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/16 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 568 و آموخته بود که واقعیت نیز درست به همین سادگی است. بیشتر مردم عوضی بودند و این شهر پُر بود از این عوضیها. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/7 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیقتره. جواب همیشه همونجاست. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/6 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 181 آستریها و فرشتههای اعظم به روشهای مختلفی میتوانستند نیروی فرشتگان سقوط کرده را به بند بکشند و با این حال، از بین تمام آن راهها، انتخاب کرده بودند که آنها را با کمک طلسم افسونگرها که به صورت خالکوبیای جادویی و شبیه تاجی نفرینشده بر پیشانیشان نقش شده بود به بردگی درآوردند؛ و همینطور با خالکوبیای که روی مچ دستشان بود. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/21 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 996 با عشق، همه چیز ممکن میشود. 0 3
بریدههای کتاب سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 36 ونیرها پیر میشدند و به صورت طبیعی یا روشهایی دیگر میمردند؛ اما بعد از رهایی و بسته به گونه افراد ممکن بود پدید آمدن چینی روی پوست قرنها زمان ببرد. فیها میتوانستند تا هزار سال عمر کنند، تغییر شکلدهندهها و جادوگرها تا پانصد سال عمر میکردند و فرشتهها چیزی مابین این دو. 0 0 دختر آمبرامورتیس🕊 1402/12/9 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 922 او حاضر نبود دوست دیگری راهم از دست بدهد؛ مخصوصا هانت را هرگز هانت را از دست نمیداد. مهم نبود که او چه کرده و چه چیز یا چه کسی را انتخاب نموده، حتی اگر این آخرین بار بود که او را میدید... نمی گذاشت چنین اتفاقی رخ دهد. برایس اینکار را میکرد. بخاطر او. 0 4 niyayesh 1403/9/13 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 956 برایس گفت: "میترسم." دانیکا دوباره دستش را گرفت:"نکته همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بده. این باعث میشه ارزش خیلی چیزها بالا بره." 0 2 فرفری موی غزلساز 1403/10/6 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 235 همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. در سرتاسر این شهر، قلمرو و دنیای کثافت همیشه کسی بود که تو را زیر نظر داشته باشد. با دوربینهایی که آنقدر رویشان طلسم خوانده شده و محافظت شده بودند که حتی انفجار بمب هم نمیتوانست آنها را از بین ببرد. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/19 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 764 این دنیای احمقانه و کثافتی که در آن زندگی میکردند افتضاح بود. افتضاح بود و پُر از افرادی نفرتانگیز؛ و همیشه این افراد خوب بودند که باید بهایی میپرداختند. 0 3 فرفری موی غزلساز 1403/10/21 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 992 نکتهش همینه برایس. نکته زندگی. برای زندگی کردن، برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بدی. این باعث میشه ارزش همهچیز خیلی بالاتر بره. 0 10 غزل، دختر خوانده حافظ✨:) 1403/11/27 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیق تره. جواب همیشه همون جاست. 1 32 فرفری موی غزلساز 1403/10/4 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 84 نبض در رگهای برایس جوری هماهنگ با موسیقی میزد که گویی صرفا برای چنین لحظهای زاده شده؛ لحظهای که با نُت، آوا و آهنگ موسیقی یکی میشد؛ لحظهای که تبدیل میشد به نمونه زنده یک موسیقی. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/7 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 271 ترس مردم از فیها به اندازه ترسشان از فرشتهها نبود که نیروهای ویرانکننده و مخوف آسمانها و طوفان را بر عهده داشتند؛ اما فیها، میتوانستند در صورت لزوم به فردی درد وارد کنند.هوا را از ریههایش بیرون بکشند، او را منجمد کنند یا از درون و بیرون بسوزانند. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/16 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 568 و آموخته بود که واقعیت نیز درست به همین سادگی است. بیشتر مردم عوضی بودند و این شهر پُر بود از این عوضیها. 0 1 فرفری موی غزلساز 1403/10/7 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 294 همیشه جایی رو بگرد که درد عمیقتره. جواب همیشه همونجاست. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/6 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 181 آستریها و فرشتههای اعظم به روشهای مختلفی میتوانستند نیروی فرشتگان سقوط کرده را به بند بکشند و با این حال، از بین تمام آن راهها، انتخاب کرده بودند که آنها را با کمک طلسم افسونگرها که به صورت خالکوبیای جادویی و شبیه تاجی نفرینشده بر پیشانیشان نقش شده بود به بردگی درآوردند؛ و همینطور با خالکوبیای که روی مچ دستشان بود. 0 0 فرفری موی غزلساز 1403/10/21 سرای خاک و خون - مجموعهی شهر هلالی جلد 1 سارا جی. ماس 4.0 10 صفحۀ 996 با عشق، همه چیز ممکن میشود. 0 3