بریده‌ای از کتاب شوهرم داستایفسکی اثر آنا گریگوریونا داستایفسکایا

سامان

سامان

1404/3/14

بریدۀ کتاب

صفحۀ 550

یه جا میگه باردار بودم و یه شب درد اومد سراغم، داستایفسکی رو از خواب بیدار کردم که پاشو دردم گرفته مرد،اونم گفت متاسفم و روشو کرد اونور و خوابید...😃😃😃 هر وقت یادش میفتم خندم میگیره.

یه جا میگه باردار بودم و یه شب درد اومد سراغم، داستایفسکی رو از خواب بیدار کردم که پاشو دردم گرفته مرد،اونم گفت متاسفم و روشو کرد اونور و خوابید...😃😃😃 هر وقت یادش میفتم خندم میگیره.

86

6

(0/1000)

نظرات

ما زن‌ها گریه‌مون می‌گیره 😁
2

1

سامان

سامان

1404/3/14

من واقعا بابت خندیدن به این شرمندم ولی کاری نمیشه کرد. تقصیر داستایفسکیه😂😂 

0

راحت باشید. واقعا تقصیر داستایفسکی یه 
@saman70 

1

😂😂😂
1

1

سامان

سامان

1404/3/14

😅😅 

0