بریدهای از کتاب شوهرم داستایفسکی اثر آنا گریگوریونا داستایفسکایا
1404/3/16
صفحۀ 700
در هشت و سی و هشت دقیقه عصر فیودور میخایلوویچ به ابدیت پیوست. دکتر ن. پ. چرپین فقط توانست واپسین تپشهای قلب او را با گوشی پزشکیاش گوش کند. هنگامی که کار به فرجام رسید، من و فرزندانم تسلیم اندوه خود شدیم؛ گریستیم، ضجه زدیم، کلماتی گفتیم، رخسار و دستان هنوز گرم عزیز از دست رفتهمان را بوسیدیم.
در هشت و سی و هشت دقیقه عصر فیودور میخایلوویچ به ابدیت پیوست. دکتر ن. پ. چرپین فقط توانست واپسین تپشهای قلب او را با گوشی پزشکیاش گوش کند. هنگامی که کار به فرجام رسید، من و فرزندانم تسلیم اندوه خود شدیم؛ گریستیم، ضجه زدیم، کلماتی گفتیم، رخسار و دستان هنوز گرم عزیز از دست رفتهمان را بوسیدیم.
(0/1000)
نظرات
1404/3/16
آقای سیگارودی مترجم قابلیان من شوهر حسود رو که ازشون خوندم خیلی از پاورقیها خوشم اومد @saman70
1
1404/3/16
به قول بیهقی: او رفت و این قوم [...] نیز برفتند. و این افسانهای است با بسیار عبرت.
1
2
سامان
1404/3/16
2