📚یک اتفاق مسخره
✍🏻فیودور داستایفسکی
ادعای توخالی، بدون اعتقاد و برای حفظ ظاهر، وقتی که به عمل برسه به یک فاجعه ختم میشه. توی کتاب نشون میده که چطور دولتمردها و افراد ثروتمند برای رویاهای خودشون میتونن ارزشمندترین داشتههای یک فرد رو از بین ببرن و حتی متوجهش هم نشن! گاهی بعضی کارها حتی اگر نیت والایی پشتشون باشه، میتونه به یک فاجعه بزرگ ختم بشه. و آثار و تبعات این فاجعه نه قشر ثروتمند بلکه طبقه فرودست و بیچاره جامعه رو دربر بگیره. باور برابری بین تمام انسانها، وقتی که اعتقاد حقیقی پشتش نباشه، سرابی بیش نیست. غنیها هر چقدر هم تلاش کنن نمیتونن همنشینی با فرودستها رو تاب بیارن و تا به خودشون بیان میبینن که به صورت حتی ناخودآگاه توی ذهنشون در حال سرزنش کردن و مسخره کردن اونها هستن و یا حتی ممکنه حس کنن که ارزششون با اون ارتباطات پایین اومده. فقیرها هم نمیتونن قشر ثروتمند رو تحمل کنن چون به نظرشون رفتار ثروتمندها سرشار از تکلف و خودبینیه. و توی این کتاب هر دو گروه رو میشه درک کرد و به هیچ کدومشون نمیشه خرده گرفت. چون کتاب از زبون دو تا راوی روایت میشه و هر دوشون به اندازه خودشون قابل درک هستن.
3.5/5