«ساندویچ ژامبون» یه رمان با طنز تلخ از چارلز بوکوفسکی هست، کتاب حدود ۴۰۰ صفحه‌ست، اما هر صفحه‌اش باعث میشه بخندی، یا خودت رو توش ببینی، یا غمگیت کنه.

 داستان درباره‌ی هنری چیناسکی ـه، پسری که در دوران رکود بزرگ آمریکا بزرگ میشه و با پدری خشن، مادری بی‌تفاوت و محیطی پر از خشونت و نابرابری دست‌وپنجه نرم می‌کنه.

 هنری با مشکلاتی مثل تنهایی، بیگانگی و بحران هویت روبه‌رو میشه و در تلاش برای پیدا کردن جایگاه خودش تو دنیاست.

درواقع این کتاب مثل زندگی واقعیه؛ هیچ چیز الکی و جاذابی نیست، همون زشتی‌ها و تلخی‌ها رو نشون می‌ده که همیشه اتفاق می‌افته.

 و این که پایان کتاب خیلی واضح نیست  و حس می‌کنی هیچ جمع‌بندی واقعی صورت نگرفته و کلا آخرش نفهمیدم تموم شد یا نه ((((= 

اگه از کتابای صادق و بی‌پرده خوشتون میاد و عاشق داستانایی هستید که با واقعیت‌های تلخ زندگی و جامعه شما رو روبه‌رو می‌کنه، این کتابو از دست ندید.
      

        سفر به مرکز زمین یکی از معروف‌ترین رمان‌های علمی-تخیلیه

ماجرا از جایی شروع می‌شه که پروفسور لیدن‌بروک، یه دانشمند کله‌شق، یه دست‌نوشته‌ی قدیمی از یه دانشمند ایسلندی پیدا می‌کنه که توش یه راه ورودی به مرکز زمین معرفی شده. اون، به همراه برادرزاده‌اش اکسل و یه راهنمای ایسلندی به اسم هانس، راهی این سفر دیوانه‌وار می‌شه.

اونا از یه آتشفشان خاموش در ایسلند وارد زمین می‌شن و هرچی پایین‌تر می‌رن، به چیزای عجیب و غریب‌تری می‌رسن: دریاچه‌های زیرزمینی، جنگل‌های قارچی غول‌پیکر، دایناسورهای زنده و حتی تمدن‌های ناشناخته! توی این سفر، هم با خطرای مرگبار روبه‌رو می‌شن، هم رازهای شگفت‌انگیزی از دنیای زیر زمین کشف می‌کنن 
این کتاب باعث می‌شه حس کنی داری خودت این سفر عجیب رو تجربه می‌کنی. اگه از ماجراجویی، کشفیات علمی و داستان‌های پر از رمز و راز خوشتون 
میاد، این کتاب یه گزینه‌ خوبه نسبتا~ 
و یکم کند پیش میره ولی توصیفات ی طوریه دلت نمیاد نخونی😭
      

        سنگ، کاغذ، قیچی یه رمان معمایی و هیجان‌انگیزه از آلیس فینی که خیلیا میگن یکی از بهترین کتابای این ژانره. داستان درباره‌ی آدام و آملیا رایت ـه، یه زوج که زندگی زناشوییشون اون‌قدر خوب پیش نمیره. اونا برای نجات رابطشون یه آخر هفته رو تو یه خونه‌ی دورافتاده در اسکاتلند می‌گذرونن، اما خب... همه‌چی اون‌جوری که باید پیش نمیره. رازهایی که توی این سفر آشکار میشه، کل زندگی‌شون رو زیر و رو می‌کنه.

اگه از کتابای پرتعلیق خوشتون میاد و عاشق داستانایی هستید که تا آخرین لحظه نمی‌فهمید چی به چیه، این کتابو از دست ندید.


بخوام نظر خودمو بگم، صفحات اخر نظرم درباره کل  شخصیت ها عوض شد و با دید جدیدی دیدمشون 
و قشنگ نویسنده با مغزت بازی میکنه.. 
      

        بعضی کتاب‌ها یه جور خاصی روی آدم تأثیر می‌ذارن، جوری که حتی بعد از تموم شدنشون، ذهنت همچنان درگیرشونه. آدمیان از زویا قلی‌پور یکی از همین کتاب‌هاست؛ کتابی که نمی‌شه راحت از کنارش گذشت. یه مجموعه داستان که آدم‌ها، روابطشون و تأثیری که روی همدیگه می‌ذارن رو به تصویر می‌کشه، و تو رو مجبور می‌کنه یه نگاهی عمیق‌تر به ذات آدمیزاد بندازی.

آدمیان مجموعه‌ای از روایت‌های کوتاهه که توی یه نقطه به همدیگه می‌رسن. هر داستان شخصیت‌های خودش رو داره، ولی وقتی جلوتر می‌ری، کم‌کم متوجه ارتباط‌های ظریف بینشون می‌شی. نکته‌ی جالب اینه که بعضی اسامی گفته نمی‌شن، و این باعث می‌شه تو به‌عنوان خواننده مجبور بشی خودت این پازل رو بچینی.

فضای کتاب یه ترکیب عجیبی از تلخی و واقع‌گراییه. نه اون‌قدر سیاه که ناامیدت کنه، نه اون‌قدر شیرین که از واقعیت دور بشه. شخصیت‌هاش آدمای معمولی‌ان، درست مثل ما، با اشتباهات، دردها، ترس‌ها و امیدهایی که توی زندگی واقعی هم می‌بینی. همین موضوعه که باعث می‌شه کتاب حس زنده بودن داشته باشه، انگار که بخشی از خودت رو توی قصه‌ها پیدا می‌کنی.