محمد رئوف

محمد رئوف

@mohammad.raof
عضویت

مرداد 1402

42 دنبال شده

24 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        بسمه تعالی 
«هافمن کتاب آسمانی جبر خطی است.»
این سخن استاد جبر خطی مان بود (خداش حفظ کناد).
حقیقتش را بخواهید این کتاب ،شاید جامع ترین و عمیق ترین کتاب جبرخطی باشد ولی مسأله اصلی جای دیگریست.
اولین موضوع مسأله های کتاب است.
گاهی کتاب مسأله های عجیبی دارد که درک بسیار عمیقی از جبر خطی را می طلبند .علاوه بر این ،چینش مسائل کاملاً فکر شده و حسابگرانه است و علاوه بر تمرین مباحث مطرح شده ،به طور ظریفی چشم اندازی به مطالب آتی می‌دهد.
دومین موضوع نحوه بیان و چینش مطالب است
حقیقتا در این موضوع هم ،آقای هافمن به طرز اعجاب انگیزی حسابگرانه و مدبرانه عمل کرده است و مطالب را به هم وصل کرده .البته که چینش مطالب منطبق با سرفصل های وزارت علوم نیست چراکه اگر استادی بخواهد منطبق بر کتاب ،چند جمله ای های پوچساز یا دترمینان را توضیح دهد باید حدود نصفی از کتاب را درس دهد که تقریبا محال است.
موضوع سوم ،نوشتار کتاب است
متاسفانه یا خوشبختانه، نوشتار کتاب به گونه ای است که خودخوان کار کردن را بسیار سخت می کند .
موضوع چهارم که شیوه اثبات کردن است به گونه ای زیر مجموعه موضوع سوم است لکن جا دارد بطور جداگانه ای به آن پرداخته شود
شاید اصلی ترین ایرادی که به این کتاب وارد است شیوه اثبات کتاب است و مشکل اصلی از جایی نشأت می‌گیرد که گاهی طرح اثبات خوبی ارائه نمی شود و گاهی مراحل اثبات ناملموس اند .
و این دشواری متن هنگامی اضافه می شود که شرط های سنگینی روی موضوعی تحمیل می شود که باعث می شود شرایطی که قضیه در آن صدق نمی کند بسیار بیشتر شود.(سنگینی شرط باعث ضعیف شدن قضیه می شود)
و وقتی شما به قضیه تجزیه دوری ،فرم های گویا و ژردان می رسید یک سنگینی عجیبی روی متن حس می کنید و حدس میزنم احتمالا نویسنده خواسته پز بدهد.
در یک کلام نظر نهایی ام این است که هافمن کتاب آسمانی جبر خطی است لکن از لحاظ جامعیت نه از لحاظ مسیر حرکت .
لازم به ذکر است که الان در فصل ضرب داخلی هستم و اگر تمام شد ،شاید نظراتم در مورد ادامه کتاب و خلاصه ای از مباحث هم نوشتم .
      

2

        بسم الله الرحمن الرحیم 
کتاب متوسطی است اما مایل به بد
شک دارم که زرد است یا شبه زرد ولی مطمئنم که می‌شد همین کتاب حدود سیصد صفحه ای را بصورت مختصر و مفید در حدود سی صفحه بیان کرد بدون تطویل .
و  می‌شد این کتاب را بدون سالاد کلمه هم نوشت (البته احتمالا بعضی هایش بخاطر ترجمه است)
نکته ای که در اینگونه کتاب ها دیده می شود اهداف مادی است ،یعنی تمام هدف نویسنده رسیدن به ثروت یا دادن یک مقاله یا چیزی از همین جنس است .چرا؟ خودم هم دقیق نمی دانم .
و متناقض است وقتی که کارهایی را ذکر می کند که نیاز به ثروت دارد ،مانند ساخت یک مکان برای انزوای مطلق .
البته کارهایی هم ذکر میکند که به ثروت نیاز ندارند ولی عملا نا ممکن اند مثلا در اتاقمان را روی همه چیز و همه کس ببندیم و حتی فجازی را هم چک نکنیم .
داخل پرانتز این را هم بگویم که برخی حرف هایش کاملا تکراری بود بطوریکه یا می دانستم و انجام می دادم و یا ندانسته انجام می دادم
دقت کنید که این مواردی که گفتم عوارضی هم دارد
مثلاً یکی از شایع ترین عوارض مشترک این کتاب با هم پیمانانش ،ایجاد جو زدگی است یعنی اینکه طرف کتاب را می‌خواند ،دچار تحول برره ای می شود و از فردا کل روابطش را قطع می‌کند ،گوشی را حذف می کند ،کارهایی که رئیس اداره به او محول کرده را به بهانه کار کم عمق انجام نمی دهد ،اخراج می شود و پشت سرشان می گوید: خیلی کم عمقید !

یک عارضه دیگر هم این است که چرا باید کاری را که نا خودآگاه انجام می دهم را دوباره بیایم و انرژی ام را صرف خودآگاه انجام دادن آن کنم؟
بخواهم نکات مفید کتاب را خلاصه کنم می‌شود این:
سعی کنید هنگام کار تمرکز عمیق داشته باشید و برای اینکار آلودگی ها را از خود دور کنید و هرچیزی که شما را از هدف اصلی و متعالی‌تان دور می‌کند را رها کنید.
توصیه میکنم نخوانید چون خلاصه کل کتاب را گفتم اما اگر خیلی دوست دارید این کتاب را بخوانید دیگر نظرات این کتاب را بخوانید که با خواندن چند تا از آن ها ،از خواندن کتاب بی نیاز می شوید.
و السلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته 
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن هارستوران آخر جهانزندگی، جهان و همه چیز

پنجگانه داگلاس آدامز

5 کتاب

بسمه تعالی هشدار اسپویل می‌دهم لکن بنظرم از آن دسته داستان هایی است که اسپویل کردنش فرقی به حال خواننده نمی کند. جلد 1 در جلد اول ،خانه آرتور دنت در مسیر یک بزرگراه قرار گرفته (شاید هم بزرگراه در مسیر خانه اش قرار گرفته) و تصمیم گرفته شده که خانه اش تخریب شود ولی هنگام تخریب خانه اش قومی فضایی می آیند و می گویند که کره زمین در مسیر یک اتوبان فضایی قرار گرفته و باید تخریب شود و آرتور به کمک فورد -که یک آدم فضایی است و برای کتاب راهنمای کهکشان برای اتو استاپ زن ها مدخل می نویسد- از زمین فرار می کنند. داستان از اینجا شروع می شود تا جایی که مشخص می‌شود کره زمین یک ماشین هوشمند برای یافتن اساسی ترین سوال که با جواب ۴۲ خوانا باشد است و بدست موش ها اداره و کنترل می‌شود . جلد 2 در این کتاب ،دعواهایی بر سر سفینه قلب طلا رخ می دهد و در نهایت با یک سفر زمانی ،راه آرتور و فورد دوباره به زمین باز می شود اما زمین ماقبل تاریخ ... البته در اینجا آرتور با کمک فورد موفق می‌شود سوالی برای پاسخ ۴۲ پیدا کند که به نوبه خود جذاب است. جلد 3 آرتور و فورد با یک گرداب فضا -زمان که توسط یک مبل وینچستر رخ داده دوباره به حال (مدتی قبل از حال) برمی‌گردند و از یک زمین کریکت سر در می آورند در این لحظه اهالی یک سیاره دیگر به زمین حمله می کنند تا تکه ای از قفل یک دروازه را بدست آورند و سپس جهان را نابود کنند. سپس ارتور و فورد راهی یک مهمانی ابدی می شوند تا از سرقت دیگر قطعات و نابودی جهان جلوگیری کنند ولی شکست می‌خورند و در نهایت آرتور به نحوی از مکان آخرین پیام خدا برای مخلوقاتش خبردار می شود. جلد ۴ آرتور به زمین برمیگردد و عاشق می شود. فورد نیز می فهمد تغییراتی در کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها برای مدخل زمین ایجاد شده پس به زمین می آید و باهم به سمت مکان آخرین پیام خدا برای مخلوقاتش می روند و آن را می خوانند جلد ۵ آرتور در فضا گم شده و به اجبار در سیاره ای فن ساندویچ سازی پیشه می کند. فورد هم فهمیده که انتشارات راهنمای کهکشان ،تغییرات زیادی کرده و به تبعیت از آن ،کتاب هم تغییرات زیادی داشته است. آرتور بصورت اتفاقی پدر می‌شود و با مداخله فورد ،وقایعی شگفت رخ می‌دهد. و درنهایت زمین دوباره در تمامی احتمالات ممکن نابود می شود اینها را نوشتم تا خلاصه ای از داستان را داشته باشید البته این کتاب، یک جلد دیگر هم دارد که ترجمه نشده است.(البته نوشته همین نویسنده نیست) ابتدا این کتاب را برای طنزش خواندم لکن بنظرم طنز خوبی ندارد و حتی گاهی چندش است (به جز حدود سه چهار جا که طنز قابل قبولی داشت) فلذا کتابی نیست که بتوان با آن خندید و شاد شد ،پس سوالی برایم به وجود آمد که هنوز جوابی برایش ندارم : «چرا باید این کتاب را خواند؟» شاید اختلاف سلیقه باشد ولی هنگامی که این داستان را خواندم ،نتیجه ای نگرفتم . نه چیزی به من اضافه شد و نه کم شد . ولی یک چیزی که داشت این بود که حس بیانیه خوانی پیدا نکردم و این شاید مهم ترین نقطه قوت این سری کتاب باشد. اضافه می کنم که در خلاصه ها فقط دو تا از شخصیت های اصلی را نام بردم ولی تعدادشان بیشتر است. لازم است ذکر کنم که فیلمی سینمایی نیز از جلد اول این کتاب ساخته شده که چندان هم به کتاب وفادار نیست لکن اثر قابل تحملی است و بنظرم قابلیت یکبار دیدن را به خاطر جلوه های ویژه و کامپیوتری اش دارد.

6

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.