این آب آشامیدنی نیست!
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
2
توضیحات
سوزان: در مقایسه با پسرهایی که تا حالا باهاشون ازدواج کردم، دونال همانی ئه که بابام میخواد. مکی: مگه تا حالا چند بار ازدواج کردی؟ سوزان: چند بار... یکی شون موزیسین جز بود که اختلال دو قطبی داشت. یکیشون سرباز فراری بود و اون یکی هم یک کشیش خلع لباس شده، اما اگر بخوام خانه زندگی تشکیل بدم، کسی را میخوام که... مگی: با ثبات و موفق باشه. سوزان: نه. از یک کم هیجان خوشم می آد. مکی: (آماده است که تاییدش کند.) منظور من هم همین بود. از آدم های خیلی با ثبات و موفق خوشت نمی آد. سوزان: راستش آدم هیچ وقت نمیدونه چی میخواد. اول فکر میکنی از نوع خاصی از مردها خوشت می آد. اما بعد با کسی آشنا میشی که به هیچ کدوم از معیارهات نمیخوره و بدون این که بفهمی چرا عاشقش میشی.