Hiva Jalali

تاریخ عضویت:

خرداد 1404

Hiva Jalali

@hivajjjj

1 دنبال شده

0 دنبال کننده

                یه زمانی خیلی کتاب میخوندم. دلم میخواد برگردم به اون موقع:)
              

یادداشت‌ها

Hiva Jalali

Hiva Jalali

3 روز پیش

        در مقدمه ی کتاب نویسنده به نقل از  1990 Sedgwick. بیان میکند که هر فهمی از ابعاد واقعی فرهنگ مدرن غربی اگر نتواند تحلیلی انتقادی از تعریف دگر همجنس خواهی ارائه دهد نه تنها نابسنده که ماهیتا اشتباه است. این نگاه سوگیرانه در بخش هایی از کتاب به چشم میخورد و با وجود منابع مستدلی که نویسنده در پایان هر فصل ذکر میکند آنچه که درواقع سنگ بنای اصلی کتاب را تشکیل میدهد تفاسیر شخصی نویسنده از این منابع است. برای مثال نویسنده کتاب از صحبت نقاش یک نقاشی درباره ی نگاه خیره ی یوسف به بیرون(یا صحبت با دوستی دیگر که شاید نقاش تصویر هم نباشد و این موضوع دارای ابهام است) نقاشی و ایجاد مثلث عشقی بین یوسف و زلیخا و نقاش یک نتیجه گیری کلی میکند که در هر نقاشی ای که یک شخصیت مرد(خصوصا بدون ریش و سبیل یا با ریش و سبیل کم) به بیرون خیره شده است اگر نقاش مرد باشد این نقاش مرد در تمنای شخصیت مرد درون نقاشی است. هم چنین با نادیده گرفتن عوامل مختلف در بیشتر بودن جمعیت دگرجنس گرا(هتروسکشوال ها) و هم چنین بیان آمار درباره ی تعداد و زندگی و روابط دگرجنس گرا ها  با ذکر چند نمونه از روابط همجنسگرایانه این روابط را به گونه ای در اکثریت قرار میدهد و هم چنین در ادامه از تقبیح روابط همجنسگرایانه در ایران توسط اروپاییان  این گونه نتیجه گیری میکند که ایرانیان برای تقلید از اروپاییان و موردقبول آن ها واقع شدن از روابط همجنسگرایانه کاسته اند یا آن را به خفا برده اند. این درحالی است که حتی خود نویسنده هیچ دلیل و مدرکی ارائه نمیدهد که دلیل کم شدن روابط همجنسگرایانه در قرن نوزدهم اروپاییان هستند.

پی نوشت: شاید من خوانشی دقیق نداشته باشم. بنابراین این را در   پی نوشت مینویسم که لطفا خود شما این کتاب را با دقت بخوانید و ارزیابی کنید.


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

Hiva Jalali

Hiva Jalali

1404/3/31

        مهم  مهم مهم🚩🚩🚩 نوشته ای که دارم مینویسم درباره ی کتاب من  خر هستم پری رضوی یام هستش که چون توی بهخوان نبود با اسم این کتاب گذاشتم. عکس کتابی که دربارش نوشتم رو گذاشتم.


یه جای کتاب آرزو میگه که چقدر حرف نگفته دارم.کاش ماشین بهم میزد و تو لحظات آخر عین فیلما همه حرفامو میگفتم و با یه چرای بلند آدمارو تنها میزاشتم. توی این کتاب همه ی حرفاش رو همون روونی و صراحت و اصالتی که میخواسته زده و برخلاف اسم کتاب با تمامیت احساسات انسانی به تصویر کشیده. خیلی فیلم ها و کتاب ها تلاش کردن و میکنن دیدگاهی که نسبت به زنان توی نسل قبلی وجود داشته و هنوزم ریزرگه هاش توی ذهن مادر پدرای ایرانی هست یا برخورد پدرمادرهای قدیمی با بچه هاشون رو با آب و تاب بازنمایی کنن ولی هیچ کدوم تا الان به اندازه داستان پری رضوی یام  که انگار خودش همه این طعنه و کنایه هارو شنیده و تجربه کرده و یا شاید از زجر این حرفا واسه دیگران عمیقا درد کشیده من رو به یاد آدم هایی با تجربه های مشابه نمیندازه. تک تک کلمات این کتاب جوری نوشته شدن که این احساس به آدم دست میده که نویسنده همه ی کتاب رو طی یک تجربه ی خشم و غم و شادی و غصه و اشک و آه انفجاری با در و پنجره های به هم کوبیده ی دق و دلی های جمعی بدون وقفه و یک جا با یک اتود که نوکاش از جنس مرغوب ترین ادویه ها و کاغذش از نمک تصفیه نشده هستن نوشته.

بخشی از متن کتاب: فکر کنم برای اولین بار در عمرم مامان با تمام وجود طرفداری ام را کرد. آنقدر تعجب کردم که گریه ام گرفت.خیلی هم فکر کردم که بدانم برای چه گریه کردم. فقط تصمیم گرفتم اگر مامان پیر شد و از پا افتاد؛ نگذارم زیر پای عروس و اصغر له شود. اگر بخواهم زن عمو را هم نگه دارم، باید خانه ام خانه ی سالمندان بشود.خندیدم. دوباره خنده ام دردسرساز شد. مامان از عصبانیت یک پس گردنی بهم زد.تمام موهایم از کلیپس باز شد و سرم به دیوار خورد. از شانسم کلیپس تازه مد شده بود و من با هزار مصیبت قرمزش را خریده بودم.


      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.