اگه تو کل زندگیم فقط یک کتاب رو بخوام به همه معرفی کنم، فکر کنم اون کتاب جنگ و صلح باشه(البته علاقهی افراطی من به ادبیات روس هم بیتاثیر نیست.)
این رمان شاهکار از بزرگترین آثار ادبیات کلاسیک و داستان زندگی اجتماعی و سرگذشت پنج خانوادهی اشرافی در دوران جنگ با ناپلئون بناپارت در زمان تزار الکساندره.
جنگ و صلح یک روایت داستانی از یک دورهی تاریخی بین سالهای ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۴ در بستر دو جنگ با همهی حوادث و شخصیتهای واقعی و بعضاً غیر واقعیه.
در توصیف فضای کتاب باید بگم که شما وسط طوفانی از حوادث، شخصیتهای جدید، احساسات و افکار مختلف، زیر رگبار گلوله، مهمانیهای رقص، احساسات ظریف دخترهای جوان و افکار فلسفی، تاریخ روسیه و حتی درسهایی از جغرافیا نشستید و هر خط از این کتاب خیلی تأملبرانگیز و جالبه. شاخ و برگ و توصیفات خیلی زیادن و گاهی ممکنه خسته کننده باشه. مثل اکثر آثار ادبیات روسیه انرژی فکری و حوصلهی زیادی نیاز داره، ولی قطعاً ارزشش رو داره.
در این کتاب میشه گفت هیچکس قهرمان اصلی نیست و قسمت زیادی از کتاب هم جهانبینی و دیدگاههای تولستوی بیان شدن.
پ.ن: جایزهی رو اعصابترین شخصیت تعلق میگیره به پرنس نیکلای بالکونسکی بزرگ که آدم رو یاد حشمت فردوس میندازه از نوع ترسناکتر
نکات ایمنی:
۱. جنگ و صلح بیش از ۵۸۰ شخصیت داره و اگه یک درصد فکر میکنید ممکنه یادتون بره، تبریک میگم صددرصد یادتون میره و کاملاً داستان رو قاطی میکنید.
۲. اگه با ادبیات روسیه الفت چندانی ندارید، لطفاً خوندن ادبیات روس رو با این کتاب شروع نکنید.
۳. ترجمهی سروش حبیبی از نشر نیلوفر عالیه
#فاطمه_کنهانی