فرناز کریمی فرناز کریمی دنبال کردن @farnaz__karimi95 7 دنبال شده 7 دنبال کننده کتابدوست(54 کتاب)0امتیاز دنبال کردن2یادداشت15امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 54 کتاب در حال خواندن 10 کتاب خواهم خواند 10 کتاب یادداشتها فرناز کریمی 1403/1/20 جشن فراموشی ها محمد نوراللهی 3.8 2 چندسال پیش خونده بودم و امروز از ابتدا تا انتها دوباره مرور کردم. لذتبخش بود. مثل گذشته. 0 0 فرناز کریمی 1403/1/12 بارون درخت نشین ایتالو کالوینو 3.8 49 اولین رمانی که در زندگیم و در سالهای نوجوانی خوندم، همین اثر از نویسنده ایتالیاییش بود. و قطعا تا همیشه یکی از بهترینها. هنوز نگاه کردن به جلد کتاب، حس خوبی رو که در زمان خوندنش داشتم واسم تداعی میکنه. 0 3 باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب فرناز کریمی 1403/2/6 پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 167 صفحۀ 15 0 1 فرناز کریمی 1403/1/18 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 177 صفحۀ 30 - از اینکه ارشادم میکنی، سپاس میگزارم پدر؛ اما رخصت بده نکتهای را هم شاگرد به استاد بیاموزد: سحر که به نماز ایستاده بودی، صدایت را هیچ نشنیدم. نمازت را با صدای بلند بخوان پدر؛ آنقدر بلند که مُجاز است و مقبول _ با خلوص اما بلند و خوشآهنگ و دلنشین، تا همسایگان صدایت را بشنوند. اعتقاد جهان را آباد خواهد کرد، و صدای رسای مردِ معتقد، صدای اعتقاد است نه عربدهی ریا؛ و اگر حق بود که جملگی عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند _ با صوتِ بلندِ دلنشینِ پرطنین، و اعتبارِ نمازِ جمعهی جماعت را مولای متقیانِ جهان صدبار بیش از نمازِ در خلوت نمیدانست، و خداوند، مقرّر نمیداشت که جملگیِ مسلمانان که حج برایشان واجب است، در یک روز، گِردِ هم آیند و به فریادی جهانلرزان، از گناه و جرم و کفر، برائت بطلبند. 0 0 فرناز کریمی 1403/1/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 188 صفحۀ 19 به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت میاری؟! با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت میکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهای يزيد میگفت. اين پسر هم خيره خيره و با عصبانيت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد به جای اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهای ناجور به يزيد میداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش میکرد. يكدفعه زد زير خنده. 0 1 فرناز کریمی 1403/1/12 بی حد و مرز جیم کویک 3.8 27 صفحۀ 71 اگر همهچیز را مهم فرض کنید، هیچچیز مهم نخواهد بود. 0 26 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.
فرناز کریمی فرناز کریمی دنبال کردن @farnaz__karimi95 7 دنبال شده 7 دنبال کننده کتابدوست(54 کتاب)0امتیاز دنبال کردن2یادداشت15امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 54 کتاب در حال خواندن 10 کتاب خواهم خواند 10 کتاب یادداشتها فرناز کریمی 1403/1/20 جشن فراموشی ها محمد نوراللهی 3.8 2 چندسال پیش خونده بودم و امروز از ابتدا تا انتها دوباره مرور کردم. لذتبخش بود. مثل گذشته. 0 0 فرناز کریمی 1403/1/12 بارون درخت نشین ایتالو کالوینو 3.8 49 اولین رمانی که در زندگیم و در سالهای نوجوانی خوندم، همین اثر از نویسنده ایتالیاییش بود. و قطعا تا همیشه یکی از بهترینها. هنوز نگاه کردن به جلد کتاب، حس خوبی رو که در زمان خوندنش داشتم واسم تداعی میکنه. 0 3 باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب فرناز کریمی 1403/2/6 پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 167 صفحۀ 15 0 1 فرناز کریمی 1403/1/18 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 177 صفحۀ 30 - از اینکه ارشادم میکنی، سپاس میگزارم پدر؛ اما رخصت بده نکتهای را هم شاگرد به استاد بیاموزد: سحر که به نماز ایستاده بودی، صدایت را هیچ نشنیدم. نمازت را با صدای بلند بخوان پدر؛ آنقدر بلند که مُجاز است و مقبول _ با خلوص اما بلند و خوشآهنگ و دلنشین، تا همسایگان صدایت را بشنوند. اعتقاد جهان را آباد خواهد کرد، و صدای رسای مردِ معتقد، صدای اعتقاد است نه عربدهی ریا؛ و اگر حق بود که جملگی عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای منارهها نمیگفتند _ با صوتِ بلندِ دلنشینِ پرطنین، و اعتبارِ نمازِ جمعهی جماعت را مولای متقیانِ جهان صدبار بیش از نمازِ در خلوت نمیدانست، و خداوند، مقرّر نمیداشت که جملگیِ مسلمانان که حج برایشان واجب است، در یک روز، گِردِ هم آیند و به فریادی جهانلرزان، از گناه و جرم و کفر، برائت بطلبند. 0 0 فرناز کریمی 1403/1/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 188 صفحۀ 19 به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت میاری؟! با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت میکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهای يزيد میگفت. اين پسر هم خيره خيره و با عصبانيت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد به جای اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهای ناجور به يزيد میداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش میکرد. يكدفعه زد زير خنده. 0 1 فرناز کریمی 1403/1/12 بی حد و مرز جیم کویک 3.8 27 صفحۀ 71 اگر همهچیز را مهم فرض کنید، هیچچیز مهم نخواهد بود. 0 26 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.