"فابل" برای من که تا به حال کتاب فانتزی با حس و حال دریا،کشتی،طوفان،خنجر،گنج،تنهایی و... نخونده بودم جالب و خوندنی بود. چون درِ یه دنیای جدید رو برام باز کرد؛ توی این دنیای فانتزی خبری از شاهزاده، قصرش، وزیر و زندگی شاهانه نیست.بلکه قراره با زندگی سخت یه دختر توی دنیای بی رحم دریای باریک و جزیره جوال همراه شیم.شخصیت ها هم جالب بودن و میتونستم تصورشون کنم؛ قدرت سینت و عشقش به ایزولدی،زیبایی فابل و رابطهش با سنگ ها، ترس وست از ناشناخته ها و در عین حال مسئولیت پذیر بودنش،آستر و مرغ های دریایی،زخم ها و دغدغه های ولا و... البته توی یه جاهایی کتاب یکم خسته کننده میشد و پایان هم خیلی ناگهانی بود و خواننده رو یهو ول کرد وسط عالم بی خبری😄! ولی باز هم برای من دوست داشتنی بود و مطمئنم که خیلی زود سراغ جلد دوم میرم.
پ.ن: اگه کتابی با همین وایب و حس و حال خوندین و دوستش داشتین، ممنون میشم بهم معرفی کنید✨.