گیلان سرزمین غیرت و تمدن
این کتاب یک اثری پژوهشی در مورد وقایع این جنگ و چگونگی رخ دادن آن و تحلیل قبل و بعد آن پرداخته است . اما باید گفت که متاسفانه به دلیل پژوهش های محدود و بی توجهی فراوانی که  راجع به این وهله‌ی تاریخی شده است. تاریخ مکتوب و اسناد مناسبی در این برهه‌ی تاریخی وجود ندارد.
پس تکه تکه ارائه دادن مطالب در آن، از نظر من با اینکه خیلی در ذوق مخاطب میزند. اما می‌شود گفت ، کمی طبیعی است. 

امیدوارم از این قبیل پژوهش ها ادامه دار باشد، تا اینکه مردم با سرزمین خود بیشتر آشنا بشوند.

و کمی درباره‌ی این نبرد :
 پیله داربن، روستایی در نزدیکی پیربازار که نام خود را از درختان تنومندش وام گرفته است. البته به روایت دیگه در گذشته درخت پهناوری وجود داشته که قداست خاصی برای مردم داشته و بعد از اون حماسه بین مردم عزیز تر هم شد.
باید یاد آوری کنم که در این روستا خون شهدایی ریخته شده که حتی سنگ مزاری هم ندارند. شهدایی که دست خالی نیروهای تزار را غافل گیر کردند، و خونشان پیله داربن را آبیاری کرد و در تاریخ گیلان گم شد. 
جنگ پیله داربن یکی از تجاوزهایی بود که در تاریخ (15 ربیع الاول سال 1220ه. ق  ۲۳ خرداد ماه ۱۱۸۴ ه.ش) در روستایی به نام پیله داربن، آن هم درحالی که نیروهای نظامی ایران به فرماندهی عباس میرزا در جبهه‌های شمال غرب مشغول نبرد بودند،اتفاق افتاد.
در آن زمان فرمانده ارتش روسیه تزاری، مارشال پاول سیسیانف، یکی از افسران خود به نام کلونل پالکونیک شفت را با ۱۲ کشتی جنگی، مأمور تسخیر رشت کرد. کشتی‌های جنگی روسیه از طریق تالاب انزلی، واردبندر انزلی شده و شهر را متصرف شدند. قوای روس پس از اشغال کامل بندر انزلی در ۱۱ ام تیر ماه همان سال، با عبور از آن آبراه تاریخی، بندر پیربازار را نیز به تصرف خود درآورده و پس از سنگر سازی، شهر رشت را زیر آتش سنگین توپخانه خود قرار دادند. 
با رسیدن خبر اشغال انزلی و پیربازار به مردم رشت، اهالی شهر کفن پوش و پابرهنه در معابر اجتماع نموده و از حاکم گیلان میرزا موسی نامی خواستند که برای مبارزه، آنها را مسلح کند. 
میرزا موسی نامی مردم را مسلح نمود و قشون گیلان در جنگلهای بین رشت و پیربازار (واقع در روستای پیله داربن ) موضع گرفتند. پیاده‌نظام روس که به قصد تصرف رشت راه افتاده بود، در منطقه پیله داربن مورد شبیخون نیروهای مردمی گیلان قرار گرفتند و نبرد سختی بین دو طرف درگرفت.
او مقاومت مردم رشت در لابه لای نیزارها را محاسبه نکرده بود و برخلاف تبریز -که به تصرف روسها درآمده و منجر به عهد نامه ترکمانچای شد ، 1000 سرباز روس در پیله داربن از پای درآمدند و تنها سرهنگ شفت و چند نفر از یارانش توانستند از راه مرداب انزلی جان سالم به در ببرند.
      

        نمایشنامه‌ی "به دوزخ ای بیگناهان" یک تراژدی سیاسی_اجتماعی است که با قلم جذاب بختیار علی در هم آمیخته شده.
جذابیت این نمایشنامه از نظر بنده، تشابه اندکش به قلم جورج اورول در اثر "۱۹۸۴" بود. البته نه به آن صورت دقیق اما در این اثر جهان یا دولتی خلق شده که با ذاتی کنترل کننده به همراه هنجارهایی عجیب درونش در حال اداره شدن است و همین موضوع باعث میشود مخاطب را تا مدت ها درگیر برهان های مختلفی که در آن ارائه شده است بکند.





      

        من این کتاب نفرین شده رو سه بار امتحان دادم تا قبول شدم😂🥴 ای خدا شهریور ۹۶ بود
      

        نمایشنامه‌ی دست‌های آلوده اولین اثری بود که از سارتر خوندم.
و باید بگم حسی که از ماهیت داستان این کتاب گرفتم در نهایت یک نوع پوچ گرایی متفاوت بود. 
اما ماهیت جدال های برخی شخصیت ها با هم دیگه  بسیار زیبا جلوه میکرد و دیالوگ های تاثیرگذاری داشت و به صورت کلی نمایشنامه‌، در حیطه‌ی  یک جامعه‌ی بسته و انسان‌هایی بود که پیروی کورکورانه‌ رو به تفکر و تعمق و چرایی مسائل ترجیح میدادند.
سعی کردم طوری توضیح بدهم که هم داستان فاش نشه و هم یک قلقلک فکری و جرقه ای در  ذهنتون  به وجود بیارم، تا برید سمتش.
اما برام عجیب بود تو بعضی بخش ها قلم مترجم، محاوره‌ای میشد. بعضی قسمت‌ها هم  کتابی میشد و خیلی این مسئله ارتباط موثر و حسی که  خواننده  میتونه اون لحظه با کتاب برقرار کنه رو از بین میبرد.
با تشکر از بهخوان.
      

        باید این موضوع  رو اعتراف کنم که من در کل دوران تحصیلم در مدرسه و دانشگاهم، حتی در زمان امتحانات هیج کتابی رو بیش از یک یا دوبار نمیخوندم.
اما این کتاب برای من ارزش مطالعه برای بار سوم را هم داشت. چون بارها این اثر رو اینطور به بقیه معرفی کردم که یک اثر مهندسی شده  از یک مهندس نویسندس.
چرا که تمام شخصیت های این رمان  طوری خلق شدن که در پایان مطالعه‌ی اون، نهایتا اون ساختمان اجتماعی بنا شده توسط این مهندس نویسنده رو کاملا درک میکنید.

دلیل اینکه اون نیم ستاره‌ی آخر رو ندادم. یک مقدار شاید سخت بودن ساختار مطالعه‌ی این کتاب بوده که البته باید بگم ترجمه‌ی قوی ای هم داشته.

      

        ،،زندگی مانند یک نبرد است که احساسات در آن هم میتوانند دلیل ضعف و آسیب پذیر شدن ما باشد و هم میتواند تبدیل به بزرگترین متحد ما در این نبرد شود.

این کتاب به نوعی آنالیز رفتارهای یک شخص تاثیرگذار و همینطور تاثیر پذیر میباشد.
به عبارتی این اثر، فریب خوردن و در دام دستکاری احساسات افراد مختلف قرار گرفتن را به شیوه ای مبحث به مبحث توضیح میدهد که مخاطب آن میتواند بسیار مرتب و با حوصله مطالب را به صورت منسجم دریافت و درک کند.
اما قلم مترجم، کمی ضعیف بود.
      

        با درود به مخاطبان عزیز؛
زیباترین بخش این کتاب برای بنده، عنصر بی طرفی در استدلال های مختلف نویسنده بوده. بطوری که علی رقم اینکه این کتاب یک اثر عقیدتی است. اما شما هرگز از قلم نویسنده ذره‌ای، جهت گیری یا تعصب نسبت به ایدئولوژی خاص احساس نمیکنید. و واقعا سعی بر ارائه‌ی مطالبی  مبنی بر اسناد دقیق و تکیه بر منابع موثق بوده.
و لازمه که بگم شخصا تا به حال کتابی با این تعداد منابع و سند ندیده بودم.
و نویسنده خط به خط مطالب را با سند ارائه کرده. 
و اما تنها نقطه‌ی ضعفی که بتونم از این کتاب بگم این موضوع است که گاهی برخی موضوعات به صورت مکرر در بخش های مختلف تکرار و تاکید شده است که البته گاه نیاز بود و گاه لزومی نداشت.
اما واقعا مطالب این کتاب ارزش مطالعه در ماه محرم و صفر را برای اینجانب داشت. و پیشنهاد میشود حتما در لیست مطالعات شما عزیزان نیز قرار بگیرد.
سپاس🙏