این کتاب منو با دوگانه ای مواجه کرد؛ حاج ستار ابراهیمی(صمد) ابتدا با قدم خیر ازدواج کرد، او این مسئولیت را پذیرفت و موظف بود به درستی آن را انجام دهد
چرا علارغم اصرار و التماس های فراوان توسط همسرش به مبارزه علیه شاه و فعالیت در انقلاب ادامه داد؟
او یا باید همسرش را توجیح میکرد
یا با همسری که سازگار با این موضوع بود از قبل ازدواج میکرد
یا بیخیال فعالیت های دیگر میشد و به زندگی زن و بچه هایش سامان میداد
چون در ابتدا مسئولیت زندگی مشترک با پذیرفت و باید پای این عهد خودش میماند