کتاب معروفی تو ایران نیست و الان که مینویسم این رو تو بهخوان هم شخص دیگه ای یادداشتی ننوشته.

داستانش اینطوری بود که چند تا روباه یا قصه گویی آشنا میشن و میرن پیشش تا براشون قصه بگه. قصه گو داستان دو تا روباه متفاوت رو میگه که اواسط داستان به هم برمیخورن و ....

اون چند تا روباهی که رفتن تا قصه رو گوش بدن یکی یکی در فصل های مختلف میترسن و فرار میکنن و داستان رو خیلی بد و ناقص میفهمن ولی اونی که تا آخر موند تونست پایان خوب رو بهتر بفهمه و درک کنه.

کتاب تأکید زیادی به دوستی داشت و جاهای مختلف دوستی و شجاع بودن باعث نجاتشون میشد.

نکته ای که بنظرم باعث شده بود رده سنی ش رو بالای 14 بزنن این بود که همون اوایل کتاب چند تا شخصیت فرعی مرد و در طول داستان جدایی هایی بین روباه ها صورت گرفت و همه ش خوش بینانه نبود و نویسنده ترسناک بودن و تلخی طبیعت وحشی رو نشون داده و دلیل ژانر ترسناکش بدلیل چیز های فراطبیعی و جن و ... نیست و همین باعث شد که خوشم بیاد از کتاب. درنهایت پایان خوبی داشت.



      

        اکثر افراد نیل شوسترمن رو با مجموعه داس مرگش میشناسن و با اون آشنا شدن ولی من تصمیم گرفتم اول مجموعه سه گانه تسخیرگر رو بخونم و بعدش داس مرگ.

از دو نظر میشه به داستان نگاه کرد.

1- نگاه سطحی و عادی که فقط داستان نوجوان هست و بدون مفهوم خاصی که در این صورت : 
● - از همان صفحه اول خوب شروع کرده بود و مثل بعضی داستان های دیگر نبود که 30 صفحه اول چیز خاصی نداشته باشد. 
● - روند خوبی داشت و وسطای داستان کند نمیشد و به خوبی من رو جذب کرد تا صفحه دیگر را بخوانم و باعث شد خیلی زود تموم کنم.
● - خلق شخصیت خوب بود به نظر من و محیط را میشد درک کرد.

2- نگاه مفهومی و عمیق به داستان : 

● - مفاهیم خوبی میشد برداشت کرد مانند : 
• - نباید در یک چرخه تکرار در زندگی بیفتیم.
• - افراد رو از رو ظاهرشون قضاوت نکنیم.
• - هر چیز خوب بدی هایی هم داره.
• - وقتی همه یه چیزی رو قبول دارن ، ما هم نباید بگیم که چون همه قبول دارن پس درسته و باید خودمون از صحت این مطمئن شیم.
• - باید نَفسِ خودمون رو کنترل کنیم.
• - و مفاهیم بسیار دیگر.

● - بعضی چیز ها رو واضح دلیل منطقی نمیگفت بود که مثلا چرا بچه ها به برزخ گمشدگان میومدن یا ..... که البته چون جلد یکش هست نمیشه دقیق گفت.

درکل کتاب خوبی بود و من رو جذب کرد.
      

        جلد سوم محدوده مرگ ، دریاچه تاریک.

تمرکز از شخصیت اصلی داستان (اُلی) به طور کامل برداشته شده بود.

برخلاف جلد یک و دو که اتفاق می افتاد و تمام میشد ، این سری کامل تمام نشد و درواقع این جلد مقدمه ای برای جلد چهارم بود.
متاسفانه جلد چهارم این مجموعه که پایان این مجموعه است ، توسط انتشارات پرتقال ترجمه نشده و داستان نیمه کاره مانده ولی خوشبختانه توسط انتشارات محراب دانش با عنوان لبخند های توخالی ترجمه و به چاپ رسیده.

این جلد با اینکه نسبتا کوتاه بود ولی روند کندی داشت و من را خسته کرد به طوری که به زور میخواندم تا تموم شه ولی آخر کتاب ، اتفاقی باعث شد تا مشتاق شوم جلد بعدی را بخوانم.
      

        روند داستان وسطاش کمی کند شده بود ولی نویسنده با شروعی فوق العاده به داستان جان دوباره بخشید.

صدای مردگان ، میتونه اگه شرایط مهیا باشد(مثلا شب باشه یا تنها باشید) احساس ترس را به شما تا حدی منتقل کنه (البته بستگی به رده سنی هم داره) و بیشتر از جلد اولش ترسناک هست و حس معمایی بیشتری هم داره.

بعضی از سوال ها بی پاسخ ماند(شاید من متوجه نشدم). مثلا چرا گرتل نمیخواست مانند بقیه بخوابد؟ در صورتی که خود داستان اشاره کرده بود که هیچ درد و رنجی نداره.
البته ممکن است نویسنده مفهومی را بخواهد برساند که انسان حتی اگر در آرامش هم باشد نمیخواهد در بند کسی باشد.ولی به هر حال کتاب نوجوان است و مفهوم های عمیق در این گونه کتاب ها زیاد استفاده نمیشود.

1-نباید به هر کسی اعتماد کنیم.
۲-شجاعت و نترسیدن
از جمله برداشت هایی هست که میشه از این کتاب کرد.

درکل کتاب خوبی بود و پیشنهاد میکنم بخونید.
پیش به سوی جلد بعدی.
      

        کتاب خیلی خوبی بود ، با هر صفحه ای که میخوندم میتونستم محیط داستان و حس شخصیت ها رو درک کنم.😢
در مورد ۵ تا نوجوانه که هر کدوم از کشور های مختلف توی جنگ جهانی اول هستن.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

      

        کتاب جالبی بود ، در مورد دختریه که بخش صاعقه زده و شده نابعه ریاضی ولی در عوض با مشکلاتی روبرو شده است ( مانند وسواس) که با رفتن به مدرسه راهنمایی زندگی او دچار تحول میشود و ماجرا های جالبی پیش رویش قرار میگیرد ....
      

        جلد ۱ و ۲ خوبه ولی بنظر من جلد سه روندی مثل ۱ و ۲ داره و تازگی نداره .
      

        مجموعه فوق العاده ای بود. نویسنده قلم خیلی خوبی داره و لایق ۵ ستاره هست
      

        کتاب دیگری از نویسنده مجموعه مدرسه جاسوسی. داستان جالبی داشت.
خلاصه داستان اینه که خانواده دشیِل از طریق ناسا با فضا اعزام میشوند و اتفاقات جالبی پیش رویشان قرار میگیرد .....
      

        بنظرم من کتاب خیلی خوبی نیست و خیلی هم بد نیست ولی خوشم نیومد ولی شاید شما خوشتون بیاد
      

        چند سال پیش این کتاب رو خوندم، اما حالا که بهش فکر می‌کنم، می‌بینم چقدر برام ارزشمند بوده. این اولین کتابی بود که خوندم و باعث شد قدم به دنیای کتاب‌ها بذارم. همون موقع من رو کاملاً جذب کرد و علاقه‌ام به کتاب‌خونی رو شکل داد. نویسنده با خلاقیت فوق‌العاده‌اش تونسته حس ماجراجویی  و معما رو به بهترین شکل برای اون رده سنی به تصویر بکشه. پیشنهادش می‌کنم به همه‌ی کودکان.