sobi yousefi

sobi yousefi

@SobiYousefi

1 دنبال شده

4 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

sobi yousefi

sobi yousefi

1403/8/27

        
بسیاری از چپ‌گرایان، مفاهیم لیبرالیسم کلاسیک را تحت عنوان "نئولیبرالیسم" دسته‌بندی می‌کنند، که می‌تواند باعث انحراف در فهم اصول این فلسفه شود. لیبرالیسم کلاسیک بر آزادی فردی، حداقل دخالت دولت و بازار آزاد تأکید داشت؛ این‌ها اصولی هستند که از دوران روشنفکری با فیلسوفانی مثل اسمیت و باستیا آغاز شده‌اند.

در مقابل، "نئولیبرالیسم" در بسیاری از موارد به عنوان یک برچسب منفی استفاده می‌شود، تا مفاهیم اقتصادی لیبرالیسم کلاسیک را به نوعی محصول منافع شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌داری بی‌رحم جلوه دهد. این برچسب‌گذاری تا حدی نتیجه رقابت ایدئولوژیک میان لیبرالیسم و مارکسیسم در قرن بیستم است. در آن زمان، مارکسیسم به سختی می‌توانست با ارزش‌های لیبرالیسم رقابت کند، و به این ترتیب بسیاری از چپ‌گرایان از برچسب "نئولیبرالیسم" برای مقابله با ارزش‌های لیبرال استفاده کردند.

بنابراین، این انتقادها بیشتر از آنکه واقعیت تاریخی لیبرالیسم کلاسیک را نشان دهند، تلاشی است برای به حاشیه راندن این ارزش‌ها و معرفی آنها به عنوان مفاهیم جدید و بی‌توجه به مسائل اجتماعی. با این حال، لیبرالیسم کلاسیک همچنان به عنوان یک فلسفه قوی با ریشه‌های عمیق در آزادی فردی و حداقل دخالت دولت باقی مانده است.

این کتاب مقدمه‌ای درخشان است برای فهم آنچه لیبرال‌های کلاسیک می‌گویند.
      

24

sobi yousefi

sobi yousefi

1403/8/27

        "طوفانی یک بیشه‌زار را از بین می‌برد و یک چشم‌انداز دل‌پسند را دگرگون می‌کند. مرگ دوستان، ترک عادات رفتاری، بازنشستگی یک دلقک محبوب، تبعید ناخواسته، بخت‌برگشتگی، از دست دادن توانایی‌ها و جایگزینی آن‌ها با توانایی‌های دیگر، این‌ها تغییراتی‌اند که شاید هیچ‌یک جبران‌پذیر نباشند که فرد دارای خلق و خوی محافظه‌کارانه، به طور غیر قابل اجتنابی، به خاطرشان دریغ می‌خورد. ولی او در سازگار کردن خود با آن‌ها با دشواری رو‌به‌روست، نه به خاطر اینکه آنچه تغییرات از دست داده است ذاتا بهتر از هر بدیلی بود که ناتوان از به‌سازی بود یا شاید بوده است، و نه به خاطر اینکه چیزی که جایگزین آن شود ذاتا مستعد آن است که بتوان از آن برخوردار شد، بلکه به این دلیل است که چیزی که از دست داده است چیزی بود که، در عمل، از آن برخوردار بود و چگونگی برخورداری از آن را فراگرفته بود و آنچه جایگزینش می‌شود چیزی است که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد. در نتیجه، او تغییرات اندک و آهسته را قابل تحمل‌تر از تغییرات وسیع و سریع خواهد یافت؛ و او نمود هرگونه تداوم را بسیار گرامی خواهد داشت. در واقع برخی تغییرات هیچ مشکلی را ایجاد نخواهند کرد؛ اما دلیلش این نیست که این تغییرات، به‌سازی‌های آشکارند بلکه صرفا به این دلیل است که می‌توان به آسانی با آن‌ها سازگار شد: تغییرات فصول با تکرار آن‌ها و رشد کودکان با استمرارش مورد پذیرش انسان‌ها قرار می‌گیرند. و در کل، محافظه‌کار خود را با سهولت بیشتری با تغییراتی تطبیق می‌دهد که از انتظارات تخطی نمی‌کنند تا با نابودی آنچه که به نظر می‌رسد هیچ دلیلی برای نابود شدن در خود ندارد."
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

سه رساله: جستارهایی درباره لیبرالیسم کلاسیک
          
بسیاری از چپ‌گرایان، مفاهیم لیبرالیسم کلاسیک را تحت عنوان "نئولیبرالیسم" دسته‌بندی می‌کنند، که می‌تواند باعث انحراف در فهم اصول این فلسفه شود. لیبرالیسم کلاسیک بر آزادی فردی، حداقل دخالت دولت و بازار آزاد تأکید داشت؛ این‌ها اصولی هستند که از دوران روشنفکری با فیلسوفانی مثل اسمیت و باستیا آغاز شده‌اند.

در مقابل، "نئولیبرالیسم" در بسیاری از موارد به عنوان یک برچسب منفی استفاده می‌شود، تا مفاهیم اقتصادی لیبرالیسم کلاسیک را به نوعی محصول منافع شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌داری بی‌رحم جلوه دهد. این برچسب‌گذاری تا حدی نتیجه رقابت ایدئولوژیک میان لیبرالیسم و مارکسیسم در قرن بیستم است. در آن زمان، مارکسیسم به سختی می‌توانست با ارزش‌های لیبرالیسم رقابت کند، و به این ترتیب بسیاری از چپ‌گرایان از برچسب "نئولیبرالیسم" برای مقابله با ارزش‌های لیبرال استفاده کردند.

بنابراین، این انتقادها بیشتر از آنکه واقعیت تاریخی لیبرالیسم کلاسیک را نشان دهند، تلاشی است برای به حاشیه راندن این ارزش‌ها و معرفی آنها به عنوان مفاهیم جدید و بی‌توجه به مسائل اجتماعی. با این حال، لیبرالیسم کلاسیک همچنان به عنوان یک فلسفه قوی با ریشه‌های عمیق در آزادی فردی و حداقل دخالت دولت باقی مانده است.

این کتاب مقدمه‌ای درخشان است برای فهم آنچه لیبرال‌های کلاسیک می‌گویند.
        

24

عقل گرایی در سیاست و مقالاتی دیگر
          "طوفانی یک بیشه‌زار را از بین می‌برد و یک چشم‌انداز دل‌پسند را دگرگون می‌کند. مرگ دوستان، ترک عادات رفتاری، بازنشستگی یک دلقک محبوب، تبعید ناخواسته، بخت‌برگشتگی، از دست دادن توانایی‌ها و جایگزینی آن‌ها با توانایی‌های دیگر، این‌ها تغییراتی‌اند که شاید هیچ‌یک جبران‌پذیر نباشند که فرد دارای خلق و خوی محافظه‌کارانه، به طور غیر قابل اجتنابی، به خاطرشان دریغ می‌خورد. ولی او در سازگار کردن خود با آن‌ها با دشواری رو‌به‌روست، نه به خاطر اینکه آنچه تغییرات از دست داده است ذاتا بهتر از هر بدیلی بود که ناتوان از به‌سازی بود یا شاید بوده است، و نه به خاطر اینکه چیزی که جایگزین آن شود ذاتا مستعد آن است که بتوان از آن برخوردار شد، بلکه به این دلیل است که چیزی که از دست داده است چیزی بود که، در عمل، از آن برخوردار بود و چگونگی برخورداری از آن را فراگرفته بود و آنچه جایگزینش می‌شود چیزی است که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد. در نتیجه، او تغییرات اندک و آهسته را قابل تحمل‌تر از تغییرات وسیع و سریع خواهد یافت؛ و او نمود هرگونه تداوم را بسیار گرامی خواهد داشت. در واقع برخی تغییرات هیچ مشکلی را ایجاد نخواهند کرد؛ اما دلیلش این نیست که این تغییرات، به‌سازی‌های آشکارند بلکه صرفا به این دلیل است که می‌توان به آسانی با آن‌ها سازگار شد: تغییرات فصول با تکرار آن‌ها و رشد کودکان با استمرارش مورد پذیرش انسان‌ها قرار می‌گیرند. و در کل، محافظه‌کار خود را با سهولت بیشتری با تغییراتی تطبیق می‌دهد که از انتظارات تخطی نمی‌کنند تا با نابودی آنچه که به نظر می‌رسد هیچ دلیلی برای نابود شدن در خود ندارد."
        

3

عقل گرایی در سیاست و مقالاتی دیگر
          "طوفانی یک بیشه‌زار را از بین می‌برد و یک چشم‌انداز دل‌پسند را دگرگون می‌کند. مرگ دوستان، ترک عادات رفتاری، بازنشستگی یک دلقک محبوب، تبعید ناخواسته، بخت‌برگشتگی، از دست دادن توانایی‌ها و جایگزینی آن‌ها با توانایی‌های دیگر، این‌ها تغییراتی‌اند که شاید هیچ‌یک جبران‌پذیر نباشند که فرد دارای خلق و خوی محافظه‌کارانه، به طور غیر قابل اجتنابی، به خاطرشان دریغ می‌خورد. ولی او در سازگار کردن خود با آن‌ها با دشواری رو‌به‌روست، نه به خاطر اینکه آنچه تغییرات از دست داده است ذاتا بهتر از هر بدیلی بود که ناتوان از به‌سازی بود یا شاید بوده است، و نه به خاطر اینکه چیزی که جایگزین آن شود ذاتا مستعد آن است که بتوان از آن برخوردار شد، بلکه به این دلیل است که چیزی که از دست داده است چیزی بود که، در عمل، از آن برخوردار بود و چگونگی برخورداری از آن را فراگرفته بود و آنچه جایگزینش می‌شود چیزی است که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد. در نتیجه، او تغییرات اندک و آهسته را قابل تحمل‌تر از تغییرات وسیع و سریع خواهد یافت؛ و او نمود هرگونه تداوم را بسیار گرامی خواهد داشت. در واقع برخی تغییرات هیچ مشکلی را ایجاد نخواهند کرد؛ اما دلیلش این نیست که این تغییرات، به‌سازی‌های آشکارند بلکه صرفا به این دلیل است که می‌توان به آسانی با آن‌ها سازگار شد: تغییرات فصول با تکرار آن‌ها و رشد کودکان با استمرارش مورد پذیرش انسان‌ها قرار می‌گیرند. و در کل، محافظه‌کار خود را با سهولت بیشتری با تغییراتی تطبیق می‌دهد که از انتظارات تخطی نمی‌کنند تا با نابودی آنچه که به نظر می‌رسد هیچ دلیلی برای نابود شدن در خود ندارد."
        

3

چه چیزی زیست شناسی را بی همتا می سازد؟ (ملاحظاتی درباره خودمختاری یک رشته علمی)

1

حدس ها و ابطال ها رشد معرفت علمی

0