وای وای زبانم قاصره از این همه زیبایی داستان
خدااااااا بووودددد
زری و یوسف»»»»
      

        این تیکه که گفت نام جدیدی داده میشود
یاد دوستام افتادم که یه لقب گذاشتن روم هنوز هم من با همون لقب شناخته میشم:)
      

        آخرین صفحه کتاب
هیچکس خبر ندارن بعد روز ۲۰۰ نویسنده چی شد و چرا ننوشت
خیلیا میگن خود/کشی کرد
کتابش جوری نبود همه دوست داشته باشن

      

        وقتی خوندمش کلاس چهارم بودم
داستانش جوری بود که هنوزم یادم هست
کم بود ولی قشنگ بود
      

        من با این کتاب نیازی به تراپیست ندارم دیگههه....
      

        تمومش کردم
یه تیکه داخل کتاب بود
«زیباترین چیزهای دنیا رو نمیشه دید یا لمس کرد، اونها رو میشه با قلب حس کرد.»
دقیقاً مثل خود کتاب من هم فیلم شازده کوچولو رو دیدم هم کتابش رو خوندم ولی خیلی عجیب توی دنیای کتابش غرق شدم
      

        خدا خدا خدا
اولاااش خداوکیلیییی خسته کننده بود ولی بعدش خداااااااا
      

        تکرار غریبانه‌ی روزهایت چگونه گذشت؛
      

        اولین تجربه جناییم بود 
بشدتتت خوب بودددد