حامد شمیرانی

حامد شمیرانی

@Rokneshadid

38 دنبال شده

28 دنبال کننده

            خرقه یِ زُهدِ مرا آبِ خرابات ببرد
خانه ی عقل مرا آتش ِمیخانه بسوخت
          

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

دیار اجدادی
          "زندگی هرچه‌قدر هم بی‌ارزش باشد، بیشتر از آن می‌ارزد که به دست مردم جاهل تباه بشود
_نادر ابراهیمی "

داستان و شیوه روایت کتاب به نوعی بود که باعث شد؛
احساس مشاوری را داشته باشم که در دل اسپانیا مراجعه کنندگانی دارد که دست برقضا افراد یک روستا و باهم مرتبط هستند.
در جلسه اول آمدند، به طور کلی مشکلشان/غصه‌شان را گفتند و در جلسات بعدی درکنارهم به تجزیه و تحلیل این مشکلات پرداختیم.
در جلسات بعدی جزئیات ماجراها بیان شدند و انگار بعد از هرجلسه نمای بیشتری از اتفاقات بدست می آمد..
سعی می‌کردیم با هر فصلی که جلو می رویم علت اتفاقات و تصمیمات را بفهمیم.

از چالش های زندگی 
از نحوه و خطاهایی در تربیت فرزندان 
رفتارهای اشتباه با همسران
از بی محبتی، بی احترامی
و درآخر!
از فریب خوردن جوانان و تلف شدن عمر یک جوان،
و از تاثیر روانی تروریسم بر زندگی و روان مردم 
صحبت کردیم..

در همان اول 
بیتوری آمد
مادر بود، دوفرزند داشت
همسرش قربانی ترویست بود.
 از همسرش بسیار سخن گفت، دلتنگ بود..
از نگرانی برای فرزندانش، شابیر و نره‌آ گفت!

بعد از آن 
میرن آمد!
او هم مادر بود! 
(من که مشاور واقعی آنها نبودم، پس می‌توانم احساساتم را درگیر این قضیه کنم،
 باید بگويم از میرن به شدت بدم می آید!!)
 از پسرش که عضو اتا بود دفاع کرد.
منتظر بودم از باقی فرزندانش،(آرانچا و گورکا) و همسرش بگوید، ولی نگفت!
یعنی گفت ولی تعریف و تمجیدی درکار نبود، فقط شکایت کرد!
میرن را دوست ندارم، گوشت تلخ، بداخلاق و متعصب است!
و بعد، تک تک فرزندان و همسران وارد میدان شدند و داستان زندگی و علت تصمیمات خود را بیان کردند.

'در دیار اجدادی با نه شخصیت اصلی روبه‌رو هستیم، که تک تکشان بیش از شخصیت هایی در دل یک داستان هستند!
انسان هایی هستند با تمام ضعف ها، امیدها، ترس‌ها، وابستگی ها و ...
در طول کتاب با این شخصیت ها زندگی می‌کنیم و همین فراموش کردنشان را سخت می‌کند'

داستان اصلی این کتاب
داستانِ دو خانواده‌ی بیتوری و میرن است، که هرکدام به نوعی، قربانی اتا شدند.
میرن و بیتوری و همین طور همسرانشان، دوستان بسیار صمیمی بودند، برای همین ماجرا کمی پیچیده تر شده است..
یکی از اعضای آن دو خانواده‌، توسط اتا جانش را از دست داد و دیگری فریب خورد و عمرش را هدر داد!

(اصلا اتا چیست؟
چند آدم مسلح آمدند،با حمایت بخشی از مردم متعصب جامعه،تصمیم گرفتند که این سرزمین/ این دیار اجدادی برای آنهاست!
و هرکسی که آنها نمی‌پسندند یا باید برود یا باید کشته شود.
اسم این گروه اتا بود!
سازمان جدایی طلبی که در راستای استقلال سرزمین باسک، فعالیت های تروریستی انجام می‌داد.)


داستان این کتاب به شکل خطی روایت نمی‌شود،
بلکه هر یک از فصل‌ها
زمان و راوی متفاوتی دارد
ولی این هنر نویسنده است که شما با خواندن فقط دو خط از هر فصل، می‌فهمید، هم ماجرا مربوط به چه زمانی و هم راوی چه کسی است :)
در مطالعه‌ی این کتاب صبوری کنید.
کتاب، روایت داستانی ولی قطور با اطلاعات تاریخی/سیاسی/روانشناسی نسبتا کاملی است، ولی شاید در بخش های پایانی احساس کنید زیادی کش پیدا کرده است، ولی صبر کنید، پشیمان نمی‌شوید.!
نوع روایت کتاب برایم تازگی داشت، فلش بک ها به هیچ عنوان اذیت کننده نبودند بلکه برایم تازگی داشتند..
        

66

بازرس

18

پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی
📝 سکه‌های طلا و تکه‌های زباله:

▪️ «پرنده به پرنده» یک کتاب خودمانی دربارهٔ زندگی نویسنده‌هاست؛ کتابی که می‌خواهد راه و رسم نویسنده شدن را نشان بدهد و از چالش‌هایی بگوید که ممکن است هر نویسندهٔ تازه‌کاری با آن روبه‌رو شود. پس اولین مطلبی که باید به علاقه‌مندان مطالعهٔ این کتاب یادآوری کرد این است که شباهت زیادی با یک درسنامهٔ منسجم و یک متن آکادمیک ندارد. آن لاموت در این کتاب به دنبال بیان نکاتی بوده است که مسیر را برای نویسنده روشن و تا حدی هموار می‌کند. او می‌خواهد پندارهای نادقیق و تصورات نادرست مشتاقان نویسندگی را اصلاح کند و به آن‌ها گوش‌زد کند که حرفهٔ نویسندگی هم سختی‌ها، زحمت‌ها و فوت‌وفن‌های خودش را دارد. نویسنده تجربهٔ شخصی خود را دربارهٔ یافتن ایده، سختی‌های نگارش طرح، چاپ و فروش داستان‌، کمالگرایی در هنگام نوشتن، مواجهه با نظرات تند منتقدان و... با شما به اشتراک می‌گذارد. بنابراین کتاب «پرنده به پرنده» را باید به دید یک کارگاه انتقال تجربه خواند، نه آموزش عناصر و اصول داستان‌نویسی؛ هرچند از این‌گونه نکات هم خالی نیست.

▪️ آن لاموت در ابتدا وضعیت شغلی حرفهٔ خود را برای علاقه‌مندان به نویسندگی تبیین می‌کند. او تاکید دارد که با چاپ داستان، مشکلاتمان حل نمی‌شوند و لزوماً به ثروت و شهرت نمی‌رسیم. سپس سعی می‌کند انگیزه‌های واقع‌بینانه‌تری برای نوشتن داستان معرفی کند و به آن‌ها که افسرده هستند یا مشغولیت‌های ذهنی زیادی دارند می‌گوید که هیچ راهی جز نوشتن ندارند: یا بنویسید، یا بروید خودتان را بکشید! در ادامه، فرایند خلق یک داستان را از مرحلهٔ شکل‌گیری ایده تا پیش‌نویس و عرضه به ویراستاران و کارشناسان نشر بررسی می‌کند و از تجاربش در این موارد می‌گوید. در این میان نصیحت‌هایی هم به نویسندگان می‌کند که برخی کاربردی و عملی هستند و برخی به اعتقاد من انتزاعی و شبه‌‌انگیزشی!

▪️ نمی‌توانم منکر مطالب خوب و مفید کتاب بشوم. این کتاب حتماً حاوی نکات مفیدی برای خوانندگان و خاصه افرادی‌ست که تصویر دقیق و کاملی از زندگی یک نویسنده ندارند. اما به نظرم نکات خوب کتاب مثل چند سکهٔ طلا درون اتاقی پر از زباله پنهان شده‌اند! نویسنده به سیاق کلاس‌های درسی خود، قصد دارد با بیان مثال‌ها و خاطرات شخصی منظورش را توضیح بدهد. شاید ذکر مثال‌های متعدد در بعضی موارد مفید باشد؛ اما آن لاموت آن‌قدر غرق در توضیح مثال‌های خود می‌شود و خاطراتش را به درازا می‌کشاند که نکتهٔ اصلی گم‌وگور می‌شود! برای مثال خاطرهٔ او از کودکی خود و شغل و بیماری پدرش، محتویات پاکت ناهارشان در مدرسه، نحوهٔ پایان یافتن فلان مسابقهٔ بسکتبال و... . این روده‌درازی‌ها و ناتوانی در بیان موجز و شسته‌رفتهٔ هر مطلب، چه بسا خوانندگان را درمورد مهارت نویسندگیِ مولف کتاب هم به تردید بیندازد! 

▪️ «پرنده به پرنده» پر است از یادآوری فیلم‌ها و داستان‌های مورد علاقهٔ نویسنده. در ابتدا ممکن است گمان کنید این مرورها کاربرد تطبیقی و فایدهٔ آموزشی دارند؛ ولی اصلاً این‌طور نیست. ارجاع دادن خواننده به قیافهٔ فلان شخصیت در فلان فیلم یا یادآوریِ بلایی که بر سر یک کاراکتر معروف آمد، نه برای نشان دادن یک تکنیک داستان‌نویسی، بلکه تنها برای توضیح احوال نویسنده است! جالب است که نویسنده نمی‌تواند حال درونی و وضع ظاهری خود و دیگران را توصیف کند و مجبور می‌شود به فیلم‌ها و سریال‌ها و اشعار متوسل شود! این ارجاع‌ها شاید از روحیهٔ نویسنده سرچشمه می‌گیرد که دلش می‌خواهد صمیمانه سخن بگوید و شوخی کند؛ اما مشکل اینجاست که متن نهایی اصلاً خنده‌دار و بامزه نشده است؛ لااقل برای من. در طول مطالعهٔ داستان مدام از خودم می‌پرسیدم که آیا این سطح از بی‌نمکی به دلیل تفاوت‌های فرهنگی میان جامعهٔ ایرانی و جامعهٔ نویسنده است و درک این شوخی‌ها برای من سخت است یا اینکه نویسنده ذاتاً بی‌مزه است. ذکر کیفیت مصرف الکل یا دفعاتی که نویسنده مواد مخدر مصرف کرده است و جزییات شغل نامتعارف پدرش چه کمکی به نوآموزان می‌کند و چقدر برای هنرجویان حاضر در کلاس خانم لاموت مفید است؟ خدا عالم است. 

▪️ در مجموع می‌توان گفت که «پرنده به پرنده» کتابی‌ست که گاهی حرف‌های نابی برای گفتن دارد و گاهی به یک کتاب انگیزشی زرد شبیه می‌شود. قطعاً خواندن کتاب خالی از لطف نیست؛ اما بیشتر از آنکه برای خوانندگان باتجربه چیزی برای ارائه داشته باشد، برای کسانی مفید است که شناخت چندانی از آیندهٔ حرفهٔ نویسندگی و سختی‌های آن ندارند. با این حال نباید فراموش کرد که مثل تمام منابع ترجمه‌شدهٔ دیگر، این یکی هم برای نویسندهٔ خارجی نوشته شده و به دلیل اینکه نویسندگی در مملکت ما شباهتی به یک شغل و منبع درآمد مطمئن ندارد، بسیاری از رویه‌ها و راهکارها و توصیه‌های کتاب برایمان موضوعیت نخواهد داشت.
          📝 سکه‌های طلا و تکه‌های زباله:

▪️ «پرنده به پرنده» یک کتاب خودمانی دربارهٔ زندگی نویسنده‌هاست؛ کتابی که می‌خواهد راه و رسم نویسنده شدن را نشان بدهد و از چالش‌هایی بگوید که ممکن است هر نویسندهٔ تازه‌کاری با آن روبه‌رو شود. پس اولین مطلبی که باید به علاقه‌مندان مطالعهٔ این کتاب یادآوری کرد این است که شباهت زیادی با یک درسنامهٔ منسجم و یک متن آکادمیک ندارد. آن لاموت در این کتاب به دنبال بیان نکاتی بوده است که مسیر را برای نویسنده روشن و تا حدی هموار می‌کند. او می‌خواهد پندارهای نادقیق و تصورات نادرست مشتاقان نویسندگی را اصلاح کند و به آن‌ها گوش‌زد کند که حرفهٔ نویسندگی هم سختی‌ها، زحمت‌ها و فوت‌وفن‌های خودش را دارد. نویسنده تجربهٔ شخصی خود را دربارهٔ یافتن ایده، سختی‌های نگارش طرح، چاپ و فروش داستان‌، کمالگرایی در هنگام نوشتن، مواجهه با نظرات تند منتقدان و... با شما به اشتراک می‌گذارد. بنابراین کتاب «پرنده به پرنده» را باید به دید یک کارگاه انتقال تجربه خواند، نه آموزش عناصر و اصول داستان‌نویسی؛ هرچند از این‌گونه نکات هم خالی نیست.

▪️ آن لاموت در ابتدا وضعیت شغلی حرفهٔ خود را برای علاقه‌مندان به نویسندگی تبیین می‌کند. او تاکید دارد که با چاپ داستان، مشکلاتمان حل نمی‌شوند و لزوماً به ثروت و شهرت نمی‌رسیم. سپس سعی می‌کند انگیزه‌های واقع‌بینانه‌تری برای نوشتن داستان معرفی کند و به آن‌ها که افسرده هستند یا مشغولیت‌های ذهنی زیادی دارند می‌گوید که هیچ راهی جز نوشتن ندارند: یا بنویسید، یا بروید خودتان را بکشید! در ادامه، فرایند خلق یک داستان را از مرحلهٔ شکل‌گیری ایده تا پیش‌نویس و عرضه به ویراستاران و کارشناسان نشر بررسی می‌کند و از تجاربش در این موارد می‌گوید. در این میان نصیحت‌هایی هم به نویسندگان می‌کند که برخی کاربردی و عملی هستند و برخی به اعتقاد من انتزاعی و شبه‌‌انگیزشی!

▪️ نمی‌توانم منکر مطالب خوب و مفید کتاب بشوم. این کتاب حتماً حاوی نکات مفیدی برای خوانندگان و خاصه افرادی‌ست که تصویر دقیق و کاملی از زندگی یک نویسنده ندارند. اما به نظرم نکات خوب کتاب مثل چند سکهٔ طلا درون اتاقی پر از زباله پنهان شده‌اند! نویسنده به سیاق کلاس‌های درسی خود، قصد دارد با بیان مثال‌ها و خاطرات شخصی منظورش را توضیح بدهد. شاید ذکر مثال‌های متعدد در بعضی موارد مفید باشد؛ اما آن لاموت آن‌قدر غرق در توضیح مثال‌های خود می‌شود و خاطراتش را به درازا می‌کشاند که نکتهٔ اصلی گم‌وگور می‌شود! برای مثال خاطرهٔ او از کودکی خود و شغل و بیماری پدرش، محتویات پاکت ناهارشان در مدرسه، نحوهٔ پایان یافتن فلان مسابقهٔ بسکتبال و... . این روده‌درازی‌ها و ناتوانی در بیان موجز و شسته‌رفتهٔ هر مطلب، چه بسا خوانندگان را درمورد مهارت نویسندگیِ مولف کتاب هم به تردید بیندازد! 

▪️ «پرنده به پرنده» پر است از یادآوری فیلم‌ها و داستان‌های مورد علاقهٔ نویسنده. در ابتدا ممکن است گمان کنید این مرورها کاربرد تطبیقی و فایدهٔ آموزشی دارند؛ ولی اصلاً این‌طور نیست. ارجاع دادن خواننده به قیافهٔ فلان شخصیت در فلان فیلم یا یادآوریِ بلایی که بر سر یک کاراکتر معروف آمد، نه برای نشان دادن یک تکنیک داستان‌نویسی، بلکه تنها برای توضیح احوال نویسنده است! جالب است که نویسنده نمی‌تواند حال درونی و وضع ظاهری خود و دیگران را توصیف کند و مجبور می‌شود به فیلم‌ها و سریال‌ها و اشعار متوسل شود! این ارجاع‌ها شاید از روحیهٔ نویسنده سرچشمه می‌گیرد که دلش می‌خواهد صمیمانه سخن بگوید و شوخی کند؛ اما مشکل اینجاست که متن نهایی اصلاً خنده‌دار و بامزه نشده است؛ لااقل برای من. در طول مطالعهٔ داستان مدام از خودم می‌پرسیدم که آیا این سطح از بی‌نمکی به دلیل تفاوت‌های فرهنگی میان جامعهٔ ایرانی و جامعهٔ نویسنده است و درک این شوخی‌ها برای من سخت است یا اینکه نویسنده ذاتاً بی‌مزه است. ذکر کیفیت مصرف الکل یا دفعاتی که نویسنده مواد مخدر مصرف کرده است و جزییات شغل نامتعارف پدرش چه کمکی به نوآموزان می‌کند و چقدر برای هنرجویان حاضر در کلاس خانم لاموت مفید است؟ خدا عالم است. 

▪️ در مجموع می‌توان گفت که «پرنده به پرنده» کتابی‌ست که گاهی حرف‌های نابی برای گفتن دارد و گاهی به یک کتاب انگیزشی زرد شبیه می‌شود. قطعاً خواندن کتاب خالی از لطف نیست؛ اما بیشتر از آنکه برای خوانندگان باتجربه چیزی برای ارائه داشته باشد، برای کسانی مفید است که شناخت چندانی از آیندهٔ حرفهٔ نویسندگی و سختی‌های آن ندارند. با این حال نباید فراموش کرد که مثل تمام منابع ترجمه‌شدهٔ دیگر، این یکی هم برای نویسندهٔ خارجی نوشته شده و به دلیل اینکه نویسندگی در مملکت ما شباهتی به یک شغل و منبع درآمد مطمئن ندارد، بسیاری از رویه‌ها و راهکارها و توصیه‌های کتاب برایمان موضوعیت نخواهد داشت.
        

29

بایگانی همیشگی

18

بن لادن ها: داستان زندگی و ثروت یک خاندان
          اسم و رسم  بن لادن یاداور یکی از دردناک ترین اتفاقات منطقه ماست ، یعنی جنگ و نابودی و باز شدن پای  امریکا و بمب و موشکهاش و  دومینوی که  به اسم آزادی و امنیت شروع شد  اما در واقع  برای فروش سلاح و جنگ افزار بود و قتل و غارت، بن لادن قصه ما یه شیخ ریشو لاغر تنها نبود،  رادیکال ترین و تندرو ترین آدم نسل خودش بود، از اون ادمهای  که  جنگ و نزاع و کشتن بیگناهان رو کلید فتح بهشت برای خودشون می دونن ، همیشه میشه این سبک آدمها رو با زدن یه برچسب ساده تندرو و بایگانی کرد ن پرونده شون تو مغزمون سریع از کنارشون رد شد و خیال خودمون راحت کرد ، ولی مگه میذارن منطقه ما شکر خدا همیشه  مستعد پرورش همچین تفکرات و آدمای بوده که قربانی بازی های حکومت های بزرگ و کمپانی های تسلیحاتی شدن و مذهب رو وسیله  قرار دادن برای بازیایی کثیفشون ، پس باید اون ها رو شناخت به ریز ترین زوایای زندگی هاشون رفت و پازل ها رفتاریشون رو کنار هم گذاشت تا مانع از تکرار دوباره مکررات شد چرا که تاریخ همیشه به شکل های گوناگون تکرار میشه ،خاندان بن لادن اما تنها داستان  مردی نیست که تو همه تصاویر با یه سلاح کنار به یه دیوار سفید تکیه داده   تصور اولیه برای کسایی که یا اسمشو شنیدن یا با یه سرچ کوچیک چندتا عکس دو خط مطلب یه شناخت سطحی ازش به دست میارن  ، داستانیه دراز از سفر در بیابانهای برهوت و خونه های کاهگلی یمن و رسیدن قصر های رویایی عربستانه داستان روابط و مردمیه از هیچ به همه چیز رسیدن و نشانگر اینکه تشکیل یک امپراطوری عظیم هزارتوی رنگارنگ خویشاوندی خودساخته و فراگیر شدنش وقتی اسم خاندان میاد همه یاد ایل و تبار و قوم قبیله می افتیم ،  یجور حس نوستالژیک از گذشت که نشانگر نام نشان و ریشه دار بودن یک خانواده یا یک قوم قدیمی و پرآوازه  هست که بر عده زیاده به واسطه زاد و ولد و رابطه گذاشته شده ، اغلب این خاندان ها  به واسطه عملکردها هاشون در گذشته قضاوت میشن  و هنجاری های خودساخته شون و آداب و رسوم قدیمی به جا مونده از بنیانگذاران شون نسل به نسل و سینه به سینه منتقل میشه و به حفظ وجه اون خاندان کمک میکنه تا نام نیک اش همیشه پایدار بمونه ، اما گاهی هستند خاندان های که با یک تکانه  از مرزهای قومی محلی فراتر میرن و سرانجامی رو میسازن  که میتونه دنیا و دگرگون کنه
        

33

آنک نام گل

15

آنک نام گل

0