رویا نیمه شب داستان یک رویای صادقه و توصیف یک عشق دنیایی و وصال عشقی معنوی است که در شهرحله عراق اتفاق افتاده است. موضوع اصلی کتاب عشق است که خواننده نمودهای زیادی و متنوعی را دراین داستان می خواند.عشق های زیادی درتقریب جدایی دربسترداستان،مخاطب را با خود همراه می کند.هاشم همان پسرسنی جواهرسازوجواهرفروش معروف عراق است که بعد ازفوت پدرش تحت تکفل پدربزرگش ابونعیم است؛هاشم هم بازی کودکی ریحانه دخترابوراجح حمامی شیعه بوده و درمغازه پدربزرگش کارمی کند.این داستان عاشقی، با دیداردوباره هاشم وریحانه پس ازسال ها آغازمی شود.داستان اززبان اول شخص یعنی هاشم روایت می شود واین ازنقاط قوت کتاب وزیرکی نویسنده است. به نظرم اگرکتاب به بخش های کوچکتری تقسیم می شد ویا مخاطب اززبان دیگر شخصیت ها اتفاق ها واحساسات را بخواند،احتمالا تاثیری که اکنون کتاب دارد را ندارد.هاشم یکی ازشخصیت های اصلی وپیش برنده داستان است.نویسنده خیلی با حوصله وظرافت،مخاطب را با شخصیت های داستان آشنا می کند وضمن آن رابطه وداستان را شرح می دهد؛ درطول داستان شخصیت های دیگری هم اضافه می شوند که نویسنده راجع به همه آنها جزییاتی به مخاطب می دهد که حتی قابلیت تصویرسازی دارد.هرکدام ازشخصیت ها کشمکش هایی دارد که درخلال داستان مخاطب ازآن آگاه می شود،این کشمکش ها به نوعی به شناخت مخاطب ازشخصیت ها وروشن کردن چراغ حقیقت کمک می کند.یک رویارویی ودیدارپس ازسال ها،یک حس را بیدارمی کند اما سدی بزرگ وغیرقابل برطرف شدن مقابل تحقق آن است.داستان علاوه برشخصیتهای زیاد وتاثیرگذاروتاثیرپذیر،موقعیت های مکانی متفاوتی دارد که هرکدام گواه یک اتفاق مهم درخط سیرداستان می باشد.حمام ابوراجح،دارالحکومه وجواهرفروشی ابونعیم.هرکدام جرقه یک اتفاق درخلال داستان اصلی است که نویسنده در پایان بندی به خوبی نقطه اشتراک این ها را شرح می دهد.کتاب خط زمانی رو به جلویی دارد وداستان، مخاطب را همراه با خود جلومی برد.داستان مربوط به زمان قدیم است اما لغات ساده وقابل فهم و به دورازهرگونه پیچیدگی است.نثرروان یکی ازنقاط قوت رویای نیمه شب است که قابلیت این را دارد تا مخاطب را در کمترین زمان ممکن به پایان داستان برساند.این همان ویژگی است که که احتمالا مخاطب بخواهد یک شبه کتاب را تمام کند.آنقدرروان و سریع داستان جاری می شود که مخاطب وقتی به خودش می آید،می بیند که دربخش انتهایی داستان است.دربخش میانی کتاب،به یکباره اتفاقات سرعت گرفته وپشت سرهم سرراه شخصیت های داستان قرارمی گیرند.به طوریکه تمامی شخصیت ها درگیرودرتکاپوبرای رفع گره داستانی هستند.پایان بندی کتاب به طرزماهرانه ای شکل گرفته است؛ بعد ازیک نقطه اوج پرهیجان و تعلیق، نویسنده بخش انتهایی داستان را طوری می نویسد که مخاطب با خیال راحت واعتماد به نویسنده، بخش انتهایی کتاب را دنبال می کند. داستان دارای صحنه های بکری است که نویسنده به خوبی با دادن جزییات این امکان را به خواننده می دهد تا در ذهنش تصویرآن صحنه را بسازد.کتاب با سرعت خوبی پیش می رود ومخاطب به راحتی همراه داستان می شود.نویسنده هیچ نقطه مبهمی درذهن خواننده باقی نمی گذارد وبا دراختیارگذاشتن کدهایی و پاسخ آنها دربخش های بعدی کلید قفل های تعبیه شده درداستان را به مخاطب می دهد.علاوه برداستان عاشقی هاشم وریحانه،روایت درک حضورصاحب الزمان(عج) را هم درخلال داستان همان موضوعی است که انگاردرعین آشنا بودن،مخاطب علاقه دارد،روایتش را بداند.ازاین جهت،مخاطب دلگرم می شود که داستان صحت دارد و واقعی است ودرک این عشق و داستان بهتروبیشتربه جان مخاطب می نشیند.هرکدام ازاین شخصیت ها برای دغدغه ای که دارد می جنگد وهمین به جذابیت داستان اضافه می کند.اینکه تعدادی جوان هستند که سرنوشتشان به هم گره خورده ودرکمال تعجب به یکدیگردررسیدن به خواسته هایشان وروشن شدن واقعیت کمک می کنند،همان نقطه تلاقی گره های داستانی است که تعلیق زیبایی را رقم می زند.لحن شخصیت ها را میتوان درطرزفکروعقیده ومذهب آن ها پیدا کرد.رویای نیمه شب،یک کتاب کامل و روان است که به راحتی به دل می نشیند وازلحاظ نویسندگی ومحتوا کاملا قوی است واین موضوع این اطمینان را به مخاطب می دهد که تا پایان کتاب،پای داستان وشخصیت ها بماند.