بدترین و خطرناکترین چیزِ ممکن جهان، گفتن جملهی:( به من چه؟! به من ربطی نداره) است.
این جنس حرفها، نزاع آدم با «آدمیت» خودشه، اطاعت از خودش نه به معنی بیطرفی و بهفکر خود بودنِ فردگرایانه، بلکه اطاعت و بندگیِ دونانسانی.
بزدلی و عدم جرئت اینکه یکم خودمون رو به زحمت بندازیم و به «شر»هایی که دوروبرمون اتفاق میافته، نگیم به من چه!
اگه آدما «خودشون» باشن-که نه حکم اخلاقیه، نه ارجاع به چیزی والاتر و تجویزی- صرفا اگه «بنده» نباشن، ظالم هیچ وقت حتی نمیتونه وجود داشته باشه. مسئله مبارزه نیست، صرفا اطاعت نکردنه! اینکه آیشمن میگفت: من مامور بودم و معذور، این رو با همون جنس ما هم روزی هزاربار میگیم و میشنویم!
نه خیر، مامور نیستی! این «بندگی» رو کاملا «انتخاب »کردی و پرسیدن سوالی مثل:(چرا باید از فلسطین و مظلوم دفاع کنم؟) کاملا عبث و بیهوده است، چون آدم از بدیهیات نمیپرسه که! مثل این میمونه بگی: برام استدلال بیار که چرا باید نفس بکشم! چون «وجود» و «انسانیت» در «نافرمانی» هست و این یعنی مقابل اطاعت از خودت که میگه: کاری نداشته باش و زندگیت رو بکن معنی پیدا میکنه.