کتاب فوقالعاده بود✨
نویسنده به خوبی تونست از جلد اول من و بکشونه و به نبرد هیجانانگیز ملکهها برسونه.( با اینکه کندارا بلیک این قسمت رو خیلی با جزئیات توصیف نکرده ولی خوب بود. توقع بالاتری از توصیفات این نبرد و جنگ ملکهها داشتم)
هیجان بیست صفحه آخر عالی بود. جوری که از اتفاق پیش روم ضربان قلبم نامنظم شد. هیجان و شاید کمی اضطراب داشتم چون نمیدونستم بالاخره مرگ شخصیت مورد علاقم داره میرسه یا نه. آرسینوئه از همون جلد اول ملکه مورد علاقه من بود.
از جلد آغازین به این ملکه کلهشق و بیفکر، همه میگفتن که تو در آخر میمیری پس تلاشی برای زنده موندن نکن. خوشحالم که پایانش جوری برای آرسینوئه رقم خورد که حقش بود، حق انسانی هر آدم. فقط این وسط یکی خیلی مظلوم کشته شد. و اون میرابلای طفلی بود. واقعا حقش این نبود با اون آرزوهای قشنگ و دلنشینش✨
حق کاترین هم این نبود. تقصیر پیتر بود. بلایی که پیتر سر اون توی ملک برچیا آورد اون رو به یه هیولایی که بر سلطنت نشسته تبدیل کرد. سه جلد بخاطر این موضوع تونست کشیده بشه( اغراق شد دیگه). شاید این سرنوشت رو الهه میخواست براش. ولی کاترین اونقدرا بد نبود، فقط ناخواسته اتفاقای زندگیش دست خودش نبود که بتونه به درستی رهبریش کنه بلکه دست اطرافیانش بود. تنها تصمیمی که خودش کامل گرفت لحظه آخر زندگیش بود که جانش و فدا کرد.
فقط میتونم بگم متاسفم که اینطور مظلوم کشته شدی میرابلا. متاسفم آرسینوئه که انقدر تو رو بیموهبت میدونستن و دست کم گرفتنت. متاسفم که پیتر این بلا رو سرت آورد کاترین.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.